در مكاني مرتفع ايستاد و كماندار خبرهاي را خبر كرد. دستور داد به چهار سمت، تيرهايي پرتاب كند، هرجا كه تيرها فرود آمد، آنجا را مرز شهر كوفه تعيين كرد و براساس مشورت 2نسبشناس قهار، جايگاه هركدام از 7قبيله را معين كرد.
مردمان كوفه بهتدريج 3 گروه متمايز را در ساختار قبيلهاي خود شكل دادند؛گروهي مدافعان حريم اهلبيت(ع)، گروهي سرسپردگان 2آتشه بنياميه و گروهي انسانهاي بيطرف ابنالوقت نان به نرخ روزخور. آن چيزي كه كوفه را در طول تاريخ عاشورا، مهم و غيرقابل پيشبيني ساخت، كثرت همين گروه سوم بود؛ همان گروهي كه به سياهي لشكر و آدمهاي عافيتطلب مشهور شدند. جالب آنكه در ميان قبايل كوفه برخي روسفيدتر از بقيه هستند مثل قبيله «بني اسد» كه حبيب بنمظاهر و مسلمبنعوسجه و قيسبنمسهر صيداوي از اين تيرهاند. اگرچه حرمله نيز از اين قبيله به سپاه عمرسعد راه يافته اما بنياسد هميشه در طول تاريخ معتبر و مورد احترام شيعه بوده است، آن هم بهخاطر نقشآفريني غيرتمندانه زنان اين قبيله در خاكسپاري بدن سيدالشهدا(ع) و يارانش. آنها با بيل و كلنگ و حصير به صحراي كربلا شتافته و بهرغم هراس و ترديد مردانشان بر خاكسپاري ابدان اهلبيت(ع) اصرار ورزيدند. هنوز كه هنوز است سوم امامحسين(ع) در كربلا محل راهپيمايي و سوگواري باشكوه زنان بنياسد است. قبيله ديگر «بني همدان»است؛ قبيلهاي كه در زمان پيامبر(ص) بهدست اميرالمؤمنين(ع) به شرف مسلماني نايل شده و در گذرگاههاي حساس تاريخ مدافع جدي اهلبيت(ع) بودهاند؛ برير، ابوثمامه و عابس از اين تيرهاند.
كوفه يك شهر نيست، نمايشگاه بيروني قلب ماست؛ گويي قلب هر انسان نيز از تيرهها و قبيلههاي گوناگون شكل گرفته است. پارهاي از قلب ميخواهد مدافع حق باشد و پاره ديگر ميخواهد عليه حقيقت قيام كند. آنچه بردار نهايي قلب ما را تعيين ميكند آن است كه گروه سوم، يعني همان خصلتهاي عافيتطلبانه با ما چه خواهد كرد و جانب كدام خصلت را خواهد گرفت؟ بايد حواسمان به كوفه قلبمان باشد.