از آنجا که حدود پنج ماه به انتخابات و بیش از یک ماه به ثبت نام نامزدها مانده است بهنظر میرسد با توجه به اهمیت حفظ وحدت میتوان برای ورود به این بخش مناقشهآمیز تامل بیشتری کرد.
ائتلاف اگر چه با مذاکره شروع میشود اما برای پایداری آن باید تلاش کرد هر چه بیشتر از تخاصم و رقابت فاصله گرفت و به همکاری و سرانجام اتحاد رسید.
معمولاً وقتی بحث به اسامی میرسد، کنایهها افزایش مییابد و عبارتها صریحتر میشود و لذا خطر فروپاشی ائتلاف، فزونی میگیرد. ضمن آن که طرح اسامی، لابی فرساینده بر مرکزیت جبهه را بهدنبال دارد و لذا وجود زمان طولانی تا انتخابات، یا ثابتقدمی اعضای تصمیمگیر را سست میکند و یا به دلخوری نامزدها دامن میزند که هر دو نتیجه یک حرکت همگرا را با آسیب مواجه میکند.
با این حساب، بهتر است در شرایط حاضر، عمده وقت و انرژی بر طراحی فرمول متمرکز شود.
فرمول، شمول و گستردگی بیشتری بر«ملاکها» دارد. ملاکها، مرحله مقدماتی تعیین یک فهرست حزبی است- که قاعدتا در فهرست جبههای نیز رعایت میشود- اما در کار جبههای، برای اطمینان از بقای همکاری و جلوگیری از بروز زمینههای سوء ظن، اختلاف و تفرق، باید جلسات مستمری گذاشته شود تا به «نقشه راه» وفرمولی رسید که مورد توافق همه عناصر تشکیل دهنده جبهه باشد.
اگر فرمول، دقیق و جامع طراحی شود و به اندازه کافی در باره آن بحث شده باشد مرحله تعیین مصادیق (فهرست نامزدها ) پرمناقشه و زمانگیر نخواهد بود و کار به سهولت پیش میرود، به شرطی که قبل از آن نیز مراحل مقدماتی با توفیق طی شده باشد.
قاعدتاً در مراحل مقدماتی برای سؤالاتی از جنس سؤالات زیر باید جمعبندیها و پاسخهایی صریح و البته اجماعی حاصل شود:
1 - آیا ملاکهای قابل اندازه گیری (و نه کلی) در انتخاب نامزدها فهرست شده اند؟
2 - حکمیت پنج شخصیت تا چه حد برای اعضای ائتلاف پذیرفته شده است؟
3 - آیا همه اعضا قبول کردهاند که وزن جریانهای حاضر در جبهه مساوی است؟
4 - آیا در جریان اصولگرایی، گروه یا گروههای عمده دیگری نیستند که برای آنها سهمی در هسته مرکزی قائل شد تا به این طریق علاوه بر گسترش شمول، احتمال نارضایتی دوستان نزدیک به صفر برسد؟
5 - آیا منطقا امکان نامزدی هر یک از یازده نفر شورای اصلی وجود دارد؟
6 - آیا نقطه عزیمت در بستن فهرست، نمایندگان فعلی آن حوزه انتخابیه هستند یا مکانیزم دیگری طراحی میشود؟
7 - آیا به جریانهای این جبهه اجازه داده میشود در قالب گروههای جانبی خود، حضور مستقل هم داشته باشند یا سازوکارهای الزام آوری تعبیه شده که از حضور آنها در قالب تابلوهای فرعی جلوگیری شود؟
8 - آیا به نامزدها اجازه داده میشود درفهرستهای اصلی یا فرعی یا حتی فهرستهای صنفی قرار گیرند؟ و سؤالاتی از این دست.
در مرحله بعد، این سؤال مطرح میشود که چه فرمولی برای تعیین فهرست، طراحی شده است و آیا بهاصطلاح برنامه نویسان، باگهای این سامانه و فرمول گرفته شده است؟
آیا فرمول به اندازهای جامع هست که پاسخگوی همه احتمالات ممکن باشد تا در مرحله تعیین مصداق، هر داده ورودی را به یک خروجی (صفر یا یک) برساند؟ به همین دلیل است که ادعا میشود درصورت جامعیت و اجماعی بودن فرمول، مرحله مصادیق ، زمانبر نخواهد بود.
تاکنون فرمولهای مختلفی در دستور کار گروه 6+5 قرار گرفته است که ظاهرا همچنان موضوع بحث است.
توصیه میشود در تعیین فهرست برای هر شهر، درصدی از نامزدها به اتفاق آراء، انتخاب و باقیمانده بهطور مساوی بین چند جریان حاضر توزیع شوند با این شرط که هیچیک از اعضای ائتلاف، نظر منفی روی نامزدهای اختصاصی گروه دیگر نداشته باشد.
به عبارت دیگر درصورتی که مثلا نسبت را معادل نصف بگیریم برای نیمی از نامزدها، قاعده اتفاق (ایجابی) و برای نیمی دیگر روش وتو (سلبی) عمل میکند. هر چند با هدف پایایی ائتلاف بهتر است برای بخشی از سهمیه اختصاصی هر گروه، قاعده اخیر نیز منتفی باشد تا امکان مانور بیشتری به گروههای عضو جبهه داده شود.
در طراحی مکانیزم، موضوع وزن نیز یکی از نقاط چالش برانگیز است. معمولا در ائتلافها هر گروهی میگوید عدالت ایجاب میکند که سهام بهطور مساوی توزیع نشود و از اینرو مدافع وزن کشی است.
جالب اینجاست هر کدام از آنها یکی از وجوه وزن را شاخص میدانند. یکی اقبال مردم در آخرین انتخابات، دیگری نظرسنجیهای اخیر، دیگری توان چانه زنی و لابی در محافل قدرت، دیگری سابقه کار سیاسی و... را بر میشمارد، در حــالی که وزن، ترکیبی از همه این شاخصهاست که البته امتیازهای مساوی هم ندارد.
به نظر میرسد این موضوع را به دو طریق بتوان حل کرد: یا در تعداد سهم اختصاصی هر گروه، سهام بهطور مساوی توزیع نشود یا در بخش اجماعی، سهم گروههای بزرگتر در معرفی نامزد بیشتر از دیگران باشد.
اما از آنجا که بحث برسر وزن، یکی از نقاط تفرقه آفرین در ائتلاف هاست شاید بهتر باشد از طرح اینگونه موضوعات پرهیز شود تا بقای جبهه تضمین گردد.