نكتهاي كه بايد به آن توجه داشت اين است كه اگر ميخواهيم كاري را بهعنوان يك كار خدماتي شروع كنيم بايد به بحث اقتصادي آن نيز فكر كنيم.
اين درست است كه سازمانهاي مردمنهاد، سازمانهايي غيردولتي، غيرسياسي يا غيرانتفاعي هستند اما اين دليل نميشود كه آنها سازمانهاي غيراقتصادي باشند. يك سازمان مردمنهاد
براي اينكه سرپا بماند بايد نگاهي به اقتصاد نيز داشته باشد. بايد حتما نگاهي به كسب و كار و درآمد هم بيندازد. در واقع يك فعال اجتماعي بايد يك كارآفرين اجتماعي هم باشد. در اين صورت، هم خود يك قدم به جلو برداشته و هم 10 قدم جامعه را پيش برده است. افراد بسياري هستند كه يك سازمان مردم نهاد را ثبت كردهاند اما فعاليت آنها استمرار نداشته و اين بهدليل آن است كه از منابع درآمدزا برخوردار نيستند. هر سازمان مردمنهاد بايد در كنار آن رسالتي كه براي خود درنظر گرفته يك رويكرد براي كسب و كار نيز داشته باشد. مثلا ميتوان با سازمانهاي مختلف شريك شد و به درآمد رسيد.
سازمانهاي مردمنهاد در عين حال كه مشغول فعاليتهاي اجتماعي هستند بايد به فكر آينده نيز باشند تا بتوانند به حيات ادامه دهند؛ مثلا اگر يك فعال در حوزه محيطزيست هستند بهتر آنكه يك كارآفرين محيطزيستي باشند كه بتوانند ارزش اقتصادي ايجاد كنند. ميتوان سودي را كه از كسب و كار بهدست ميآيد صرف توسعه اهداف كرد.
علاوه بر اين لازم است توجه كنيم كه وقتي ميگوييم سازمان مردمنهاد، از سازمان حرف ميزنيم و هر سازماني مديريت ميخواهد؛ مديريت منابع مالي، مديريت اداري و... . نبايد نگاه مديريتي و اداري را در اين سازمانها فراموش كرد.