اين مرد در مدت 3ماه 2مرد را به قتل رساند اما پيش از اينكه بتواند به قتلهايش ادامه دهد، دستگير شد.نخستين جنايتي كه مرد جوان به نام حسن رقم زد، در خانهاي مسكوني در يكي از خيابانهاي قزوين رخ داد. اواسط اسفند سال90، مأموران پليس قزوين در جريان قتل مردي در يكي از محلههاي اين شهر قرار گرفتند و راهي آنجا شدند.
اين مرد بر اثر خفگي به قتل رسيده و قاتل پس از جنايت پولها و خودروي مقتول را به سرقت برده بود. بررسي محل جنايت از اين حكايت داشت كه مقتول در زمان حادثه مهمان داشته و اين يعني فردي آشنا عامل جنايت است. با اين اطلاعات مشخصات خودروي مسروقه در سيستم پليس ثبت و دستور توقيف خودرو و دستگيري راننده آن صادر شد. اين در حالي بود كه مأموران در تحقيق از همسر مقتول به فهرستي از اسامي كساني دست يافتند كه با قرباني دوست و با او در رفتوآمد بودند و احتمال داشت در اين جنايت دست داشته باشند. در ميان اين فهرست شماره تلفن فردي به نام حسن به چشم ميخورد؛ پسر جواني كه به تازگي با مقتول دوست شده و با او در تماس بود.
درحاليكه تحقيقات روي مظنونان پرونده ادامه داشت، مأموران موفق شدند خودروي مقتول را در كرج پيدا كنند. خودرو در محلي خلوت رها شده بود و در تحقيق از شاهدان مشخصات ظاهري پسر جواني كه خودرو را در آنجا رها كرده بود، بهدست آمد. مشخصات اين فرد شباهت زيادي به مشخصات حسن داشت و دستور بازداشت او صادر شد. چندماه از جنايت گذشته بود تا اينكه مأموران موفق شدند پسر جوان را شناسايي كنند. او اهل يكي از شهرهاي غربي كشور بود كه مدتي در قزوين زندگي ميكرد.
حسن پيش از اين به جرم سرقت دستگير شده بود و احتمال داشت كه اين جنايت را نيز با انگيزه سرقت انجام داده باشد. با شناسايي مخفيگاه پسر جوان، وي در يك عمليات ضربتي دستگير شد و در بازجوييها به ارتكاب جنايت اعتراف كرد. او گفت: مدتي قبل با مقتول آشنا شدم. دوستي ما ادامه داشت تا اينكه وي مرا به خانهاش دعوت كرد و من كه نقشه سرقت اموالش را در ذهن داشتم، به آنجا رفتم. آن روز وقتي مقتول قصد پذيرايي داشت او را غافلگير كرده و با يك تكه پارچه كه دور گردنش انداخته بودم، او را به قتل رساندم. سپس همه پولهاي نقدش را به همراه خودرواش به سرقت بردم و فرار كردم.
- دومين جنايت
با اعترافات حسن، او به زندان افتاد و رسيدگي به پروندهاش در دادسرا شروع شد. مدتي از دستگيري او ميگذشت تا اينكه مأموران ردپاي وي را در قتل ديگري كه 4ماه پس از قتل نخست در ويلايي در روستاي عبدلآباد رخ داده بود، بهدست آوردند. اين جنايت خرداد سال 91رخ داده و در جريان آن مردي در ويلايش با پارچهاي كه به دور گلويش پيچيده شده بود به قتل رسيده بود. در اين جنايت نيز اموال مقتول به همراه خودرواش به سرقت رفته و خودروي او يك هفته بعد درحاليكه در محلي خلوت رها شده، پيدا شده بود.
مأموران در جريان بررسي تماسهاي مقتول به شماره تلفني رسيده بودند كه مدتي در اختيار حسن بوده است. به اين ترتيب حسن از زندان به اداره آگاهي منتقل شد و در بازجوييها به اين جنايت نيز اعتراف كرد. او گفت: مدتي قبل از جنايت زماني كه براي تفريح به درياچه اوان رفته بودم با مقتول آشنا شدم. با او طرح دوستي ريختم و يك روز او مرا براي گچكاري به ويلايش دعوت كرد. وقتي به آنجا رفتم، وسوسه شدم كه او را به قتل برسانم و اموالش را سرقت كنم. براي همين در فرصتي مناسب پارچهاي به دور گلويش انداختم و او را خفه كردم.
پس از سرقت از آنجا گريختم و كمي بعد خودرواش را در محلي خلوت رها كردم اما پيش از اينكه قتل ديگري رقم بزنم دستگير شدم. با اعترافات متهم، پرونده او با صدور كيفرخواست به دادگاه فرستاده شد و او از سوي قضات دادگاه و با درخواست خانواده قربانيان به 2بار قصاص محكوم شد. به گفته حجتالاسلام صادقي نياركي، دادستان قزوين، اين حكم در نهايت در شعبه سيزدهم ديوان عالي كشور تأييد و با موافقت رئيس قوهقضاييه، جوان جنايتكار سحرگاه ديروز در زندان مركزي قزوين به دار مجازات آويخته شد.
نظر شما