شايد حق داشته باشيد! قفسههاي اغواكننده و سبدهاي بزرگ اَبَرفروشگاهها، آدم را به خريد زياد و خريدن چيزهايي كه شايد تا مدتها لازم نشوند ترغيب ميكنند اما اغلب ما با توجيهاتي مثل «حالا كه آمدهام، بهتر است بخرم»، «خدا ميداند كي دوباره فرصت كنم يك خريد درستحسابي بروم» و... باز هم آنچه را كه واقعا نياز نداريم ميخريم. به اين ترتيب، هم روحيه مصرفگرايي در ما رشد ميكند و هم در مديريت درآمدمان دچار مشكل ميشويم. در واقع، وقتي خريد از اَبَرفروشگاهها برايمان به عادت يا تفريح تبديل شود، ناخودآگاه به فردي مصرفگرا و شايد هم اشرافيگرا تبديل ميشويم. در حالي كه ميشود نگاهي دوباره به شيوه سنتي خريد و مزاياي ناشي از آن انداخت: خريد از كاسبان محلي.
- كم، اما زود به زود
بياييد خريد «زود به زود» از سوپرماركت و مغازههاي محلهمان را هم امتحان كنيم. اجازه بدهيد كمي به سالهاي گذشته برگرديم؛ زماني كه از مغازههاي نزديك منزلمان خريد ميكرديم و با كاسبان محله آشنا بوديم. در همين خريدكردنهاي مداوم، با همسايههايمان هم بيشتر آشنا ميشديم و از احوال همديگر خبر ميگرفتيم. دست كودكتان را بگيريد و به مغازهها برويد. هنگام خريد مايحتاجتان، ميتوانيد نكات ساده و قابل دركي را در مورد خريد به كودكتان بگوييد تا كمكم خريدكردن را ياد بگيرد. بچهها معمولا از خريد كردن به همراه والدينشان لذت ميبرند. به علاوه، وقتي فرزندتان ببيند هر بار به قدر نياز خريد ميكنيد و بعد از خريد، دچار عذاب وجدان ناشي از هدر دادن پولتان نميشويد، خيلي چيزها از شما خواهد آموخت. وقتي كاسب محله، شما را بشناسد و كودكتان را همراهتان ببيند، اگر مسير كوتاه و مطمئن باشد، ميتوانيد گاهي فرزندتان را به تنهايي به خريد بفرستيد و خيالتان هم راحت باشد كه مغازهدار جنس نامرغوب بهدست فرزندتان نميدهد و پول اضافهاي از او نميگيرد.
- حبيبِ معتمد، نعمت است
از قديميهاي بازار كه بپرسيد، حاج مرشد چلويي را خوب بهخاطر دارند؛ پيرمردي باصفا، از كسبه بازار كه به «بهترين كاسب قرن» معروف شده است. آنهايي كه در بازار شاگرد بودهاند و از مرشد چلويي براي صاحبكارشان ناهار ميخريدهاند، طعم تهديگهاي زعفراني و كبابهاي مجاني او را خوب بهخاطر دارند. مرشد چون ميدانست شاگردها عموما سهمي از غذاي صاحبكارشان نميبرند، خودش لقمهاي به آنها ميداد كه دلشان بند يك تكه كباب نمانَد. پيامبر(ص) فرمودهاند: «كاسب، حبيب خداست». مرشد، حبيب خدا بود. وقتي هم كه حبيب خدا باشي، ميشوي معتمد مردم. مرشد، دردهاي مردم را ميديد و ميشنيد و به قدر توان دردي از دلشان برميداشت. آنهايي كه از دستش لقمه گرفتند و دستنوشته «نسيه و وجه دستي داده ميشود، حتي به جنابعالي به قدر قوه!» را آويخته به ديوار مغازهاش ديدهاند، هنوز مريد مرام مرشد هستند. مرشد را يك بازار ميشناختند و قبول داشتند. شما چطور؟ آيا كاسبهاي محلهتان را ميشناسيد كه بخواهند معتمد شما باشند يا نباشند؟
- كاسبان محله را دريابيم
تا حد امكان خريدهاي روزانه خود را از سوپرماركت محلهتان به يك خريد كلي ماهانه از فروشگاه تبديل نكنيد. اگر در فواصل زماني كوتاهتر خوراك و مايحتاج پرمصرفتان را بخريد، هميشه مواد غذايي سالم و تازه مصرف ميكنيد. كاسبهاي خوب معمولا روابط اجتماعي قوياي دارند و زود با مشتريان خود دوست ميشوند. قديمترها، مردم وقتي به مشكلي برميخوردند، روي كمك كاسبان معتمد محلهشان حساب ميكردند و مردم هم متقابلا هواي كاسبهاي محله را داشتند. فراموش نكنيم كه يكي از اصول زيربنايي فرهنگ و دين ما، روابط انساني سازنده، سالم و عميق است كه كمتر در دنياي مدرن و فضاهاي متأثر از آن ديده ميشود. اگرچه خريد، يك بحث اقتصادي است اما با همين قاعده ساده «خريد از كاسبان محلي»، ميتوانيم روابط اجتماعي با اطرافيان و همسايگانمان را بهبود دهيم و توشهاي نيز براي آخرت و روز مبادا جمع كنيم؛ چرا كه عقل و اخلاق حكم ميكند براي رساندن خير به همسايه، از كاسبان محله خريد كنيم؛ كسي كه به هر حال، همسايه ما محسوب ميشود.
- از مغازههاي جديد خبر بگيريد
گاهي كه در محلهتان قدم ميزنيد، حواستان به مغازههاي تازهتأسيس باشد. به هر حال آن كاسب، به اميدي سرمايهاش را صرف گشايش مغازه در محله شما كرده و به گردن شما حق دارد. اگر مغازه جديدي در محلهتان ديديد، حتي اگر به كالاهايش نياز نداريد، وارد شويد، با مغازهدار سلام و احوالپرسي مختصري كرده و براي كسبوكارش آرزوي خير و بركت كنيد. همين چند جمله، چنان كاسب را اميدوار و شاداب ميكند كه هر بار شما را ببيند، انرژي مضاعفي ميگيرد. مطمئن باشيد اين كاسب، خجالت ميكشد جنس بد بهدست شما بدهد يا با شما دولا پهنا حساب كند؛ مگر اينكه جزو معدود افراد خيلي بيانصاف باشد. هنوز در بسياري از محلهها، كاسبان، محصولات توليدي خانگي را در كنار توليدات كارخانهاي ميفروشند. اگر توليدات خانگي اعضاي محله، امتحان خود را پس داده باشند، ميتوانيد با خيال راحت آنها را بهعنوان مواد غذايي سالمتر و بهينهتر خريداري و استفاده كنيد و ضمنا به هممحليهاي خود هم در تأمين معاش زندگي كمك كنيد. كمهزينهترين و اثرگذارترين تبليغ، تبليغ چهره به چهره است؛ اگر از مغازه جديد خريد كرديد و راضي بوديد، به همسايگانتان هم توصيه كنيد از آن مغازه خريد كنند. ممكن است با اين كار حتي روي قيمت جنسهاي مغازه هم اثر بگذاريد؛ چون بسياري از كاسبها سود كم و مشتري زياد را به سود زياد و مشتري كم ترجيح ميدهند. در حديثي از يكي از معصومين آمده است كه «در خريد، كاسبان محله نسبت به كاسبان دور از محل زندگي اولويت دارند». حواسمان را جمع كنيم كه مديونشان نشويم.