موضوع خيلي ساده است وقتي مولدبودن در جامعه ارزش لازمه را نداشته باشد، كار توليدي بيشتر با احتمال دردسر و ضرر و زيان همراه ميشود تا سوددهي و امكان تداوم فعاليت؛ آن هم در شرايطي كه سود بيشتر در واسطهگري است كه هم ريسك توليد را ندارد و هم اينكه امكان موفقيت اقتصادي در آن ميتواند تضمين شده باشد. حالا در وراي اين واسطهگري ممكن است هزار و يك اتفاق غيرقانوني و نامشروع هم رخ بدهد؛ بهخصوص هنگامي كه پاي رانت در ميان باشد.
براي پايان دادن به اين وضعيت، طبيعتاً بايد به اجراي قوانين جديتر فكر كنيم. در بسياري از حوزههاي دچار مشكل ما قوانين بازدارنده خوبي داريم ولي هميشه در مرحله اجراست كه داستان شكل ديگري به خود ميگيرد. نتيجه اينكه عدهاي در يك آشفتهبازار به چنان موقعيتي رسيدهاند كه شايد چند سال پيش تصورش هم براي خودشان امكانپذير نبود. مثلا در حوزه سينما شرايط بهگونهاي رقم خورده كه عدهاي همهچيز را در اختيار خود گرفتهاند. عده معدودي كه حالا همه چيز دارند.
از موقعيت ويژه در پخش تا سالنها و پرديسهاي مدرن و خلاصه بخش عمدهاي از امكانات اكران كه در تصرف چند فرد انگشت شمار درآمده است. اگر دقت كنيد تيزرهاي فيلمهاي همين دفاتر پخش است كه بيشتر از ماهواره پخش ميشود. وقتي 2 دفتر پخش عملا شريان اكران سينماهاي كشور را در اختيار ميگيرند، طبيعي است كه عدالت خدشهدار شود. از بستر توزيع ناسالم نميتوان به مسيري رسيد كه در آن امنيت توليدكنندهاي كه كالاي استاندارد عرضه ميكند، فراهم شود.
- نويسنده و كارگردان سينما