در این نشست ( سهشنبه ۱۶ آذر) ارسلان فصیحی، مترجم کتاب، غلامرضا خاکی، محمدرضا موحدی، سنان یامان و کاوه خلف سخن گفتند.
در آغاز علیاصغر محمدخانی، با بیان اینکه این رمان در ترکیه نزدیک به پانصد بار تجدید چاپ شده است و در ایران هم در یک سال گذشته نزدیک به بیست بار بازنشر شده، پرسشهایی زیر را مطرح کرد: چرا این کتاب با استقبال روبهرو شده و اینهمه خواننده از طیفهای متفاوت دارد؟ به خاطر مضمون رمان یا به خاطر شیوه روایت نویسنده؟ آیا این کتاب عامهپسند است یا ارزشهای ادبی دارد؟ این کتاب در مورد زندگی و آرای مولانا و شمس از چه نقصانهایی رنج میبرد؟ اثر تا چه حد به آموزههای مولانا ارتباط دارد؟ آیا میتوان از نظر دینی و تاریخی، رمان را نقد کرد؟
ارسلان فصیحی، مترجم آثار ادبی ترکی به فارسی، در آغاز گفت: الیف شافاک نویسنده مشهوری است. اولین اثر او در ۱۹۹۴، وقتی که سی ساله بود منتشر شد و در ترکیه جایزه مولانا به وی تعلق گرفت. رمان دیگرش مَحْرم، سال ۲۰۰۰ جایزه مهمی را ازآن خود کرد. اثر دیگرش آینههای برزخ نام دارد. آثار او از نظر قصهگویی جذاب هستند و پرکشش. او گاه به تابوهای فرهنگی نزدیک میشود. در آثار او حالوهوای زنانه هست؛ خصوصاً در رمان شیر سیاه، زنانگی بسیار بالا است.
فصیحی در مورد دلایل پرفروش بودن کتاب ملت عشق گفت: نثر نویسنده و شیوههای روایت او عامل مهم جذابیت اثر است. دلیل بعدی موضوع کتاب است. در این کتاب دو روایت هست. نزدیک به بیست راوی مختلف در این کتاب حضور دارند. دلیل سوم فمینیست بودن نویسنده است.
سنان یامان، مدرس زبان و ادبیات ترکی، گفت: اصل این رمان به زبان انگلیسی نوشته شده و بعداً به ترکی ترجمه شده است و تاکنون در ترکیه نزدیک به یک میلیون نسخه فروش داشته است. رمان چند میلیون بار در ترکیه خوانده شده و حتی به صورت غیر قانونی هم تکثیر شده است. نام نسخه انگلیسی کتاب چهل قانون عشق است.
سنان در ادامه به بیان مختصری از رمان پرداخت و سپس افزود: در این رمان ما با داستان و فراداستان روبهرو هستیم. داستان این رمان بر اساس عشق زمینی و فراداستان آن بر اساس عشق عرفانی نوشته شده است. وقتی نویسنده داخل متن اصلی متن دیگری را قرار میدهد، فراداستان آفریده است و از همینجا است که بینامتنیت پدید میآید. لایه اول داستان جستوجوی فردی است برای یافتن عشق و لایه دوم آن جستوجوی مولانا و شمس است برای یافتن دوست. در این رمان علاوه بر استفاده از داستان شمس و مولانا، از نمادهای صوفیانهای چون آینه و پرگار هم استفاده شده است. به باور من شفق با این کتاب کوشیده تصوف اسلامی را به جهان غرب معرفی کند. او میخواهد به مخاطبان غربی بگوید برای شناختن جهان، از چشمانداز اسلام نیز به موضوع باید نگاه کنند. اما مخاطب مسلمان نیز این کتاب را دوست میدارد؛ زیرا انسان شرقی هم نیاز به عشق و محبت دارد.
کاوه خلف، مترجم و کارشناس ادبیات ترکی، به بررسی ترجمههای فارسی این رمان با متن اصلی پرداخت و با ذکر نمونههایی ترجمهها را نقد کرد.
غلامرضا خاکی، نگاه انتقادی به رمان داشت. او با بیان اینکه مولانا تا آخرین لحظهی عمر از دیانت و شریعت دست برنداشت، یادآور شد: در سالهای اخیر در فضاهای خانقاههای آپارتمانی مولانایی مثلهشده و ممیزیشده و مجعول به مخاطب معرفی میشود که نسبت چندان با مولانای حقیقی ندارد. ما باید مولانای تاریخی را بشناسیم و بعد به انتخاب بنشینیم. مردم کتاب پژوهشی نمیخوانند. وقتی رمان کیمیاخاتون هم منتشر شد، مردم با علاقه آن را خواندند، اما این کتاب چه نسبتی با حقایق تاریخی دارد؟
معنویت مولانا مبتنی بر شریعت است؛ اما معنویتی که رمان ملت عشق در پی ترویج آن است، مبتنی بر شریعت نیست. مردم دنبال آرامش معنوی هستند، اما چنین کتابی به اسم عشق و احساس معنوی، ساختارشکنی اخلاقی را ترویج میکند.
محمدرضا موحدی نیز با بیان اینکه وقتی حادثهای تاریخی بدل به رمان میشود، اختلافها آغاز میشود، به سریال تلویزیونی سربداران اشاره کرد و گفت: ما در تاریخی شخصیتی به نام قاضی شارع نداریم، اما در این سریال با او روبهرو شدیم. رمان ملت عشق هم رمان است، نه اثر پژوهشی. برای شناختن مولانا نمیتوان آن را منبع گرفت و خواند. از رمان نباید توقع تطبیق با واقعیت داشته باشیم. اگر چنین نگاهی داشته باشیم، با رمان چالش زیادی نخواهیم داشت. اولین امتیاز این رمان جذاب بودن آن است. نویسنده حس تعلیق را تا پایان کتاب حفظ کرده و توانسته پازلهای کوتاه را در جاهای مناسب قرار دهد. فارغ از موضوع اثر، به هر حال نمیتوان انکار کرد که ما با نویسندهای توانمند سروکار داریم؛ زیرا دیگرانی هم به این موضوعات پرداختهاند، اما نتوانستهاند اثری پرمخاطب بیافرینند.
در ادامه موحدی به برخی اشتباههای تاریخی رمان نیز اشاره کرد و تصریح کرد: نویسنده میخواهد ما را با عشق آشنا کند و کاری کند که عشق به موضوع سخن بدل شود.