كل فيلم را ميتوان در پاسخي خلاصه كرد كه همان چريك تودهاي از ماركسيست برگشته (با بازي بابك حميديان)، به بازجوي ساواكي (با بازي مهدي هاشمي) گفت. بازجو پرسيد كه چرا به آن رقيب تودهايتان شليك نكرديد و او جواب داد كه وقتي اسلحه داري بايد بداني به چهكسي نبايد شليك كرد.
شبكههاي اجتماعي نه بهعنوان يك ابزار رسانهاي بلكه گاهي بهعنوان يك اسلحه توي دست همه ما قرار دارد ولي ما متأسفانه تنها ياد گرفتهايم كه بايد با آن به همه شليك كرد.
هفتههاي گذشته اين شليكها بار ديگر آبروي يك نفر از جامعه ديني و قرآني را هدف گرفت. در جايگاهي نيستيم كه بتوانيم درباره راست يا دروغ آن حرف و حديثها داوري كنيم، اما اگر بالفرض هم قبول كنيم همه آنچه گفته شده، حقيقت دارد، آيا هتك حرمت و ريختن آبروي او در محضر همگان جزايي است كه با جرم مرتكب شده تناسب دارد؟ قطعا نميتوانيم پاسخي منطقي براي اين سؤال پيدا كنيم.
عالم محضر خداست. همه جاي عالم محضر خداست. كل دنيا با دوربين مداربسته كنترل ميشود.فرقي هم نميكند دنياي مجازي باشد يا دنياي واقعي. او همهچيز را ميداند و ميبيند اما ستارالعيوب است.
به راستي اگر پرده زندگي ما هم اينچنين برافتد، جز شرمساري چيز ديگري داريم؟او خداي دنياي واقعي است. خداي دنياي مجازي، هم. پس با اين همه گفتهها و تأكيدات، اين فوران بياخلاقي، تهمت، غيبت، بيآبرويي و انواع رذايل اخلاقي در فضاي رسانههاي اجتماعي از كجا منشأ ميگيرد؟ كداميك خودِ واقعي ماست؟ آنچه در فضاي مجازي ميبينيم يا آنچه در دنياي واقعي نشان ميدهيم؟ به راستي چرا كنترل ما بر نفس خويش و اعمال و رفتار خود در دنياي مجازي اينقدر پايين ميآيد؟
تقوا، فريضه بزرگي است كه كل انسانيت به آن توصيه شده است و اصلا يك امر صرفا ديني نيست. نبايد آن را به نماز و روزه و شعائر ديني فروكاهيد. اينها ابزارهاي ديني براي كنترل نفس هستند ولي تقوا چيزي فراتر از اينهاست. تقوا يعني اينكه بدانيم كه داريم چه كار ميكنيم. بدانيم كه چه چيزي آفت ماست و چطور بايد از آن پرهيز كنيم.
تقوا يعني اينكه افسار خودمان دست خودمان باشد. تقوا بهمعناي واقعي كلمه، مراقب خود بودن است، بهمعناي پاييدن خود است. و مراقب خود بودن در روزگار ما و در فضاي مجازي كاري بسيار سخت شده است. تقواي رسانهاي پيشه كنيم، اگر نه بنياد همهچيز بر باد ميرود.