در حالي كه در اين سالها جمعيت كشور رشد قابلتوجهي داشته و نسبت افراد باسواد در مقايسه با چند دهه پيش بسيار بيشتر شده، شاهديم كه تمايل به مطالعه كتاب كاهش يافته است. سالهاي جواني من مصادف بود با اوج شكوفايي ادبيات معاصر ايران. نويسنده و شاعران سرشناسي به فعاليت مشغول بودند كه جوانها ولع زيادي براي مطالعه آثارشان داشتند. آثاري كه فضاي سياسي - اجتماعي دورانشان را بازتاب ميدادند؛
مثلا «شعر آينههاي زميني» فروغ فرخزاد كه در اوايل دهه 40 تاثيري شگرف بر همه ما گذاشت يا كتابهاي شعري كه اخوان ثالث و شاملو منتشر ميكردند و به نيازهاي جامعه پاسخ ميداد. در آن روزگار دانشجوي رشته معماري بودم و آثار ادبي و هنري كه منتشر ميشد به نوعي مسير زندگيام را عوض كرد. نسلي كه پايش به حسينيه ارشاد باز شد، پاي صحبتهاي دكتر شريعتي نشست و با انگيزه و اشتياق فراوان به مطالعه روي آورد.
كتابهاي منتشر شده در دهههاي چهل و پنجاه را نگاه كنيد و ببينيد تيتراژشان چقدر بوده و چند بار تجديد چاپ شده بودند. ببينيد در آن سالها آثار سارتر، كامو و راسل چقدر با اقبال مواجه ميشدند. به سالهاي بعد هم كه بياييم مشاهده ميكنيم كه در دهه شصت چه استقبالي از ادبيات به عمل ميآمد. در دهه شصت رمانهاي فوقالعادهاي منتشر شدند كه ميان عموم مردم خواننده يافتند. روزگاري كه رمانهاي اسماعيل فصيح و رضا براهني به صورت مكرر تجديد چاپ ميشدند؛
روزگاري كه ادبيات به خانههاي مردم راه يافته بود. موضوع فقط اين نبود كه فرضاً ادبيات داستانيمان در مرحله شكوفايي قرار داشت، در دهه شصت، فضاي جامعه هم فرهنگي بود وگرنه الان هم به اعتقاد من رمانهاي خوبي منتشر ميشود اما چرا مثل سابق خواننده نمييابند؟ چون شرايط فرهنگي مردم را به مطالعه ترغيب نميكند. به معنايي ديگر انگيزه رمان خواندن از بين رفته است.
الان فاجعه اين نيست كه رمان ميخواني يا نه، فاجعه جايي رقم ميخورد كه حوصله و حسي براي مطالعه وجود ندارد. چون انگيزهها و اساسا تعاريف به هم ريخته است. نتيجه اين اتفاق هم فاصله گرفتن جامعه از فضاي فرهنگي است. وقتي جامعه حساسيتهاي فرهنگياش را از دست بدهد طبيعي است كه نياز به مطالعه را هم احساس نكند.
بنابراين شما در طول سال حتي يك كتاب را ورق نميزني و اصلا هم احساس كمبود نميكني. در چنين شرايطي براي تشويق مردم به مطالعه روشهاي مرسوم و متداول جواب نميدهد. كما اينكه تا امروز هم جواب نداده است. وقتي فضاي فرهنگي وجود نداشته باشد اگر كتاب را رايگان هم در اختيار مخاطب قرار دهي احتمال دارد رغبتي به مطالعهاش نداشته باشد. پس براي افزايش مطالعه بايد انگيزهاش را ايجاد كرد و اين مقدور نميشود مگر اينكه فضاي جامعهمان فرهنگي شود؛ زماني كه بتوان به اين پرسش ظاهراً بديهي پاسخي قانعكننده داد: «چرا بايد كتاب بخوانيم؟».
- نويسنده و كارگردان سينما
نظر شما