در ملت عشق، دائم از غرب به شرق در سفر هستيم؛ سفري ذهني با فاصله جغرافيايي زياد كه نقطه اتصالش عشق است.
خانم اليف شافاك در اين كتاب به درونمايه عشق و عرفان شرقي ميپردازد. در ملت عشق زندگي و عشق معنوي شمس و مولانا با عشق زميني اللا و عزيز پيوند يافته است.
در ادبيات ما شاهد آثار عاشقانه زيادي بودهايم اما آنچه موجب تمايز كتاب ملت عشق ميشود پرداخت تازه نويسنده از اين مضمون ازلي- ابدي است. سالها پيش جايي خوانده بودم تنها چيزي كه هم زخم است و هم مرهم، عشق است؛ عشقي كه فقدانش در زندگي آدمها گاهي خلأهايي جبرانناپذير به وجود ميآورد، ضمن اينكه وجود علايق عاطفي الزاما به مفهوم وجود عشق نيست. كتاب خانم اليف شافاك تصوير تازهاي از عشق را به نمايش ميگذارد.
ملت عشق، زندگي زني را روايت ميكند كه در رفاه بهسر ميبرد ولي بيبهره از گوهر عشق است و همه چيز در زندگياش براساس عادت شكل گرفته است. اين زندگي عادي و معمولي در پي آشنايي با مولانا و شور و شيدايي اشعارش دگرگون ميشود. زن رهرو مسيري ميشود كه قرنها پيش مولوي طي كرده بود. براي علاقهمندان به ادبيات، ملت عشق ميتواند يك گزينه جالبتوجه باشد؛
كتابي كه در اين بازار راكد نشر بارها تجديد چاپ شده و ميتوان گفت مورد توجه فارسيزبانها قرار گرفته است. نويسنده در كنار روايت داستاني عاشقانه، از زمان حال به گذشته ميرود تا رمز و راز عشق عارفانه و معنوي مولوي به شمس را واكاوي كند. ملت عشق به نوعي پاسدار ميراث غني بهجامانده از گذشته است؛ ميراثي كه ميتواند به زندگي روزمره و ملالآور امروز جلايي تازه و متفاوت بدهد.
- مربي اسبق تيم ملي و كارشناس فوتبال