در فرهنگ عمومي كشور، نام امروز را گذاشتهاند «روز خانواده و تكريم بازنشستگان»؛ من دقيقا نميدانم معناي اين نامگذاري و شأن نزول آن چيست؟! آيا معنايش آن است كه يك آدم كارمند و فعال اداري (و يا كارگر و يا ...) در چنان چنبره كاري و درگيري گرفتار است كه تا روز بازنشستگي حتي حواسش نيست كه خانوادهاي هم دارد؟! بازنشستگي چيست؟ خانواده كدام است؟ و ارتباط معقول و منطقي عملي اين دو كداماند؟! «كرامت انسان» و «تكريم بازنشستگان» را در كدام قانون و قاموس ميتوان معنا كرد و فهميد؟! آيا اين چيزها «تعريف» دارد يا خير؟ صرفا يك نوع «تعارف» است؟!
-پيامبر اسلام - كه به نظر اين قلم مردميترين رسول خدا در روي زمين است درباره مردمان، چنان داد سخن ميدهد كه آدم فكر ميكند هيچ معياري جز «مردم» را در محاسبهها و كارها و برنامهها و كم و بيشها، اصلا نبايد در نظر بياورد!
او بهيكباره، مردم را خانواده و كسان خدا تعريف ميكند: النّاس كُلُّهم عيالُ الله، فَاَجهُّم لَعياله! «مردمان، يكسره خويشان و كسان و خانواده خدا هستند و محبوبتر از همه در پيش خدا آن كسي است كه بيشتر به درد خانواده خدا بخورد!» [نهجالفصاحه / ش 3150]
كه يعني با اين ديدگاه و تعريف فراگير كه بهدور از تعارفهاي تقويمي و مناسبتي است، به جهانبيني بالنده و تناور تازهتري ميتوانيم رسيد؛ كه اگر برمبناي آن به حركت درآييم و مسئولانه مسئولان و مديرانمان به طراحي و تعريف و برنامهريزي بنشينند به دستاوردهاي حياتي تازهتر و بانشاطتري - بهدور از تب و تابها و تنشهاي نفسگير - «مردمان»مان ميتوانند رسيد.
خانواده سالم، سلول بنيادين جامعهي سالم است؛ و اقتصاد سالم زيربناي خانواده سالم است. در نبود اقتصاد سالم بههيچوجه خانواده سالم را نميشود و نبايد هم انتظار داشت. با افسانهبافي و تعارفات دهنپركن نه «خانواده» را ميشود به «روز روشن» رساند و نه «بازنشستگان» خسته و بيفروغ و «خرد و خاكشيرشده» را، به «كرامت» و «تكريم»!... بازنشستهاي كه از فرداي حكم «افتخار بازنشستگي»اش بايد كاسه «چهكنم، چهكنم؟» را در دستانش بگرداند و يا براي شروع كاري ديگر، عرق بريزد و منت كشي كند!!... و چه نامعادله ناهمگوني است اين نامگذاري بيارتباط، آن هم در اين عصر ارتباطات جهاني! «روز خانواده و تكريم بازنشستگان»!...
با دغدغههاي دلتنگي و دلشورههاي سردرگمي، نميشود «كرامت» داشت.
اقتصاد ناآرام، زندگي را ناآرام ميكند. فقر اقتصادي، فقر معيشتي و فقر خانوادگي و فقر خويشاوندي را هم درپي دارد.
اقتصاد مقاومتي به معناي زير پا نهادن و منگنه كردن معيشت خانواده خدا نيست! سازمان تأمين اجتماعي، در پرداخت حقوق بازنشستگان، چه حقي دارد كه كسور بازنشستگي سوابق حقوقبگيران را - كه پيش از اين، در سالهاي متوالي، از همه مزايا و اضافهكاريها كسر ميشد - بهيكباره، از ميان بردارد و نديده انگارد؟!
تكريم بازنشستگان، توليد آرامش و آسودگي، در زندگي و معيشت آنان است. اگر اين همه «كسور بازنشستگي»، قرار نيست در محاسبهي «حقوق بازنشستگي» به حساب آيد؛ بنابراين بايد همهي آن مبالغ - با احتساب تأخير و ديركرد و هرگونه سود و منافع متعلق به آن - به بازنشستگان بازگردانده شود!
با مناسبتهاي تقويمي و تشريفاتي، به هيچ كجا نميشود رسيد.بگذاريد تناسبهاي تحولآفرين در حيات و حرمت و كرامت انسان، جاي مناسبتهاي مندرس تقويمي را بگيرد!...
- نويسنده و شاعر