بهخاطر همين علاقه هم بوده است كه تا خبرهايي درباره ركورد ايران در غمگيني منتشر ميشود، همه نسبت به بازنشر آن اقدام ميكنند. البته وقتي خودمان اين اخبار را ميبينيم، كمي جا ميخوريم؛ يعني جامعه ايراني با اين سطح شوخطبعي و خوشحالي و توسعهاي كه دارد، اين رتبه را بهخودش اختصاص داده است؟ نگاهي مياندازيم به چند تايي از اين آمارها و حواشي اطراف آن.
- دردسرهاي آقاي مددكار
بزرگترين بمب خبري حوزه غمگيني ايرانيان را امسال، سيدحسن موسوي چلك، رئيس انجمن مددكاري ايران منفجر كرد تا باعث و باني كلي بحث و جدل شود. او در يكي از مصاحبههاي خبرياش گفت كه «ايران در جدول غمگينها از پايين جدول، رتبه دوم را دارد». همين امر كافي بود تا خيليها تيتر «ايران، دومين كشور غمگين بعد از عراق» را براي اخبار خودشان انتخاب كنند.
- معيار: نشاط اجتماعي
معيار اين كارشناس و متولي امور اجتماعي كشور، ميانگين آمارهاي نشاط اجتماعي بود كه از سوي سازمانهاي بينالمللي ارائه شده بودند. اين چهره حتي پا را فراتر گذاشت و گفت: «درحاليكه برخي تحقيقات آماري از وجود 35درصدي اختلالات رواني در تهران خبر ميدهد، در مورد بعضي مناطق تهران وضعيت بسيار تكاندهنده است؛ زيرا اين ميزان به حدود 80درصد ميرسد كه بسيار بحراني توصيف ميشود و نياز به نشاط اجتماعي را خيلي جديتر از گذشته مطرح ميكند». اين در حالي بود كه برخي از كارشناسان و جامعهشناسان ما اصلا به اين موضوع توجه نداشتند كه تعريف شادي و نشاط اين سازمانهاي بينالمللي كاملا براساس معيارهاي غربي است و هيچ ربطي به تعريف ما و دين ما از شادي و نشاط ندارد.
- پاسخهاي آقاي جامعهشناس
اين ادعاهاي رئيس انجمن مددكاري ايران، با انتقادات مختلفي هم روبهرو شد. از جمله، اميرمحمود حريرچي، جامعهشناس در گفتوگو با خبرگزاريها اشاره كرد: «متأسفانه اين تحليل كاملا اشتباه بوده و براساس همان تحقيق جهاني، ايران دومين كشور غمگين جهان نيست؛ بلكه در نيمه راه بوده و جزو كشورهاي مياني است. متأسفانه ايشان بهعنوان رئيس انجمن مددكاري ايران تحليلشان از نتايج اين تحقيق بينالمللي كاملا اشتباه است. حتي در آن تحقيق، وضعيت حدود 180كشور مورد بررسي قرار گرفته و ايران حدودا در رده 110قرار دارد. بنابراين نميتوانيم مدعي باشيم كه ما دومين كشور غمگين دنيا هستيم بلكه در نيمه راه بوده و جزو كشورهاي مياني هستيم. اما انگار مد شده است كه در رسانهها مطرح كنيم آخرين كشور دنيا و غمگينترين كشور دنيا و... هستيم». اين جامعهشناس به نكته مهمي هم اشاره كرد؛ اينكه شاخصهاي بينالمللي روانسنجي در ايران چندان بومي نشده و نميتوان اعتبار زيادي به آنها بخشيد. در حقيقت اين جامعهشناس به همان نكته مهمي اشاره كرد كه شاخصهاي سنجش اين ماجرا اصلا معيارهاي مورد پذيرش جامعه ديني ما نيست.
- شيرازيهاي غمگين
حرفهاي رئيس انجمن مددكاري، باعث شد كه برخي نيز به فكر ارائه آمارهاي جديد بيفتند. ازجمله اينكه، فريبا رضايي، معاون گروه سلامت رواني و اعتياد معاونت بهداشتي دانشگاه علوم پزشكي شيراز اشاره كرد: «ميانگين ابتلا به اختلالات روانشناختي در كشور چيزي در حدود 30درصد است ولي در فارس ميزان ابتلا به برخي اختلالهاي روانشناختي همچون استرس به بالاي 45درصد ميرسد. پژوهشي كه در سال 90در كشور انجام شد، نشان ميداد كه چيزي در حدود 24درصد از جمعيت 15تا 65ساله ما به اختلالات روانشناختي مبتلا هستند... متأسفانه در فارس شرايط مطلوبي نداريم. در پژوهشي كه در سالهاي 91- 90انجام داديم مشخص شد كه اختلال استرس با 45درصد شايعترين اختلال روان شناختي در فارس به شمار ميرود و البته اين اختلال بيشتر خانمها را درگير كرده بود تا مردان را. اين تفاوت جنسيتي هم ميتواند نتيجه تفاوتهاي فيزيولوژيك يا جايگاه اجتماعي زنان در مقايسه با مردان باشد؛ چرا كه پژوهش نشان داده كه در خانمهاي خانهدار، استرس شيوع بيشتري دارد».
- دردسرهاي مؤسسات نظرسنجي براي ما
اين اتفاقات در حالي رخ داد كه طي سالهاي گذشته نيز، ايران وضعيت جالبي بين كشورهاي غمگين جهان نداشته است. در اين ميان، مؤسسات نظرسنجي معتبر جهاني نقش پررنگي داشتهاند؛ ازجمله مؤسسه گالوب. اين مؤسسه حتي 2سال پيش نيز، مطالعهاي بين 138كشور جهان انجام داده بود كه طي آن، عراق غمگينترين و سپس، ايران، مصر، يونان و سوريه نيز، بهترتيب ناشادترين كشورهاي جهان تلقي شده بودند. اين مؤسسه، هزار نفر در هر كشور را طي سال 2013بررسي كرده و به اين نتيجه رسيده بود. پيرو همين بحثها هم، نظرسنجيهاي داخلي ديگري انجام گرفته بود كه در آنها، غمگينترين و شادترين استانها انتخاب شده بودند. يكي از جنجالهاي رسانهاي در اين زمينه هم، انتخاب يزد بهعنوان غمگينترين استان كشور بود كه برخي شيطنت كرده و اين امر را ناشي از دارالعباده بودن و چادري بودن خانمهاي اين شهر دانسته بودند كه همين امر، باعث ايجاد تنشهاي رسانهاي و پاسخ برخي از روحانيون و مداحان شده بود.