افرادي كه آنقدر از واقعيت فاصله ميگيرند كه دوست دارند خودشان را در يك عالم مجازي (مثل اينترنت) پيدا كنند، اغلب، افرادي هستند كه در عالم واقعيت از خودشان راضي نيستند و به اين دليل، فضاي مجازي را بهنحوي، جايگزين فضاي واقعي كردهاند. البته اينكه فردي از خودش راضي نباشد، بهخودي خود چيز بدي نيست؛ مشكل از آنجا آغاز ميشود كه فرد به جاي اينكه رو به پيشرفت و ترقي باشد. در اينجا تلاش ميكنيم به اين پرسشها پاسخ دهيم كه دلايل دوگانگي رفتاري در فضاي مجازي چيست و چگونه بايد از اين دوگانگي رفتاري جلوگيري كنيم.
- چرا در فضاي مجازي غرق ميشويم؟
براي اينكه در فضاي مجازي گير نيفتيم و از دنياي واقعي جدا نشويم، بايد در مرحله اول، خودمان و جذابيتها و توانمنديهايمان را يكبار ديگر مرور كنيم. چون در فضاي مجازي، ناظرهاي كمتري وجود دارد و داوري كردن آدمها در لحظه اتفاق نميافتد (با كمي توقف و تأخير همراه است). آدمهايي كه حس ميكنند به قدر كافي جذابيت و توانمندي ندارند، فكر ميكنند اگر وارد فضاي مجازي شوند ميتوانند خيلي جذاب باشند؛ و با همين خيال، تا حد زيادي در اين فضا غرق ميشوند. البته دقت داشته باشيد كه منظور از جذابيت، صرفا ويژگيهاي بصري و ظاهري نيست بلكه تمام ويژگيهاي خوب شخصيتي و نقاط قوت اخلاقي نيز جزو جذابيتهاي انسان محسوب شود! پس ابتدا بايد ببينيم آدم جذابي هستيم يا خير؟ براي پاسخ دادن به اين پرسش، بايد معيارهاي جذابيت را از نظر خودمان تعريف كنيم، سپس اگر احساس ميكنيم جذابيتهاي كمي داريم، بهدنبال ايجاد جذابيتهاي واقعي باشيم.
- دوگانگي رفتاري چه آفتهايي دارد؟
اغلب افرادي كه دچار دوگانگي رفتار بين فضاي مجازي و حقيقي هستند، ظرف مدت كوتاهي، در استفاده از زمانشان دچار مشكل ميشوند. همچنين رابطهشان با خانواده و محيط اطرافشان بهشدت ضعيف ميشود. تعداد افراد ناراضي كه از او انتظار ايفا كردن نقش يا انجام وظيفهاي را دارند، زياد ميشود (مثلا مدير از كارمندي كه بايد بهكار اربابرجوع رسيدگي كند، اما مدام با تلفن همراهش سرگرم است، قاعدتا ناراضي خواهد بود!). اگر بخواهيم اين آفتها اتفاق نيفتد، بايد نخستين قدم را در پيشگيري از دوگانگي رفتار برداريم.
- چرا دوگانگي در رفتار ايجاد ميشود؟
بايد سركوبها را بشناسيم. وقتي فرد در مورد موضوعي، در دنياي واقعي، زياد سركوب شود، در دنياي مجازي ميتواند بدون اينكه كسي سركوبش كند و دائم فيلتر يا چك شود، همانطوري باشد كه خودش ميخواهد.
بنابراين در مواجهه با افرادي كه دچار دوگانگي شخصيت در دنياي واقعي و مجازي هستند، بايد ببينيم جنس اين دوگانگي چيست و از كجا نشأت ميگيرد. وقتي فرد، بعد از مدتي فعاليت در فضاي مجازي، ناگهان بهخودش رجوع ميكند و ميگويد: «من چقدر فرق كردهام!»، بايد ببينيم اين فاصله به چه سمتي است؛ اين فاصله هميشه جنبه منفي ندارد؛ يعني هميشه اينطور نيست كه مثلا يك كلاهبردار، خودش را در فضاي مجازي، تاجر يا فرد تحصيلكردهاي معرفي كند. ممكن است دوگانگي شخصيت به اين شكل باشد كه در فضاي واقعي، همه به فرد برچسب بزنند كه «تو آدم خوبي نيستي!» يا «تو آدم موفقي نيستي!» اما اين فرد بدون اينكه درگير اين قضايا بماند، در دنياي مجازي، خودش را به يك آدم موفق تبديل ميكند (مثلا يك سايت يا وبلاگ خوب راهاندازي ميكند)؛ پس دوگانگي رفتار در واقعيت و عالم مجازي، ميتواند هم مثبت باشد، هم منفي. اگر دلايلي را كه باعث ميشوند فرد دچار دوگانگي رفتاري (بهصورت منفي) شود، بشناسيم، ميتوانيم با جلوگيري از آنها، از مبتلا شدن به دوگانگي رفتاري هم پيشگيري كنيم. يكي ديگر از اين دلايل، نداشتن برنامهريزي زماني است. ممكن است باد، روزي فرد را به سمتي متمايل كند و روز بعد به سمتي ديگر. اگر حجم كارهايي كه شخص بايد در يك روز انجام دهد، زياد باشد، او ديگر وقت آنچناني ندارد كه بخواهد درگير فضاي مجازي شود. از طرفي، گاهي اين دوگانگيها زماني اتفاق ميافتد كه فرد، فرصت فكر كردن به رفتارهاي خودش را ندارد.
- آيا مخاطب من، خود واقعياش است؟!
كسي كه بخواهد همه را راضي كند، معيار ندارد و كسي كه معيار ندارد بين حالتها و رفتارهايش، يكدستي و يكنواختي وجود ندارد؛ مثلا شما مطلبي نوشتهايد يا انجام كاري را در صفحه شخصيتان اعلام كردهايد و يكي از مخاطبان، شما را بسيار تأييد و تمجيد ميكند. بعد از مدتي، مطلبي متناقض با مطلب قبليتان، از شما منتشر ميشود و همان مخاطب، مجددا شما را تأييد و تمجيد ميكند؛ اين زنگ خطر است!
نبايد فكر كنيم اگر كسي هست كه هر نوع رفتار، كار يا مطلب ما را تأييد ميكند، اين بهدليل شدت خوب بودن ماست! در واقع، اين از مهمترين نشانههاي بيصداقت بودن طرف مقابل است (اگر هم اين رفتار، ناشي از بيصداقتي نباشد، در خوشبينانهترين حالت، نشانه عدمآگاهي از موضوع موردبحث است)؛ مثلا در وبلاگ شخصيتان، يادداشتي در نقد و اعتراض به سياستهاي جمعيتي مينويسيد و با موافقت و تمجيد فردي مواجه ميشويد. چند روز بعد، يادداشتي در مورد فوايد و حمايت از همان سياستها منتشر ميكنيد و همان مخاطب، مجددا شما را تأييد و تمجيد ميكند. اين شيوه تعامل، بيانگر اين است كه مخاطب، يا دانش كافي در مورد موضوع ندارد، يا رفتار غيرصادقانهاي در قبال شما دارد. بنابراين يكي از بهترين راهكارهاي محك زدن ميزان صداقت يا آگاهي طرف مقابل، اين است كه رفتارها و مواضع متناقض از خود نشان بدهيد.
- آيا محك زدن مخاطب، واقعا لازم است؟!
اگر واقعا ميخواهيد بدانيد كسي كه در فضاي مجازي ميشناسيدش، با شما صادق است يا خير، بايد چنين محكي بزنيد؛ بايد جرأت كنيد او را محك بزنيد. ما با مسئلهاي مواجه هستيم به نام ازدواج اينترنتي، كه افراد در فضاي مجازي با هم آشنا ميشوند، به سرعت هم پيش ميروند و نهايتا ازدواج ميكنند، درحاليكه بايد از قبل، دايره ارزش فضاي مجازي را بدانيم؛ مثلا از خودمان سؤال ميكنيم كه «در فضاي مجازي، چطور به طرف مقابلم اعتماد كنم؟»، درحاليكه سؤال درست اين است كه «در فضاي مجازي، آيا اساسا درست است به طرف مقابل اعتماد كنم؟». ممكن است اصلا بحث آشنايي و ازدواج هم درميان نباشد و كسي بخواهد براي محصول خود در فضاي مجازي بازاريابي كند. وقتي شما با فروشنده تلفني صحبت ميكنيد، او از تمام زوايا، از محصول خود تعريف ميكند و اگر شما ايراد آن محصول را بگوييد، فروشنده باز زيربار نخواهد رفت؛ اين يعني در مورد خريد، نبايد به فروشندههاي متفرقه در فضاي مجازي اعتماد كرد. بايد مشخص كنيم كه ميخواهيم اجازه دهيم چه مسائلي برايمان در فضاي مجازي تعريف يا انجام شود. در اين صورت احتمالا به اين نتيجه خواهيم رسيد كه اصلا نيازي نيست در فضاي مجازي كسي را امتحان كنيم يا محك بزنيم تا ببينيم دوگانگي رفتاري دارد يا خير. در واقع اصلا چنين سؤالي نبايد مطرح شود فردي كه در فضاي مجازي سراغ داريم آيا براي ازدواج مناسب است يا خير؟ به اين دليل كه شكلگيري يك زندگي مشترك در فضاي واقعي، با مقدمه مجازي و خارج از دنياي حقيقي، معمولا عاقبت خوشايندي ندارد.
- چطور بفهميم دچار دوگانگي رفتاري شدهايم؟
در اصطلاحات دنياي مجازي «طرفدار داشتن» باب شده است؛ مثلا فردي ميگويد: «من در صفحه يا وبسايتم كلي طرفدار دارم!». ممكن است همين فردچند لحظه با خودش خلوت كند و بگويد: «ولي من در خانواده و بين همكاران، همسايهها و دوستانم اين همه طرفدار ندارم!». تفاوت و فاصله زياد بين راضيها و ناراضيهايي كه ما در فضاي مجازي و در زندگي شخصيمان داريم، نشان ميدهد كه يكجور عمل نميكنيم.