حال خوب هميشه با خنده بهدست نميآيد و اگر قرار بود اين اتفاق با خنده بهدست بيايد، مجالس عزاداري آقا سيدالشهدا(ع) و اهلبيت(ع) به هر دليل و بهانهاي حزنآميز بهنظر ميرسد.
اگر بپذيريم كه شادي تنها با فضاي خنده بهدست نميآيد، حالات رواني مثل بهجت و سرور براي ما فاخرتر جلوه ميكند. حتما خنديدن به لطيفه با خنديدن براي شيطنت بچهها متفاوت است. وقتي به تعالي روح برسيم و توسعه فردي ما بهاندازهاي باشد كه روح و روان ما از رنجها و اتفاقات خيلي بد در جامعه ناراحت شود، اين غم بدي تلقي نميشود. حس عشق نيز غم توليد ميكند، اما نوعي غم دوستداشتني است. بنابراين، وقتي روح عميقي داشته باشيم، ايمان در درونمان جلوه ميكند. جلوه كردن ايمان مراتب دارد و گاهي جلوه ايمان در يك جوان 13ساله به يك صورت و در فردي كه رنج بزرگي تحمل ميكند، به يك صورت است. حتما نوع شادي و بهجت كسي كه در مجاورت دانش والايي است، متفاوت است.
همه ما تجربيات متفاوت و مهمي از زندگي داريم و ميتوانيم درك متفاوتي از موضوعات مشترك داشته باشيم. اشكي كه وقتي در ساحت حسينابنعلي(ع) قرار ميگيريم، ميريزيم را نبايد مساوي با غم بدانيم. اگر كسي غمگين است، به اين معنا نيست كه غم اباعبدالله(ع) باعث اين مسئله ميشود. مشكلات اقتصادي، نداشتن امكانات و انواع بيماريهاي سخت باعث ايجاد غصه ميشود؛ به همين دليل نبايد خود را در اين تناقض قراردهيم كه جامعه ما غمگين است و مجالس عزاداري اهلبيت اين غم را تشديد ميكند. آن غصه و غمناكي در جامعه دلايل اجتماعي و اقتصادي ديگري دارد و بايد براي آن تحليل داشته باشيم و راهكار ارائه دهيم.
ما نوعي غم مقدس داريم كه شادي دروني توليد ميكند و موجب رشد ايمان افراد جامعه ميشود و آدم را در معرفت و شناختي كه بهدست ميآورد، رستگار ميكند. غم مقدس، غم آزادگي انسانها، جمهوريت ملتها و مربوط به شعائر ديني است. غم الزاما نبايد شادي توليد كند؛ چون غم مقدس باعث حركت و پويايي ميشود و افراد را از خنثي بودن به افرادي پويا تبديل و جريانسازي ميكند.
و اما در بحث گريه بر اباعبداللهالحسين(ع) بايد عرض كنم كه ما كلمهاي به نام «بكاء» داريم. گريه كردن يك حالت نفساني است كه براساس يك معرفت، محبت و اقتضاي دنياي واقعي رخ ميدهد؛ بهعنوانمثال، وقتي به ما ظلم ميشود، دلتنگ ميشويم يا دچار بيماري هستيم، گريه ميكنيم، اما قصه گريه بر حضرت سيدالشهدا(ع) و اهلبيت(ع) جنبه متفاوتي دارد. گريه براي اهلبيت 3ويژگي منحصربهفرد و خاص دارد كه موجب مقدس شدن آن و به قول مقام معظم رهبري اشك رازدار ميشود. نكته اول محبت است؛ خاصيت محبت اهلبيت اين است كه شما را پاي درد و رنج محبوبان خدا قرار ميدهد، غصهدار ميكند و اشكي از چشمان شما جاري ميشود. نكته دوم رسيدن به معرفت است؛ براي ما اشكي از امامحسين(ع) ارزش دارد كه حاصل معرفت باشد.
در زيارت ائمه معصوم كلماتي از قبيل «عارفا بحقه» ديده ميشود و اين يعني ما نسبت به اتفاقاتي كه در كربلا افتاده است، معرفت داريم. اين معرفت به باورهاي امامحسين(ع)، ما را به درياي وجودي و وسعت اهلبيت(ع) وصل ميكند و باز شما صاحب نوعي از غم مقدس ميشويد. نكته سوم كه حاصل محبت و معرفت است، سبك زندگي است. اين مدل از سبك زندگي دستاوردهاي شايسته و فاخري براي من و شما دارد. كسي كه عزيز جواني را از دست ميدهد و در مجاورت امامحسين(ع) براي علياكبر گريه ميكند، ميزان تابآوري و صبوري خود را نسبت به غمي كه تجربه ميكند، بالا ميبرد و خود را تسكين ميدهد. بنابراين، دستاوردهايي مانند صبوري، تابآوري بالا، رضايتمندي از زندگي و درنهايت بهجت دروني حاصل ميشود. كسي كه به هيئت امامحسين(ع) ميرود، پسازآن نوعي آرامش در روحش احساس ميكند كه بهخاطرآن ممكن است با همسرش مهربان باشد، به فرزند خود محبت كند و دستبوس پدر و مادرش شود. وقتي غم مقدس سيدالشهدا(ع) ميتواند اين دستاوردها را براي ما داشته باشد، حاصل آن نميتواند غصه باشد.
براي رفع غم و اندوه هم راهكارهايي وجود دارد؛ راهكار اول اين است كه بايد بيشتر به تفريحات سالم و حلال و فراغت خود توجه كنيم. اگر خلئي وجود دارد، اجازه نداريم سراغ ارزشها برويم و آنها را زيرسؤال ببريم. ايرانيها در سال گذشته تنها 7درصد درآمد خود را خرج تفريح كردهاند و اين خيلي بد است. دوم اينكه نيازمند تقويت باورهاي ديني در درونمان، حساسيت نسبت به هنجارهاي اجتماعي و انجام كار خير در جامعه هستيم تا به شادي برسيم. هر چقدر مقام انسانيت بتواند جلوههاي رفتاري خود را نشان دهد، ما شادتر ميشويم. اگر يك انسان را از اعتياد نجات دهيم يا كار خير انجام دهيم، باعث شادي دروني ميشود. انفاق، صدقه، صلهرحم و حتي سلام كردن به يكديگر شادي توليد ميكند. همه اينها در فرهنگ و آموزههاي ديني ما وجود دارد و ما ايرانيها اين آموزهها را بلديم و تنها كافي است، بهكار ببريم و بيشتر زندگي كنيم.