آنوقت گاهی حتي دست خودمان نیست كه چه واژههایی را كنار هم بگذاریم. اول آنها را مینویسیم و بعد ویرایش میكنیم. بنابراین زور وزن و قافیه بر زبان شعر ما میچربد.
آنوقت بعضی قواعد را فراموش میكنیم یا اصلاً نادیده میگیریم. چون وزن برایمان مهمتر است. اما اگر خوب فكر بكنیم، درخواهیم یافت كه شعر یك اتفاق زبانی است و طبیعتاً اتفاق زبانی برایمان مهمتر از وزن خواهد بود.
شاعری كه بهخاطر وزن زبان، كلامش لنگ میزند، كمی تا قسمتی ناشی است. پس اگر میخواهیم شاعري ناشی نباشیم، باید یا آنقدر بر وزن مسلط باشیم كه بهخاطر آن زبان را زیر سؤال نبریم، یا اینكه بیخیال وزن و قافیه بشویم و برویم سراغ شعرهایی كه از قید وزن و قافیه آزادند.
البته در این وضعيت هم باید و نبایدهایی وجود دارد كه گاهی ناامیدمان میكند، اما بهتر است ناامید نشويم، چون همهچیز با تمرین به دست میآید. شعر بیوزن گفتن هم دشواریهای خودش را دارد. كدام دشواری؟ دشواری موسیقی را.
خیلیها اعتقاد دارند یكی از اركان شعر موسیقی است، چراكه اگر در بطن و متن شعر باشد، ما را دنبال خودش میكشد. اما اگر نباشد، هرچند حرفمان بزرگ، باارزش و عجیب و غریب باشد، راهش برای رسیدن به مخاطب پر از دستانداز خواهد بود.
حالا نگاهي مياندازيم به چند نمونه از شعرهای نوجوانان:
میخوام غمو دورش كنم/ جایی نمونده كه بره
در این بیت از شعر دوستمان، آریانا توكلنیا، 13 ساله از رشت، چند اشكال زبانی دیده میشود كه این اشكالات را وزن به شاعر تحمیل كرده است.
اول حشو یا اضافهگویی است. حرف شاعر این است: میخواهم غم را دور كنم. «ش» در این مصراع زیادی است و شاعر ناچار شده برای پركردن وزن از آن بهره بگیرد.
نكتهی دوم ناشیوایی مصراع است. مخاطب متوجه منظور شاعر میشود، اما به نظرش این مصراع چندان زیبا نیست. به عبارتی مصراع مورد نظر رساست، اما شیوا نیست.
اين نمونهی سپید را هم بخوانيد:
شاخههای پیر گرفتند بادبادكم./تابوت ساخت عنكبوت/ برای قاصدكهای كوچكم/ قایقهای كاغذی/ پشت سد جا ماندند/ من هنوز چوبی/ من هنوز عروسكم
شاعر این شعر، هلیا معیری فارسی، 15 ساله از لاهيجان، ناچار شده برای اینكه قافیهاش را حفظ كند، «را» را در مصراع اول حذف كند. این اشتباه را هرگز مرتكب نشویم، چون باعث ضعف زبانی میشود.
با نفس صدای تو پر از ترانه میشوم/ فقط به دنبال خودت در این كرانه میشوم
مصراع دوم شعر سایه برین، 16 ساله از تهران، هم به دلیل نارسایی مضمون، ضعف زبانی دارد. اینجا نمیدانیم منظور شاعر چیست. آیا این است كه در این كرانه فقط دنبال تو میآیم؟ در این صورت نارسایی معنا در این شعر كه حاصل تحمیل وزن است، باعث ضعف زبانی شده است...
اين بحث ادامه دارد...