اين روزها ورزشهاي جديد بيشتر طرفدار دارند و ديگر از ورزشهاي اصيلتر خبري نيست اما در هواي مملو از تكنولوژي و مد روز در تهران، گوشهاي را پيدا كرديم كه جوانها به سراغ ورزش سنتي و باستاني رفتهاند. اگرچه امروزه ورزش باستاني كمرونق است اما هنوز هم براي افرادي، گودهاي زورخانه، بهترين مكان روي زمين است؛ فضايي پرنشاط و خاطرهانگيز كه ساعات خوشي را براي ورزشكاران فراهم ميكند. سري زديم به زورخانه دانشگاه تهران كه يكي از با سابقهترين زورخانههاي تهران است؛ زورخانهاي كه از قديم دانشجوها را از رشتههاي مختلف دور هم جمع ميكرده است؛ زورخانهاي كه وقتي واردش ميشوي بوي جواني و اخلاق مشامت را پر ميكند. شايد براي شما هم گره خوردن فضاي مدرن دانشگاهي با فضاي سنتي ورزش باستاني جالب باشد. با اين گزارش همراه شويد.
- پرورش روح
وارد زورخانه كه ميشوي انگار وارد مسجد شدهاي. حس طراوت و معنويت با هم در وجودت غليان ميكند. زورخانه از قديمالايام يك مكان مقدس بوده است. دور تا دور زورخانه را كه نگاه مياندازي اسامي ائمه را ميبيني و برخي از دعاها را كه نشان از همين مقدسبودن دارد.
سينا عليزاده، مرشد جوان زورخانه دانشگاه تهران، به همين اسامي اشاره ميكند و ميگويد: «به عقيده خيليها زورخانهها هم مكاني مقدس مثل مسجد است. همين اسامي مقدس و دعاها كه جايجاي زورخانه قرار گرفته است علاوه بر اينكه اين مكان را از يك محل عادي براي ورزشكردن جدا ميكند، موجب القاي يك حس خوب به آدم نيز ميشود».
مسعود عليپور، دانشجوي دكتري مهندسي عمران است. او كه مياندار ورزشكاران در گود است روي همين موضوع تأكيد ميكند كه يكي از دلايلي كه ورزش باستاني و زورخانهاي را علاوه بر پرورش جسم در زمره ورزشهاي پرورشدهنده روح نيز قرار ميدهد، همين اسامي متبركه و دعاهاست.
او كه عضو تيم ملي ورزش زورخانهاي و داراي چندين مقام كشوري است، ادامه ميدهد: «يكي از دلايل جذب من به اين ورزش اين بود كه با اين ورزش ميتوان هم از جهت جسمي و هم از جهت روحي رشد و تعالي پيدا كرد. من همان روزهاي اول كه به زورخانه ميآمدم با آنكه سن و سالم كم بود ولي در خودم ايجاد يك نوع مرام و معرفت زورخانهاي را حس ميكردم. احساس ميكردم از جهت روحي و دروني بزرگتر شدهام، براي همين روي اين رشته متمركز شدم و ورزشهاي ديگر را رها كردم».
رامين تقديمي، دانشجوي كارشناسيارشد مهندسي پليمر هم بر مزاياي اين ورزش صحه ميگذارد و اشاره ميكند كه صفا و صميميت در گود زورخانه موج ميزند و همين صميميت، ورزشكاران را قلبا به هم پيوند ميزند؛ همچنين صيقل دادن روح در اين ورزش وجه مميزه آن با ديگر ورزشهاست.
- «ياعلي» ميگويم و جان ميدهم
از لحظه ورود تا همان لحظهاي كه ميخواهي از زورخانه خارج شوي، همهاش درس است. فقط كافي است كمي نسبت به دور و برت و رفتارها دقت به خرج دهي. سردر ورودي زورخانه كوتاهتر از قد يك مرد ساخته شده است تا هنگام ورود، كمي خم شود و به حالت تعظيم درآيد؛ اين، درس فروتني و افتادگي در آييـن جوانمردي است تا همواره ادب و فروتني در آن مكان رعايـت شـود؛ حتي همان لحظه كه قصد رفتن كردهاي.
صداي ضرب مرشد، زورخانه را به وجد آورده است و با صداي بلند شعري را همراه با ضرب در مدح امير مومنان ميخواند: «تا صورت پيوند جهان بود علي بود/ تا نقش زمين بود و زمان بود علي بود».
مرشد، جوان ۲۵ سالهاي است كه دانشجوي رشته مهندسي كامپيوتر است. سينا عليزاده كه ورزشكاران را با نوا و ضربش هدايت ميكند، ميگويد: «زماني كه دستانم خسته ميشود و توان ضربزدن ندارم، با مدح علي(ع) جان تازهاي ميگيرم. نهتنها من بلكه ورزشكاراني هم كه آن پايين در گود مشغول ورزش هستند، انگار توانشان دوچندان ميشود». بيرون گود كه بايستي و نگاه كني، اين را به خوبي درك ميكني كه وقتي مرشد از علي(ع) ميخواند انگار اكسيري در فضا ميپاشد كه به همه نيرو ميبخشد، حتي به تويي كه بيرون از گود فقط تماشا ميكني. پنجههاي هنرمندانه مرشد و تركيب آن با صدا و اشعار زيبا، به داخل گوديها انگيزه ورزش ميدهد. ورزشكاران در گود به يكديگر با لبخند نگاه مياندازند و ذكر ميگويند؛ در هيچ ورزشي اين را نميتوان يافت. بايد گفت كه ورزش و عبادت در زورخانه در هم تنيده شدهاند.
- اولين درس: احترام
در همان حاليكه در زورخانه حضور داري، كافياست كه چشمانت را روي هم بگذاري. انگار روحت به آن روزگارهاي قديم پرواز ميكند. ضرب و نواي مرشد توأم با عليگفتن ورزشكاران ميان گود، گويي از معرفت و مرامي قديمي نشأت گرفته و حالا هم همان حس و حال را با خود به همراه ميآورد؛ مرام و معرفت قديمي كه رخصتگرفتن از بزرگترها و احترام به سادات، در صدر آن است. حرمت سادات در اين ورزش بيش از هر چيز ديگري نمايان است، كه هر چند اينجا همه به هم احترام ميگذارند.
مسعود عليپور همانطور كه نفسزنان از گود بيرون ميآيد، ميگويد: «يكي از ويژگيهاي ورزش زورخانهاي اين است كه يكسري آداب و اخلاق پسنديده را در آدم تقويت ميكند. مثلا احترام به موسفيدان و پيشكسوتان در اين ورزش بسيار پررنگ است و اين احترام در طول ورزش آنقدر تكرار ميشود كه حتي در زندگي افراد به يك عادت تبديل ميشود و به مرور زمان ميبيني بعضا ناخودآگاه به خيليها احترام ميگذاري». منش و روش اين ورزش بيشتر بر رفاقت مبتني است تا بر رقابت و احترام، زير بناي اين رفاقت است.
- ديروزيها و امروزيها
عجيب و البته جالب است كه در گود زورخانه دانشگاه تهران ميان جوانان، عدهاي به چشم ميخورند كه به حسب ظاهر، نشاني از جواني ندارند. قضيه را كه جويا ميشوي متوجه ميشوي آنها هم روزگاري دانشجوي دانشگاه تهران بودهاند و از همان قديم مشغول اين ورزش شدهاند و حالا هم كه سن و سالي از آنها گذشته است باز هم ميان ورزشهاي مختلف، ورزش در گود زورخانه را انتخاب كردهاند.
حاج رضا زرشكيان كه سرپرست زورخانه است، هر دم براي سلامتي همين موسفيدان درخواست صلوات ميكند و ميگويد: «اين عزيزان از قديم پا به پاي اين زورخانه آمدهاند و حتي روزهايي كه بهدليل مشكلات مالي و غيرمالي، تصميم بر آن شده كه اين زورخانه تعطيل شود همين ريشسفيدها با پيگيريهاي خود جلوي قفلشدن در زورخانه را گرفتند».
دانشجوهاي ديروز در كنار دانشجويهاي امروز و همگام با هم ورزش ميكنند و گويي اثري از پيري به جز سفيدشدن موها، در آنان ديده نميشود. هنگام چرخزدن، يكي از همين پيشكسوتان با آنكه پايش درد ميكند به وسط گود ميآيد و از برخي جوانترها هم بهتر چرخ ميزند. بعد از اينكه همگي او را با«ماشاءالله، ماشاءالله»، تشويق ميكنند مرشد با خندهاي ميگويد: «هنوز هم مثل اينكه دود از كنده بلند ميشود».
رامين تقديمي، كارشناسي ارشد مهندسي پليمر در همين رابطه اشاره ميكند كه همين حضور بزرگترها و ريشسفيدان در گود موجب بركت به زورخانه و همچنين بركت به ورزش ما جوانان ميشود.
- سيدهاي كوچك
ورزش زورخانهاي سن و سال نميشناسد. نونهالها و جوانها و مسنترها همه در كنار هم و با لبخندي بر لب ورزش ميكنند. مسعود عليپور ميگويد: «يكي از ويژگيهاي ورزش زورخانهاي اين است كه همه و همه از هر قشري و با هر سني ميتوانند در كنار هم در گود به ورزش بپردازند».
دو سيدنونهال، توجه همه زورخانه را بهخود جلب ميكنند. اين دوبرادر خردسال كه در كنار پدرشان ورزش ميكنند، ميانگين سني زورخانه را حسابي پايين آوردهاند. سيدحسين ميرزاده ۴سالش است و سيدعباسعلي برادر ۲ سالهاش است كه در گود حضور دارند. پدرشان ميگويد: «من و همسرم در خانواده الگوي «تحصيل، تهذيب، ورزش» را براي بچهها درنظر گرفتهايم. بهنظر من اين سه بايد مكمل هم باشند؛ يعني چه در ورزش و چه در درس بايد جنبه تهذيب وجود داشته باشد. در ميان ورزشها خيلي گشتم تا چنين ورزشي را پيدا كنم كه علاوه بر ورزش، روي روح بچهها تأثير بگذارد و تنها ورزشي كه اين ويژگي را داشته و دارد همين ورزش زورخانهاي است. در واقع بخشي از تربيت بچهها بهخصوص از جهت اخلاقي در زمان ورزششان در زورخانه است».
- كمكاري از خودمان است
آنطور كه بايد، ورزش زورخانهاي در روزگار كنوني طرفدار ندارد؛ آن هم با اين همه مزيت و ويژگي. با صراحت بايد گفت اين ورزش ملي ميان ما ايرانيان مهجور واقع شده است.
مسعود عليپور، دانشجوي دكتري دانشگاه تهران كه مياندار گود است ميگويد: «ما در ترويج اين ورزش ضعف داريم. بهعنوان مثال، كرهجنوبي تكواندو را كه يك ورزش ملي برايشان بوده است ترويج داده و امروزه آن را به يك رشته المپيكي تبديل كرده است اما ما چنين كاري براي ورزش زورخانهايمان نكردهايم، بهطوري كه حتي در ايران اين ورزش براي خيليها هنوز ناشناخته و غريبه است. در واقع ما همچنان مرغ همسايه را غاز ميدانيم و به ورزش خودمان خيلي بال و پر نميدهيم، درحاليكه تنها ورزشي كه در جهان به نام ايران ثبت شده همين ورزش زورخانهاي است».
- آشنايي با برخي اصطلاحات زورخانهاي
سردم:
سردم، جايگاه مرشد است؛ يعني محل دم سردادن و گفتن كلام آوازين كه همان مقر فرماندهي جنگ محسوب ميشود. كنار يا زير سردم نشستن، خاص پهلوانان و پيشكسوتان است. زنگ هم، يكي از وسايل مرشدي است كه روي سردم قرار گرفته و همان نماد شيپور خبردهي جنگ است. مرشد براي آگاه كردن ورزشكاران داخل گود جهت تغيير ريتم و تعويض حركت ورزشي يا آگاهي دادن حاضرين جهت ورود برخي شخصيتهاي خاص، پهلوانان و بعضي پيشكسوتان به زورخانه از زنگ استفاده ميكند.
سنگ گرفتن:
سنگ گرفتن از مفيدترين حركات ورزش زورخانهاي است كه ورزشكاران نيرومند و ورزيده از عهده اين كار بر ميآيند. سنگ بهعنوان نمادي از سپرهاي جنگاوران است.
شنو رفتن:
در حركت شنو، ورزشكار به سمت زمين رفته و به بالا برميگردد. شنو رفتن اشارهاي به مرگ و حيات مجدد انسانهاست، بهعبارتي چون انسان از خاك خلق شده، به خاك برميگردد و سپس در قيامت، احيا ميشود. ضمنا درجنگهاي قديم، گوش خود را روي زمين ميگذاشتند تا صداي پاي اسب دشمن را تشخيص دهند و واژه شنو (بشنو) براي شنيدن صداها بهكار ميرفته است. وسيله شنورفتن، تختهاي چوبي است. تخته شنو، نماد شمشير جنگاوران است و در برخي طراحيها نيز بهصورت شمشير يك تيغ، ذوالفقار و... ساخته ميشود.
ميل بازي:
ميل، نماد گرز جنگاوران است. شكل ميل، مانند مخروط است و امروزه از چوب ساخته ميشود. ميل در ابعاد و اوزان مختلف ساخته ميشود كه كاربردهاي آنها براي سنين مختلف جهت ميلگيري و ميل بازي متفاوت است و بستگي به وزن و فيزيك بدن افراد دارد. ميل بازي از جذابترين حركات ورزش زورخانهاي است كه عدهاي معدود ميتوانند اين هنر ورزشي را انجام دهند. اين تمرين برگرفته از قدرتنمايي جنگاوران در ميدان جنگ بوده كه گرز خود را به هوا پرتاب كرده و ميگرفتند.
چرخ زدن:
چرخيدن ورزشكار، حول محور قائم از پرتحركترين عمليات ورزش زورخانهاي است كه عدهاي معدود ميتوانند اين هنر ورزشي را به شكل صحيح و زيبا انجام دهند. اين حركت برگرفته از نوعي شكستن خط محاصره دشمن در ميدان جنگ بوده است. چرخيدن در زورخانه از كمترين رتبه آغاز ميشود و به بيشترين و سپس سادات ختم ميشود و فلسفهاش ترتيب به ميدان رفتن ياران اباعبدالله الحسين(ع) و سپس سادات (خاندان بني هاشم) براي نبرد با دشمن در روز عاشورا است.
كبادهكشي :
كباده، بهعنوان نمادي از كمان جنگاوران شناخته شده است. شكل ظاهري كباده، كمان بدون تير است و براي كشيدن كمان، تمريني مناسب و امروزه ورزشي مفيد است. كبادهكش با گرفتن جاي دست روي كمان پس از رخصت گرفتن، كباده را با يك دست به بالاي سر پرتاب كرده و با دست ديگر، جاي دست روي زنجير كباده را هم در اختيار ميگيرد. دست گرفتن كباده مانند دست گرفتن تير و كمان است.
- آداب زورخانه
ورزشكاران بعد از پوشيدن لباس مخصوص اين ورزش آماده رفتن به گود ميشوند؛ چرا كه داخل گودرفتن بدون تنكه (شلوار مخصوص ورزشكاران) ممنوع است. ترتيب ورود يا خروج گود بدينصورت است كه ابتدا سادات سپس از بيشترين رتبه تا پايينترين افراد، داخل يا خارج ميشوند. ورزشكاران بهترتيب رتبه از پايين به بالا ميايستند، غير از سادات كه اگر مبتدي هم باشند، بالا دست قرار ميگيرند. هنگام سخن گفتن مياندار، دعا كردن، خواندن اشعار توسط مرشد يا فرد ديگر و انجام حركات فردي نبايد وارد گود شد؛ اين كار بياحترامي محسوب ميشود.
براي آغاز حركات ورزشي، مياندار تعيين ميشود. مياندار از حيث معنويات، كسوت، آشنايي با آداب و توانايي انجام حركات ورزشي، سرآمد است. وظيفه مياندار، مديريت گود، نظارت بر نظم ورزشكاران و انجام درست و موزون حركات ورزشي است. كسي حق ندارد به دلخواه حركات را انجام دهد زيرا اين ورزش به جماعت انجام ميشود و مانند اقامه نماز جماعت است. هر عملي كه مياندار انجام دهد، بقيه بايد از او پيروي كنند. اگر ورزشكاري خودسرانه به ورزش بپردازد، به مياندار و جمع، اهانت كرده است. شخص مياندار براي آغاز ميانداري از مرشد و بزرگتر گود به نشانه احترام، رخصت ميگيرد. تشويق ورزشكار در وقت انجام حركات فردي مثل سنگ يا هنگام ورزش بهخصوص در ميل بازي، چرخيدن و كبادهكشي از وظايف مرشد و مياندار است، البته تشويق ورزشكار، با ذكر صلوات يا گفتن عبارات تشويقي مثل ماشاءالله صورت ميگيرد. در پايان ورزش، دعا انجام ميشود. دعا از اصليترين بخشهاي ورزش زورخانهاي است. در زورخانهها معمولا پس از پاي آخر به دعا ميپردازند؛ سپس كساني كه قصد كباده زدن، كشتي گرفتن و... داشته باشند در گود ميمانند و بقيه ميروند. در آخر، ختم ورزش را مياندار با اجازه خواستن از بزرگترها اعلام ميكند.