اشغال ايران منجر به انتقال مواد غذايي به جبهههاي جنگ اروپا و در نتيجه كمبود خواروبار شد. كشور به شرايط قحطي نزديك شده بود و در بعضي مناطق عملا گرسنگي عمومي رخ داده بود. نان خشك هم قيمت زيادي پيدا كرده بود و هركس بهدنبال انبار كردن آب و غذا در خانهاش بود. شايد سالمندان چيزهايي از اين دوران تعريف كرده باشند ولي خوشبختانه الان كه سالها از آن دوران ميگذرد به اندازه كافي غذا داريم كه بتوانيم هر روز قسمتي از آن را هدر بدهيم!
الان كه فصل برداشت محصولات اصلي كشاورزي به پايان رسيده است، قسمتي از محصولات در مزرعه و قسمتي در زمان حملونقل از بين ميرود. بخش ديگري هم در انبارها ميماند تا به بازار مصرف برسد و در همان انبار هم بخشي ديگر از محصولات فاسد و خراب ميشود اما از همه دردناكتر هدر دادن غذايي است كه از همه مراحل عبور كرده و در مقابل مصرفكننده قرار گرفته است.
بيشترين هدر دادن غذاها در جايي است كه بيشترين غذا پخته و خورده ميشود. ادارهها يك نمونه خيلي واضح هستند. وقتي ناهار به سالن غذاخوري ميرسد واكنش بعضيها تماشايي است؛ اول از غذا ابراز انزجار ميكنند. بعد قسمت زيادي از آن را به هم ميزنند و كمي را ميخورند و تمام باقيمانده را يكسره به سطل آشغال ميريزند. آنوقت با يك فستفودي تماس ميگيرند تا ساندويچ سفارش بدهند. ساندويچ را با تمام سسهاي همراهش آغشته ميكنند و به كمك نوشابه موفق ميشوند نصف آن را بخورند و بقيه را به سطل آشغال پرت ميكنند. با گذشت يك ساعت دنبال قرص معده درد ميگردند و بقيه ساعت كاري را درحاليكه بيسكوئيت ميجوند، درباره روشهاي كمكردن وزن صحبت ميكنند.
شايد ما سليقه غذايي ظريفي داريم كه باعث ميشود هر نوع خوراكي به مزاجمان سازگار نباشد و شرايط خاصي براي خوردن داشته باشيم. البته بهنظر نميآيد اينطور باشد زيرا وزنها در حال افزايش است و چاقي و چربي خون و انواع بيماريهاي گوارشي و قلبي و عروقي نشان ميدهد كه خوب و به اندازه و بلكه بيش از اندازه ميخوريم. سطلهاي زباله ادارهها و كارخانهها و مجتمعهاي مسكوني كه باعث انواع آلودگيهاي ميشوند هم نشان ميدهند كه غذاي زيادي را دور ميريزيم.
ما نوههاي همان مردمي هستيم كه 70سال قبل با وجود داشتن آب و هواي مناسب و خاك غني دچار كمبود غذا شده بودند و هر تكه ناني برايشان قيمت فراوان پيدا كرده بود. در روايتهاي مقدس آمده است كه اقوامي بهخاطر كفران نعمت نابود شدند. در تاريخ باستان نوشته شده است كه تمدنهايي بهدليل از دست رفتن منابع غذايي از ميان رفتند. در قرنهاي گذشته گرسنگي جنگهاي بزرگي پديد آورده است. حالا «آب و هوا در حال تغيير است، غذا و كشاورزي نيز بايد تغيير كند» اما درحاليكه منابع آب ايران رو به پايان است، خاك در حال فرسايش است و زمينهاي كشاورزي ديگر توان قبلي را ندارند به راحتي غذاهايي كه ميتوان خورد را در جهاني كه پر از آدمهاي گرسنه است دور ميريزيم و از اين بابت نگران نيستيم.