اين دخترخانم دانشجو، متأسفانه از اين حادثه جان سالم به در نميبرد. نكته تأسفبار فيلمبرداري از اين صحنه است. اينكه آيا فردي كه با گوشي تلفن همراهش در صحنه حضور دارد نميتوانست جاي فيلمبرداري جان آن دختر را نجات دهد؟ راننده اتومبيل كه موقعيت بهتري هم دارد قدمي براي نجات دادن دختر دانشجو برنميدارد. مشابه اين اتفاق زياد رخ داده است. انبوهي از صحنههاي دلخراشي كه در فضاي مجازي منتشر شده نشان ميدهد متأسفانه برخي از ما، به هر اتفاقي هر قدر هم تلخ باشد به چشم سوژه نگاه ميكنيم؛ سوژهاي كه بايد فيلم و عكس آن را ثبت كنيم تا در فضاي مجازي لايك بيشتري بگيريم. در واقع اخلاق و شرافتمان را به قيمت بيشتر ديده شدن حراج كردهايم.
چند مراسم اعدام را ميشود مثال زد كه انبوهي از تماشاگران مشغول فيلمبرداري هستند؟ از مراسم اعدام يك هموطن كه شايد تنها اشتباه بزرگ زندگياش را مرتكب شده، يك لحظه نتوانسته بر عصبانيتش غلبه كند و حالا هم دارد به مجازات قانوني ميرسد فيلم ميگيرند. ثبت دست و پا زدن يك انسان و فيلم گرفتن از آخرين لحظات زندگياش با چه انگيزهاي صورت ميگيرد؟ بدتر از اين، فيلم گرفتن از فردي است كه دچار تصادف رانندگي شده و كنار پيادهرو يا خيابان افتاده است.
آيا جاي نجات همنوعمان بايد سريع تلفن همراهمان را از جيب خارج كنيم و از او فيلمبرداري كنيم؟ گاهي وقتها هنگامي كه به فضاي مجازي ميرويم احساس ميكنيم در جهاني هولناك زندگي ميكنيم؛ جهاني كه با پيشينه يك ملت با پشتوانه 3 هزار سال تمدن و فرهنگ بيگانه است.
فردي كه تصادف كرده و دختري كه در آب گرفتار شده ميتواند برادر يا خواهر ما باشد؛ مايي كه خودمان اجازه نميدهيم هيچ كس با نزديكانمان چنين رفتاري را داشته باشد. مطالب زشت و توهينآميزي كه در پاي صفحات افراد مشهور نوشته ميشود را اگر كسي به خانوادهمان نسبت بدهد، چه برخوردي با او ميكنيم؟ فرقي نميكند كه فرد مشهور، ورزشكار باشد يا هنرمند و سياستمدار، گاهي وقتها يك جرقه كافي است تا هزاران نفر راهي صفحه شخصي آنها شوند و هر چه دل تنگشان ميخواهد به او بگويند؛
اين چه فرهنگي است؟ اين چه ادبياتي است؟ به فرض هم كه انتقادي به رفتار يك نفر وارد باشد، بايد با لحن زننده و توهينآميز او را مورد خطاب قرار داد؟ متأسفم كه درباره بديهيات و اصول اوليه اخلاقي توضيح ميدهم ولي به نظر ميرسد ديگر برخي چيزها خيلي هم بديهي به نظر نميرسد. از بس كه رعايتشان نميكنيم و عادت كردهايم به زير سؤال بردن ارزشهاي انساني بهجاي كمك كردن به هموطنان كه دچار مشكل جدي شده از او فيلم ميگيريم. به صفحات آدمهاي مشهور حمله ميكنيم و خلاصه رفتاري را در پيش ميگيريم كه شايسته مقام والاي انسانيت نيست. فروختن همه ارزشهاي انساني به چند لايك بيشتر معامله پرزياني است.
اين عدول از جايگاه رفيع انسان بودن است. اينكه از هر اتفاق ناراحتكنندهاي كه در اطرافمان ميبينيم فيلم بگيريم و آنرا منتشر كنيم، درست نيست. برخي از شهروندان اتفاقاتي را در فضاي مجازي منعكس ميكنند كه حكايت از يك آسيب اجتماعي يا معضلي عمومي دارد، برخي از اينها كاركرد هشداردهنده دارند و تعداديشان ميتوانند مسئولان را به خود بياورند. شما ممكن است هنگام عبور از جايي مثلا با يك پل كه خراب شده مواجه شويد. انعكاس اين اتفاق ميتواند به پيشگيري و اصلاح امور منجر شود.
اين همان استفاده درست از فضاي مجازي است. اينكه هر فردي در مقام شهروند - خبرنگار ميتواند منعكسكننده كاستيها و آسيبها باشد، ولي قطعا رسانهاي كردن امور خصوصي و شخصي زندگي مردم يا فيلم گرفتن از انسانها در موقعيتهاي دردناك نميتواند مفهوم اطلاعرساني داشته باشد. بهتعبيري اين سير سقوط يك امكان است. امكان انسان اخلاقي بودن و زيستن در جهاني اخلاقي كه گاهي وقتها ما با شيوه حضورمان در فضاي مجازي آنرا از بين ميبريم.
- نويسنده و كارگردان سينما