لوسترهايي زيبا و بزرگ در حسينيه نصب شدهاند كه شكوه خاصي به آن دادهاند اما بخش اصلي، وجود ضريح شبيهسازي شده امامحسين(ع) است. عزاداريها به سبك كربلا در اين حسينيه انجام ميشود و سينهزني عزاداران حال و هواي عزاداري در كربلا را به تهران آورده است. جوانترها از شدت سينهزني بدنهايشان سرخ ميشود و با هر نوحهاي دم ميگيرند. چند نفري در فضا گلاب ميپاشند. بوي گلاب و صداي سينهزني حال غريبي در دلهاي عاشق ايجاد ميكند. تماشاچيها زياد هستند. عدهاي هم به ضريح شبيهسازي شده در حسينيه تكيه ميدهند و دل خود را گره ميزنند به خاطره ضريح ششگوشه اماحسين(ع) تا چنددقيقهاي به راز و نياز مشغول باشند.
«الان توي اين شلوغي بعيد ميدونم كسي رو بتوني پيدا كني باهات صحبت كنه»؛ جملات پسر جواني است كه در حال درست كردن پروژكتورهاي حسينيه است. خودم را با چاي و خرمايي كه آنجا گذاشتهاند مشغول ميكنم تا شايد يكي پيدا شود و با او گپ و گفتي داشته باشم. چند دقيقهاي كه ميگذرد، مرد ميانسالي ميگويد كه فرصت دارد صحبت كند. برايش توضيح ميدهم كه مصاحبه خبري نيست و بايد گذشتهها را روايت كند. ميگويد اينطور بهتر است و سرش درد ميكند براي خاطره تعريف كردن. در صحبتهايش از روزهايي ميگويد كه در تهران قديم دو هيئت وجود داشته؛ يكي از اين هئيتها در دروازهغار و يكي ديگر هم در محله سنگلج بوده است؛ «اين دو هئيت قديمها با هم اختلاف داشتند و مدام با هم در رقابت بودنداختلافها كه زياد شد، بزرگها و ريشسفيدهاي تهران دور هم جمع شدند و اين دو هيئت را با هم آشتي دادند.» آشتي ميكنند و زمان آن فراميرسد كه بنايي براي اين آشتي و گردهمايي ايجاد كنند. به پيشنهاد بزرگهاي جمع، مكاني در محله درخونگاه بنا ميكنند. درخونگاه از محلههاي قديمي تهران است كه در نزديكي بازار و خيابان پانزدهخرداد قرار دارد و امروز خيابان شهيد اكبرنژاد نام گرفته است؛ بناي اوليه هيئت ميشود همان جا، اين موضوع براي دهه 30شمسي است.
- مرحوم فولادزاده، مؤسس هئيت كربلاييها
در صحبتهايش به ماجراي اخراج ايرانيهاي مقيم عراق از اين كشور اشاره ميكند و از غلامحسين فولادزاده نام ميبرد. ميگويد او هم جزو اخراج شدهها از عراق بود و چه خوب كه به ايران آمد. غلامحسين فولادزاده در عراق متولد شده بود و كار بلد هيئتداري بوده است. او در 15سالگي در كربلا، در مقبره ميرزايشيرازي در صحن مطهر امامحسين(ع) يكي از خدمتگزاران مجلس امام حسين(ع) بوده است. وقتي به ايران ميآيد، در بازار مشغول بهكار ميشود. ارتباط او با چند نفر از علماي نجف باعث ميشود كه با كمك بازاريهاي ايران و عراق، بناي هيئت كربلاييها را پايهگذاري كند. در اين راه تنها نبود و حاجآقا شبيري نيز همراهش بوده، هر چند كه به فعالي حاجغلامحسين فولادزاده نبود ه است. سال 50كه سال اخراج ايرانيان ساكن عراق از اين كشور بود، حاجآقا فولادزاده آنها را در اردوگاهها و حسينيه و منازل برخي از افراد اسكان داد.
- حسينيهاي كه در كنار خود، درمانگاه هم دارد.
غلامحسين فولادزاده در فعاليتهاي خود تنها به راهاندازي هيئت اكتفا نميكند. شروع به ساختن خيريه و درمانگاه در حاشيه هيئت ميكند؛ درمانگاهي كه در پشت هيئت و در محوطه بزرگي قرار دارد و نام آن امامحسين(ع) است كه قبلا به درمانگاه «عرب»ها معروف بوده است، چندساعت بعد كه در حال خروج از آن محل هستم از يكي از عابران ميپرسم كه درمانگاه امامحسين(ع) را ميشناسد يا نه كه ميگويد درمانگاه دكترهاي خوبي دارد و دندانپزشكي معروفي هم دارد كه از بعضي نقاط تهران به اينجا براي درمان ميآيند. درمانگاه خيريه تخصصي دندانپزشكي امامحسين(ع) روزانه حدود 300تا 400نفر مراجعهكننده دارد.
- شعرها و نوحههاي عربي
عزاداريهاي اين حسينيه سبك و سياق خاص خود را دارد. شيوه عزاداريها به سبك عزاداريهاي كربلاست. عزاداران گردتاگرد هم ميايستند و با شعرها و نوحههاي عربي سينهزني ميكنند. از مراسم تشتگذاري صحبت ميكند و ميگويد كه اين مراسم هم مخصوص كربلاست. ماجرا از اين قرار است كه روز دوم محرم يك تشت بزرگ ميآورند وسط هيئت ميگذارند و بعد عزادارها هر كداميك كاسه آب ميريزند داخل آن تشت. همزمان با اين مراسم نوحه خوانده ميشود. ميگويد: «شما هم حتما بيا. حال و هواي خاصي دارد كه حالت را خوب ميكند». آبها را آخر سر بهعنوان آب تبرك پخش ميكنند. اين سنت يادآور رفتار جوانمردانه امامحسين(ع) در مقابل سپاه حر است كه به روايتي در ۲۷ ذيحجه، آب مشكها را در تشتها ريخته و تمام لشكر حر و اسب آنها را سيراب كردند.
- آتش زدن خيمه در بازار تهران
«قمهزني قديمها خيلي مرسوم بود»؛ با گفتن اين جمله وارد بخش ديگري از روايت خود از حسينيه كربلاييها و شيوه عزاداري آن ميشود. ميگويد كه قديمها صبح عاشورا مفصل قمهزني ميكردند اما بعدها كه بحث سوءاستفاده از تصاوير اين برنامهها شد، آن را لغو كردند. آتشزدن خيمههاي نمادين در چهارراه گلوبندك نيز از ديگر مراسمي است كه اين حسينيه براي ماه محرم دارد. حالا اين ابتكار الگوي ديگر هيئتهاي تهران هم شده است. اين را ميگويد و افسوس ميخورد كه حالا اين كارها براي بعضيها نمايشي شده است. تعريف ميكند كه بنياسد قبيلهاي بودهاند كه جنازههاي باقيمانده در كربلا را دفن كردهاند و دسته بنياسد هم به ياد روز سوم امام برگزار ميشود. ميگويد حالا اين دسته هم در ديگر نقاط تهران توسط بعضي از هيئتها الگويبرداري شده و انجام ميشود. از قاسم كربلايي ياد ميكند كه قبل از خروجش از ايران منبر گرم و پرشوري داشته است. اين حسينيه يكي از كانونهاي مهم برگزاري آيينها بهويژه براي عربهايي كه در تهران سكونت دارند، بهشمار ميرود؛ «مرحوم فولادزاده، به جهت علاقه وافري كه به آقا امامحسين(ع) داشت، يك ضريح نمادين ششگوشه به مانند ضريح آقا امامحسين(ع)، با مهندسي و طراحي شخصي براي حسينيه كربلاييها درست كرد و امروز ساليان زيادي است كه از صبح روز عاشورا تا روز هفتم امام(ع)، در وسط صحن حسينيه نصب ميشود و عاشقان به ساحت مقدس حضرتحسين(ع) از اطراف، براي توسل و تقرب و نذر و نذورات به حسينيه ميآيند و به ياد كربلا در اطراف ضريح زيارت ميخوانند و نذر ميكنند.»
- مركز فرهنگي حسينيه كربلاييها
همه آدمها در اين دنيا زندگي ميكنند اما عدهاي به فكر گذران زندگي خود هستند و عدهاي ديگر هم علاوه بر زندگي كردن به فكر ديگران هم هستند كه بتوانند زندگي كنند. اين دسته وقتي از اين دنيا ميروند، با فعاليتها و كارهايي كه در طول دوران حيات خود انجام دادهاند، در ياد و خاطره مردم ميمانند. آنها طوري رفتار ميكنند كه بعد از مرگ هم ياد و نامشان در ذهن مردم باقي بماند. مرحوم فولادزاده، علاوه بر اينكه حسينيهاي براي عزاداري مردم ايجاد كرد، با همت هيئت امناي حسينيه، دست به تاسيس و ايجاد يك مركز فرهنگي براي حسينيه، به نام كميته فرهنگي حسينيه كربلاييها زد كه تعداد زيادي هنرجو از كلاسهاي اين مركز فرهنگي در رشتههاي قرآن، كامپيوتر، خياطي، گلدوزي، خطاطي و... استفاده ميكنند. از اين دست آدمها كم نبوده و نيستند.