اين حادثه هولناك روز هفدهم تيرماه سال 88در شهرستان قروه سنندج اتفاق افتاد. ماجرا از اين قرار بود كه دختر چهارسالهاي به نام فاطمه كه در يكي از روستاهاي اسدآباد همدان زندگي ميكرد همراه والدينش براي ديدن عمهاش به قروه رفت. هرچند عمه فاطمه از آنها پذيرايي گرمي كرد اما صبح روز بعد حادثه هولناكي اتفاق افتاد.
پدر و مادر فاطمه وقتي از خواب بيدار شدند، دخترشان كنار آنها نبود. وقتي از پنجره به آن سوي حياط نگاه كردند او و شوهر عمهاش را ديدند. دختربچه سر و رو و لباسهايش سفيد شده بود و گريه ميكرد. شوهر عمه ادعا ميكرد كه فاطمه از بلندي روي آهكها سقوط كرده است اما در ادامه معلوم شد كه او دروغ ميگويد و به چشمان دختربچه آهك پاشيده است. با اينكه والدين فاطمه كوچولو او را به بيمارستان رساندند اما پزشكان اعلام كردند آهك به چشمان فاطمه آسيب شديدي وارد و او را نابينا كرده است.
- حكم قصاص
بيرحمي شوهر عمه فاطمه، بينايي دختربچه را در چهارسالگي از او گرفته بود؛ به همين دليل والدين او از مرد سنگدل شكايت كردند و وي بازداشت شد. متهم در جريان بازجوييهاي مقدماتي به ريختن آهك در چشمان دختربچه اعتراف كرد و گفت: شب قبل از حادثه برادرزنم همراه خانوادهاش مهمان ما بودند.
صبح وقتي بيدار شدم بهجز فاطمه بقيه خواب بودند. دختربچه وقتي مرا ديد فحاشي كرد و من هم عصباني شدم و تصميم گرفتم او را تنبيه كنم. درحاليكه پدر و مادر فاطمه خواب بودند، كشانكشان او را به حياط بردم و بهصورتش آهك پاشيدم. با اين كارم ميخواستم او را تنبيه كنم و نميخواستم بلايي سرش بيايد.
بهدنبال اعترافات متهم، او در دادگاه كيفري استان كردستان محاكمه شد. او در دادگاه اعترافات قبلياش را انكار كرد و گفت كه به چشمان فاطمه آهك نپاشيده است. با وجود اين، همه شواهد و مدارك عليه وي بود. به اين ترتيب قضات دادگاه وي را مجرم شناختند و به قصاص هردو چشم محكوم كردند.
اين رأي با اعتراض متهم به ديوانعالي كشور فرستاده شد اما قضات شعبه 15ديوان رأي دادگاه را تأييد كردند. در حكم ديوان عالي كشور تأكيد شده بود كه براي اجراي حكم قصاص بايد تفاضل ديه زن و مرد پرداخت شود، به همين دليل پدر فاطمه تفاضل ديه را كه حدود 40ميليون تومان بود، پرداخت كرد تا عامل نابينايي دخترش مجازات شود. به اين ترتيب، شمارش معكوس براي اجراي حكم قصاص چشمان شوهرعمه بيرحم آغاز شد. در اين مرحله مسئولان دادگستري كردستان با ارسال نيابت قضايي اجراي حكم را به واحد اجراي احكام دادسراي امور جنايي تهران محول كردند.
- چشم در برابر چشم
سرانجام 7سال پس از وقوع اين حادثه دلخراش، پرونده به واحد اجراي احكام دادسراي امور جنايي تهران فرستاده شد. طبق رأي دادگاه بايد هر دو چشم متهم طبق اصل تساوي نابينا ميشد. به اين معني كه نبايد بيشتر از نابينا شدن آسيبي به محكوم وارد ميشد و اين كار به تجهيزات مخصوصي نياز داشت؛ به همين دليل از چند روز قبل چند متخصص امكانات لازم را براي اين كار مهيا و در يكي از زندانهاي اطراف تهران مستقر كردند.
صبح ديروز فاطمه كه حالا دختري 11ساله است همراه با پدرش براي اجراي حكم به زندان رفت. مرد محكوم به قصاص چشم نيز از بازداشتگاه به محل اجراي حكم منتقل شد. حالا ديگر همهچيز براي اجراي حكم آماده بود.محمد شهرياري، سرپرست دادسراي امور جنايي كه شخصا بر اجراي حكم نظارت داشت، ابتدا با فاطمه گفتوگو كرد تا شايد او حاضر شود مرد آهكپاش را ببخشد اما دختر نوجوان راضي به بخشش نشد.
قاضي شهرياري در اينباره به همشهري ميگويد: «زماني كه اين اتفاق افتاد، فاطمه 4سال داشت و پدر او بهعنوان قيم از متهم شكايت كرد و خواستار قصاص او شد اما حالا با گذشت 7سال از اين حادثه، خود فاطمه براي متهم درخواست قصاص كرد. با اين حال طبق وظيفهاي كه داريم ابتدا جلسه صلحوسازش برگزار كرديم تا شايد فاطمه محكوم را ببخشد.
علاوه بر آن، من خودم 3بار كه دستكم يك ساعت طول كشيد با فاطمه صحبت و او را به بخشش تشويق كردم اما او گفت كه من دختر چهارسالهاي بودم و گناهي نداشتم كه اين بلا بر سرم آمد و نابينا شدم، حالا هم بايد متهم قصاص شود تا طعم نابيناشدن را بچشد.» در اين شرايط تشريفات اجراي حكم انجام شد و با شيوهاي مخصوص و در حضور كارشناسان مربوطه هر دو چشم محكوم قصاص و او نابينا شد.