جوانهايي كه سالها درس خواندهاند، دانشگاه رفتهاند، ولي الان جاي اينكه بتوانند در حوزهاي كه تحصيل كردهاند مشغول بهكار باشند، ناچار خانهنشين شدهاند. برخي از اين جوانها بهواسطه نداشتن شغل و تقريبا هيچ منبع درآمد مشخص و معيني هنوز از پدرانشان پول توجيبي ميگيرند. عدهاي به مشاغلي روي آوردهاند كه خيلي نميشود نامشان را شغل باثبات و بادوامي گذاشت.
برخي به مسافركشي روي آوردهاند. درحاليكه سالها در دانشگاه تحصيل كردهاند تا در يك رشته خاص صاحب تخصص شوند. ميشود گفت تناسبي ميان خروجي دانشگاهها و بازار كار وجود ندارد. در واقع دانشگاههاي كشورمان فارغالتحصيلهايي را در رشتههاي مختلف روانه جامعه ميكنند كه براي بسياري از آنها عملا بازار كاري وجود ندارد.
تازه خيلي از افرادي هم كه در حال حاضر مشغول كار هستند در رشته تخصصي خود شغل پيدا نكردهاند. مثلا يك فوقليسانس جامعهشناس شغلي دفتري دارد كه هيچ ارتباطي با رشتهاي كه او سالها درسش را خوانده ندارد. نمونههاي زيادي را ميتوان سراغ گرفت كه افراد در رشتههايي كاملا بيارتباط با تحصيلاتشان اشتغال دارند.
تازه اينها افراد خوشاقبال (يا برخوردار از روابطي خاص) هستند كه توانستهاند در اين شرايط براي خود شغلي دستوپا كنند. بسياري از جوانها در حال حاضر بيكار هستند. ميتوان گفت بيكاري يكي از مهمترين معضلات كشور است. به هر حال اين انتظار از دولت وجود دارد كه با تغيير شرايط سياسي و تسهيل روابط ايران با جهان، فعاليت اقتصادي در كشور رونق بگيرد و بهتبع آن زمينههاي اشتغال نيز نسبت به گذشته شرايط مطلوبتري بيابد.
اگر ركود ادامه يابد، نميتوان به حل شدن مشكل بيكاري خوشبين بود. بهخصوص اينكه در يك دهه اخير برخي از كارخانهها و بنگاههاي مهم چنان دچار مشكلات شدند كه يا تعطيل شدند يا فعاليتشان كمرنگ شد. نتيجه اينكه برخي از شاغلان هم شغلشان را از دست دادند. فراهم كردن فرصتهاي شغلي مطلوب يكي از مهمترين مأموريتهاي دولت است. بخشي از مشكلاتي كه در اين زمينه دچارش هستيم به نظام فرسوده و فربه ديوانسالاري ما بازميگردد. يك سيستم بوروكراسي ناكارآمد كه در آن عدهاي حتي حاضر نيستند بازنشسته شوند و جاي خود را به جوانها بدهند يا برخي بهصورت همزمان چند شغل دارند و عملا به هيچكدامشان هم نميتوانند درست برسند،
درحاليكه ما اينهمه جوان بيكار داريم كه با وجود تواناييهايشان به حاشيه رانده ميشوند. بيكاري مشكلي فراگير است كه اغلب اصناف گرفتارش هستند. نهتنها فارغالتحصيلهاي جوان دانشگاه كه حتي برخي از افرادي كه سالها تجربه و تخصص را در كارنامه دارند، بيكار هستند. بيكاري جداي از مشكلات اقتصادي، معضلات اجتماعي فراواني را نيز بههمراه دارد. ريشه بسياري از بزهكاريهايي كه جامعه ما بهشدت با آن مواجه شده، بيكاري است. پديدهاي كه از شدت فراگيري عادي محسوب ميشود، درحاليكه چنين شرايطي بههيچوجه نهتنها عادي نيست، بلكه بسيار هم بحراني است. بحراني كه اگر فكري جدي برايش نشود فاجعهاي تمامعيار را برايمان رقم خواهد زد. جامعهاي كه جوانهاي تحصيلكرده و دانشگاهرفتهاش بيكار باشند نميتواند در مسير رشد و تعالي حركت كند.
- نويسنده و كارگردان سينما
نظر شما