متن کامل این گفتگو را میبینید:
دکتر حسین انتظامی میزبان مراسم افتتاحیه چاپخانه همشهری بود، بنابراین حرمت میهمان را نگه داشت و تن به مصاحبهای با گزارشگر ماهنامه صنعت چاپ داد. از آنجا که مسایل فنی و تخصصی طی گزارش های دیگری در مجله منعکس شدهاند[چاپخانهای برای خانواده همشهری] او تشخیص میدهد درباره مسایل کلانتری صحبت کند که میتوان آنها را در حوزه مدیریت رسانه طبقهبندی کرد. او در مورد مسایل فنی چاپ ادعایی ندارد و پاسخگویی را به همکارانش محول میکند. در عوض، در زمینه مدیریت موسسات و سازمانهای فرهنگی و رسانهای با تیزبینی و هوشمندی در خور توجهی سخن میگوید.
- همشهری اولین چاپخانهای است که ماشینهای چاپ میتسوبیشی را در ایران برای چاپ روزنامه نصب کرده، آیا از این بابت هیچ نگرانی ندارید؟
من یاد گرفتهام در حوزهای که تخصص کافی ندارم اظهار نظر نکنم. موضوع چاپ از تخصص بنده خارج است و لذا پاسخی ندارم. طبیعتا همکاران ما در همشهری میتوانند اطلاعات دقیقتری بدهند و اظهار نظر کارشناسی بکنند.
-
در صنعت چاپ تنها به اتکای ماشین خوب، نمیتوان تولید خوبی را انتظار داشت. در چاپخانه همشهری برای تربیت نیروی انسانی ماهر و نیز ایجاد انگیزه و افزایش راندمان تولید، چه تدابیری اندیشیده شده و چه برنامه هایی به اجرا درآمده است ؟
همکاران ما در آنجا برنامه های خوبی برای جذب، نگهداری، بهسازی و به کارگیری نیروی انسانی دارند وانشاءالله یکی از برنامههای مرکز آموزش همشهری، مدرسه چاپ است که با همکاری این دو بخش ازهمشهری و جذب نهادهای موثر دولتی و غیردولتی بیرون از همشهری، متصور خواهد بود.
- آیا چاپخانه همشهری به عنوان یک بنگاه اقتصادی، جدای از روزنامه همشهری، سفارشهای چاپی را جذب خواهد کرد؟
انشاءالله همین طور است.
- بعضی از مدیران مطبوعات و روزنامه در جهان براین باورند که اگر روزنامه ها سفارش دهنده کار به چاپخانه باشند، به عنوان یک مشتری عمده، بهتر میتوانند انتظار کیفیت و سرعت تولید و توزیع داشته باشند تا این که خود به عنوان سهامدار عمده چاپخانه، حق اعتراض نداشته باشند. نظر شما دراین باره چیست؟
البته درمقابل این نظر، دیدگاه دیگری هم هست. بسیاری از مطبوعات بزرگ به تاسی از صنایع، به انتگراسیون و تجمیع اعتقاد دارند. یعنی شبکه چاپ و توزیع و تمام صنایع و خدمات پاییندستی متعلق به خودشان باشد تا اولا ایمنتر و مطمئنتر باشند و ثانیا در خط تولید و توزیع، جبران زمانی بکنند. حتی در بعضی از صنایع ، مواد اولیه و بالا دستی راهم معتقدند باید خودشان تهیه کنند. شاید علاوه بر تضمین خط تولید، به مسائل محتوایی و لو نرفتن محتوایشان هم توجه دارند.
کاری که دوستان ما در همشهری کردهاند به نحوی جمع بین این دو دیدگاه است. یعنی تاسیس شرکتهای اقماری تخصصی برای انجام وظایف پائین دستی. این شرکتهای اقماری با شرکت مادر، قرارداد میبندند و از این لحاظ مثل یک شرکت بیگانه عمل میکنند. در این شرکتهای اقماری، سهام دیده شده تا انگیزه ها بالاتر برود و به تبع آن، بهرهوری افزایش یابد. مالکیت این شرکتها تماما متعلق به همشهری نیست تا امکان بحث وچانه زنی بالا برود هر چند طبیعتا اصلیترین مالک آنها همشهری است تا سیاستگذاری و کنترل از دستش خارج نشود.
- در کشور ما طی سال های قبل از انقلاب ، دو موسسه بزرگ مطبوعاتی حول دو روزنامه اصلی وقت (اطلاعات و کیهان) شکل گرفتند. این دو موسسه ضمن رقابت شدید، همچنان که در تحریریه و بخشهای هنری کادرهای فراوانی تربیت کردند، شمار قابل توجهی اپراتور، استادکار و متخصص صنعت چاپ پرورش دادند و چاپخانه های این دو موسسه منبع درآمد و پشتوانه توسعه آن روزنامهها شد. گمان میکنید همشهری در مقایسه با آن دو موسسه چه جایگاهی داشته باشد و آیا روزی را میبینید که چاپخانه همشهری از ایرانچاپ پیش بیفتد؟
اگراین حرفها را میزنید که مرا تحریک کنیدکه از آن حرفهایی بزنم که به درد تیترهای حوادثی یا ورزشی میخورد باید عرض کنم من بشدت به مقوله پیشکسوتی پایبندم. در کنار این موضوع فکر میکنم چاپخانه همشهری با توجه به برنامه های توسعه سخت افزاری که دارد و ضمنا حجم بالای تیراژ مشتری اصلی آن یعنی خود همشهری و ضمایم (مجله و استانی و مجلات آن) درآمد بالایی داشته باشد و فکر میکنم حتی همین الان، خارج شدن این حجم کار از ناوگان چاپ، تاثیر خود را در عرضه و تقاضا گذاشته است.
- گاهی شنیده می شود که میگویند همشهری بیشتر به خاطر نیازمندیهایش فروش میرود و از نظر محتوایی حالا محافظه کارتر از پیش و کمی دورتر از مسایل اساسی جامعه حرکت می کند و رسالت اطلاع رسانی آن زیر سایه بازار قرار گرفته است که این وضع کم و بیش خوانندگان را آزار میدهد. آیا به نظر شما موفقیت یک بنگاه اقتصادی که ماهیت رسانه ای دارد، از فراز و نشیب مطلو بیت و مقبولیت آن در جامعه مخاطب تاثیر نمی پذیرد؟به عنوان مدیر یک بنگاه رسانهای چگونه میتوان تعادلی بین درآمدزایی و مردمداری ایجاد کرد؟
چرا، تاثیر میپذیرد. البته قابل جمع هم هستند چون به نیازمندیها اشاره کردید باید بگویم مطابق نظرسنجی که به سفارش همشهری در مرداد ماه امسال و از خریداران روزنامه انجام شد، حدود20 درصد ازخریداران، همشهری را به خاطر راهنمای همشهری میخرند ولی حتی اگر این نسبت خیلی بالاتر هم میبود، دلیلی برضعف محتوایی واطلاع رسانی نمیشد، چرا که نیازمندیها هم خودش نوعی از اطلاع رسانی در فاز دیگری است. البته هر روزنامه و رسانهای باید تلاش کند فلسفه وجودی خود را - که البته مسائل محتوایی است - در سطح بالایی نگه دارد و قاعدتا همشهری هم از این قاعده خارج نیست.
حالا که این بحثها مطرح شد اضافه میکنم که به یک موضوع در حوزه روزنامهنگاری ما کمتر توجه شده است و آن مدیریت رسانه است. رسانه فقط نوشتن مطلب یا تامین خبر اختصاصی نیست، هر چند اینها فاکتور اصلی هستند.
رسانه هم یک محصول است، بنابر این باید ببینیم در چه شرایطی وارد بازار بشویم؟ نقاط وفور و خلا بازار کجاست؟ مصرف کننده ما دقیقا کیست؟ چقدر بازخورد داریم؟ مدیریت درآمد و هزینه داشته باشیم. چکار کنیم که مزیت نسبی برای کالای ما به وجود بیاید؟ چه وقت تبلیغ کنیم؟ چرخه تولید، توزیع، مصرف را چقدر درک کردهایم؟ آیا با نگاه راهبردی، محیط داخلی و خارجی را مرتبا ارزیابی میکنیم؟ آیا اساسا برنامه استراتژیک داریم؟ آیا آینده پژوهی داریم؟ آیا میدانیم 6 ماه دیگر، یک سال دیگر، دو سال دیگر فضای رقابتی داخل و خارج در چه وضعیتی است تا براساس آن، رسانه خود را تنظیم کنیم؟ آیا تحولات را درک میکنیم؟ یا همین طور بنشینیم تا تحولات بیایند و تیراژ و تاثیرگذاری روزنامه ما را کم و کمتر بکنند؟
صادقانه عرض کنم من با این عبارت که "کار فرهنکی، سوبسید میخواهد" مخالفم. راستش آن را بهانهای میدانم که یک مدیر فرهنگی میخواهد بی عرضگیهای خودش را پشت آن پنهان کند. کار فرهنگی میتواند درآمدزا هم باشد، به شرطی که قواعد مارکتینگ و بازاریابی را برایش قائل شویم. واقعا آیا شما فکر میکنید این که همه شکوه سر میدهیم که چرا باید در این مملکت تیراژ کتاب کمتر از 3000 نسخه باشد منطقا درست است؟ پایین بودن تیراژ کتاب ناشی از پائین بودن سطح فرهنگی مردم یا مثلا سبد خانوار نیست. نه این که اصلا نباشد ولی همه ماجرا نیست؛ یک دلیل مهم عدم درک چرخه تولید، توزیع و مصرف است. ما شبکه توزیع کتاب نداریم. وقتی میگوییم شبکه توزیع، منظور فقط شرکت پخش نیست بلکه تبلیغات، بازاریابی، توزیع هوشمند، بزنگاه شناسی در انتشار کتاب، صنایع بستهبندی، به معنای قطع و اندازه وفرمت کتاب، نوع کاغذ و چاپ که با محتوای کتاب و مخاطب و زمان و مکان مطالعه ارتباط دارد، رصد مداوم بازار و داشتن نبض مصرفکنندگان مختلف، ایجاد ذائقه، باز خورد علمی، ابتکار و نوآوری و در واقع یک بستهکامل از مقولهای به نام توزیع را شامل میشود.
- همشهری علاوه بر روزنامه کا غذی، دارای یک سایت فعال به نام Hamshahrionline است که روزانه بیش از 35000 بازدید کننده دارد. آیا روند آینده روزنامه را به سوی تقویت و گسترش online میبینید یا چاپ یا هردو ؟
من خودم جزو آدمهایی هستم که با وجود تعلق خاطر به حوزه سایبر و درک نسبی اقتضائات ناشی از این سپهر جدید، اعتقاد ندارم دوره رسانه های کاغذی به سر آمده؛ هر چند قبول دارم این رسانه قدرتمند، جذاب و فراگیر جدید؛ حضور خود را به رسانههای سنتیتر تحمیل کرده است و دارد جا را برای آنها تنگ میکند. اما آنها هم باید به خودشان بیایند و جاهای جدیدکشف کنند. [تغییر رفتار روزنامهها] به هر حال لااقل تا یکی دو دهه آینده مجلس ترحیم برگزار کردن برای رسانه کاغذی اولا ناسپاسی است و ثانیا غیر واقعی.
اصرار موسسهای مثل همشهری به میدان دادن به فضای سایبر، راهبردی و در نتیجه جدی است. روزنامه آنلاین برعکس فهم غلطی که متاسفانه هنوز در بین مطبوعات ما رایج است نسخه الکترونیکی از روزنامه کاغذی نیست و البته نباید باشد. قرار است یک رسانه مکمل و در بعضی جاها رقابتی باشد. مکمل از آن حیث که نقاط کمبود رسانه مادر را جبران کند. نقاط کمبود برای یک روزنامه چیست؟ محدودیت فضا و محدودیت بهنگام شدن و حتی موقعیت فیکس متن و تصویر که حتی جلوه نماییهای گرافیکی نمیتواند روزنامه را از این بعد رهایی دهد. روزنامه آنلاین این محدودیتها را در نوردیده است. بنابراین میتواند مکمل باشد، ضمن این که قاعدتا باید با زبان نوشتاری، گرافیکی و منطق خود حرف بزند؛ با تکیه بر مزیت های خود، خود را و مضمون را عرضه کند.
بنابراین تقویت و گسترش رسانه آنلاین به چند جهت در دستور کار همشهری است. اولا به همین دلیل مکمل بودن و رفع نواقص ذاتی ما دررسانه مکتوب، ثانیا به دلیل راهبردی که همشهری برای چند رسانهای شدن و تنوع محصولات و رسانه های خود دارد و از همه مهمتر به دلیل اقتضایی که با آن روبرو هستیم و نمی توانیم چشمان خود را به روی واقعیتهای جهان ارتباطات ببندیم. [ دوره فراگیر آموزش روزنامهنگاری در همشهری] این فرزند جدید خانواده به دلیل فهم یا هوش یا زیبایی یا نمک یا حسنتعاون یا خوش زبانی یا اخلاق، بالاخره به هر دلیلی عجیب دارد در دلها جا باز میکند و نمیتوانیم مثل بچههای حسود اصل وجودش را انکار کنیم.
البته حرکت در فضای آنلاین، الزاماتی هم دارد. از جمله تربیت نسل روزنامهنگار مسلط بر مولتی مدیا، [گزارش همشهریآنلاین از نشست روزنامهنگاری چندرسانهای] توسعه سخت افزاری و زیر ساختی، توجه عمدی و چه بسا افراطی به این فرزند جدید خانواده، باور تعاملی شدن،[روزنامهنگاری آنلاین؛ یک نشست تعاملی] قبول آیین 24 ساعتی بودن و در همه حال گوش به زنگ بودن، تغییر در مدلهای سنتی منابع انسانی و از جمله تحقق کار مجازی و مسائلی از این دست.
- ساز و کار اقتصادی مشابهی برای روزنامه online پیش بینی میکنید؟
فضای سایبر و کلا فضای الکترونیک، ساز و کارهای خاص خودش را دارد. این که بتوانیم این رسانه را سودآور بکنیم، مورد توجه همکاران همشهری آنلاین هست. اما شاید هنوز به یک مدل نرسیده باشیم که ضعف آن به بنده بر میگردد. کارهای مقدماتی انجام شده، مثلا در آگهیها.[نحوه ارائه آگهی در همشهریآنلاین] یا این که با ساخت بانکهای اطلاعاتی ویژه یا آرشیوهای خاص یا آژانس عکس آنلاین نگاه اقتصادی دنبال شود. اما در دنیایی که با حضور IT و به طور کلی ICT الگوی نسبتهای سنتی در صنعت،کشاورزی و خدمات به هم ریخته و الان بیش از 50 درصد تولید ناخالص کشورهای فوق صنعتی مثل آمریکا به خدمات برمیگردد، هنوز راه فراوانی داریم. البته فکر میکنم همشهری بتواند در این زمینه هم نوآوریهایی داشته باشد مثلا همکاران ما در نیازمندیها، دارند کارهایی در تجارت الکترونیک انجام میدهند.
- مفهوم نشر بین رسانهای یا به اصطلاح cross media publishing امروز یک مفهوم فراگیر شده است. آیا همشهری تنوع رسانه و دیدگاه مولتیمدیایی را در همین چارچوب دنبال میکند؟
بله. دوستان ما در همشهری این موضوع را به چند دلیل دنبال میکنند: اولا در فضای رقابتی؛ چه در سطح داخل کشور و چه در سطح بینالمللی، برای موسسه خود مزیت درست میکنند که باعث میشود در رنکینگ داخلی و خارجی، در طراز بالاتری قرار گیرند.
ثانیا این رسانهها همان طور که عرض کردم مکمل همدیگر هستند، هر یک نقاط ضعف ذاتی دیگری را میپوشانند و یک کل بدون نقص را تصویر میکنند.
ثالثا این داد و ستد، این پاسکاری بین رسانهای، تولید سینرژی میکند، ضمن آن که مثل گردش خون میماند که باعث حیات یک اندام است و گردش پرسرعت و کافی خون موجب نشاط و شادابی پوست هم میشود.
رابعا این رسانهها درعین حال رقیب همدیگر هم هستند. الان رقابت ارزشمندی بین مجلات همشهری با روزنامه یا روزنامه امارات یا همشهری محله یا آنلاین یا حتی شبکه پیامک همشهری وجود دارد. بالاخره هر کدام از اینها یک تیم باشگاهی هستند که درست است که تیم ملی را تشکیل میدهند ولی بین خودشان رقابت دارند. برای خود ما هم رقابت همکارانمان در جشنواره داخلی که اصطلاحا خودمان از آن به نام "طرح برترین ها" یاد میکنیم جذاب است.
- از اینکه وقت کافی به پاسخگویی پرسشهای ما اختصاص دادید، سپاسگزارم.
من هم تشکر میکنم.