بعضي قانون و خطكشيهاي خشك و شكننده و نظمهاي آهنين را انتخاب كردهاند و بعضي محك را مردمداري و اخلاق و كرامت گذاشتهاند. كسي كه در اداره، خودش را فقط در قالب بخشنامهها و آييننامهها تعريف كرده و پيش روي مراجعانش فرمهاي از پيش تعيينشده ميگذارد و جملههاي از قبل آماده ميگويد، آدم قانونها شده و كسي كه همپاي مراجعهكننده فكر ميكند و دل ميسوزاند و راه پيش پايش ميگذارد، آدم اخلاقها شده.
بعضي وقتها زندگي، در چهارچوبهاي خانه و خانواده، بر پايه بايدها و نبايدها، بر مدار وظيفهها و تكليفها، روي محور قانونها و ضابطهها نميچرخد. خيلي وقتها زندگي روي چرخ گذشتها و نديدنها، فراموشكردنها و مراعات كردنها، نخواستنها و ترجيح دادنها شكل ميگيرد.
جنس محاسبه و چرتكهاندازي و ارجاع به بندهاي قانوني، همانقدر كه از جنس مطالبات اداري و بخشنامههاي سازماني است، از جنس گفتوگوهاي همسرانه و همدلانه نيست.
هيچ بعيد نيست پسري كه فقط وقت خواب و غذا زير سقف خانه است، دختري كه هميشه پشت در بسته اتاقش ميماند، پدري كه گپ و گعده با دوست و همكار را به خانه آمدن ترجيح ميدهد يا مادري كه پشت ويترين مغازهها ساعت ميگذراند، سينهشان تنگ باشد از هواي كمي كه ضابطهها و قانونها در جو تعاملات باقي گذاشته، از خطكشيهايي كه مرزها را رسمي كرده و از آدمهايي كه نقشها خشكشان كرده. برعكس، در خانوادهاي كه پدر كليشههاي خشك را كنار گذاشته و مادر ساحل مهرش را گسترده، خانوادهاي كه اولويت همنشيني و همكلامياش اخلاق است، هيچ بعيد نيست كه پدر مشتاق لبخند همسرش، جلسهاي را زودتر تمام كند، مادر در انتظار رسيدن فرزندان، خانه را نور باران كند، دختر چشم به راه پدر خانه را سامان دهد و پسر در خدمت مادر خريدهايش را بياورد.
در الگوي زندگي اخلاقمدارانه، نگاهها رنگ طلبكاري نميگيرند و دنبال عيبجويي نميروند، خيالها كفه ترازو دست نميگيرند و حقبهجانب جستوجو نميكنند. در الگوي اخلاقي، مرد خستگي را فراموش ميكند و محبت را ميبيند، زن كمبودها را فراموش ميكند و توجهها را ميبيند، دختر محدوديتها را فراموش ميكند و عاطفهها را ميبيند، پسر امرها را فراموش كرده و رشدها را ميبيند.
همان وقت كه اخلاقگرايي بر اشتراكها تأكيد و داشتهها را پررنگ ميكند، ضابطهمداري به مرزها توجه ميكند و تفاوتها را نشان ميدهد. همين مسئله زندگي را به كام برخي شهد و عسل و درنظر بعضي سخت و زهر ميكند.
سياستهاي ابلاغ شده مقام معظم رهبري درباره خانواده؛ بند پنجم:
تحكيم خانواده و ارتقاي سرمايه اجتماعي آن بر پايه رضايت و انصاف، خدمت و احترام و مودت و رحمت