متين مدتها بود كه در مدرسه مورد تمسخر دوستان و همكلاسيهايش قرار ميگرفت. آنها به طرز لباسپوشيدنش، عينكش و حتي رفتارش ميخنديدند و همين باعث شده بود كه او منزوي و گوشهگير شود. تنهايي باعث شده بود كه پسر15ساله اوقات فراغتش را به جاي بودن در كنار دوستان، در فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي بگذراند تا اينكه در يكي از همين شبكههاي اجتماعي با فردي آشنا شد كه مدعي بود روانپزشك است.
دوستي متين و مرد روانپزشك ادامه داشت تا اينكه پسر نوجوان تصميم گرفت سفره دلش را نزد روانپزشك باز كند و از او براي حل مشكلش كمك بگيرد. متين از دوستانش گفت و اينكه چطور منزوي و گوشهگير شده. او حتي روياها و جزئيترين مسائل خصوصياش را با فردي كه نه وي را ديده بود و نه هويت واقعياش را ميشناخت در ميان گذاشت و از او براي حل مشكلات اخلاقي و شخصيتياش راهنمايي خواست. روانپزشك مجازي نيز هر روز به او مشاوره ميداد كه البته با مشاورههاي روانپزشكان تفاوت داشت. او از متين ميخواست كه براي حل اين مشكلات با فردي رابطه نامشروع داشته باشد و ميگفت كه تنها با اين روش است كه ميتواند به مشكلاتش چيره شود.
مدتي از اين ماجرا گذشت و مشاورههاي روانپزشك قلابي بدجوري روي نوجوان 15ساله تأثير گذاشته بود تا اينكه يك روز مورد آزار و اذيت يكي از دوستان خانوادگيشان به نام هاشم قرار گرفت و تازه آنجا بود كه متوجه شد هاشم احتمالا همان كسي است كه خودش را در شبكه اجتماعي روانپزشك معرفي كرده و به او مشاوره ميداد. متين كه فهميده بود در دام سياهي گرفتار شده است ماجرا را با خانوادهاش در ميان گذاشت و آنها با حضور در پليس فتا خراسان رضوي از روانپزشك قلابي شكايت كردند.
با اين شكايت تيمي از مأموران وارد عمل شدند و در بررسيهاي تخصصي موفق شدند فردي را كه مدعي بود روانپزشك است شناسايي و دستگير كنند. او همان جوان 18ساله به نام هاشم بود كه متين را مورد آزار و اذيت قرار داد. پسر جوان وقتي دستگير شد در بازجوييها لب به اعتراف گشود و گفت:
مدتي بود كه نقشه آزار و اذيت متين را در سر داشتم. براي همين به دروغ خودم را روانپزشك معرفي كردم و با هويت جعلي و از طريق يكي از شبكههاي اجتماعي با متين دوست شدم. پس از آن همه اطلاعات خصوصي زندگياش را بهدست آوردم و تصميم گرفتم از آن سوءاستفاده كنم. من با مشاورههايي كه به او دادم سعي كردم زمينه را براي اجراي نقشهام فراهم كنم تا پس از آن متين از من شكايت نكند. از آنجا كه ما دوست خانوادگي بوديم و به خانه آنها رفتوآمد داشتم، يك روز كه به آنجا رفتم و متين در خانه تنها بود، نقشهام را عملي كردم اما در نهايت او به من شككرد و به اين ترتيب دستگير شدم.
سرهنگ جهانشيري، رئيس پليس فتا خراسانرضوي با بيان اين خبر گفت: متهم پس از اعتراف به فريب پسر نوجوان با قرار قانوني راهي زندان شد. وي در اين پرونده 2نكته را حائز اهميت دانست و گفت: نكته اول هويت پنهان مجرمان در فضاي سايبري است. متأسفانه بسياري از كساني كه قرباني مجرمان اينترنتي ميشوند، افرادي هستند كه به اين مسئله توجهي نميكنند؛
اينكه هرگز نميتوان به افراد در شبكههاي اجتماعي اعتماد كرد چرا كه هويتها در اين فضا بهراحتي قابلپنهانسازي است و هركس ميتواند با نقاب فرد ديگري وارد اين فضا شود. پس اينكه صرفا بهخاطر دوستي اينترنتي با فردي، همه اسرار زندگي را در اختيار قرار دهيد بزرگترين اشتباه است. اما نكته دوم اينكه خانوادهها نبايد تصور كنند همينكه همه لوازم و ابزار مادي را براي آسايش فرزندانشان فراهم كنند، كافي است. آنها بايد تلاش كنند كه از مشكلات فرزندانشان باخبر شوند. اجازه ندهند كه آنها منزوي و گوشهگير شوند و براي استفاده از فضاي مجازي، آموزشها و كنترلهاي لازم را انجام دهند تا خداي نكرده فرزند آنها در دام مجرمان گرفتار نشود.