اين بازديد قوانين سختگيرانهاي داشت؛ ظاهراً چيزي در حد و حدود بازديد از يك مكان صنعتي محرمانه! « هركسي كه ميخواهد وارد شود بايد حتما چكمه بپوشد و روپوش ضدعفوني به تن كند. بازديدكنندهها حتما بايد اول صبح و پيش از بازديد، حمام كرده و در نظافت كامل به سر ببرند و از اين مهمتر، شب قبلش جايي نرفته باشند كه ويروس خاصي به گاوها منتقل كنند.» مسئول گاوداري در پاسخ تعجب ما كه پرسيديم مثلا كجا؟ گفت مثلا شيريني فروشي!
شوخي نيست! همه فكر ميكنند گاوها حيوانات نجيبي هستند، اما همه بدانند كه اين جماعت، در كنار نجابت، گران هم هستند و احتمالا اين گراني بهدليل دك و پزشان نيست، بهدليل منفعت و فايده صد درصديشان است.
براي همين است كه 70-60 هزار نفر در كشور، مسئوليت نگهداري 3-2 ميليون گاو را بهعهده داشته و وقت و سرمايه زيادي براي مراقبتشان خرج ميكنند؛ آنها را مدام واكسينه كرده و برايشان كارت بهداشت صادر ميكنند؛ حتي با دقت، مناسب بودن فاصله سمها و رنگ چشمها و روش راه رفتن و لنگ زدنشان را بررسي ميكنند.
برخورد با گاوها خبرگي ميخواهد، آنچنان كه قد گاو و عمق بدن و زاويه سرش هم در قيمتگذاري مؤثر واقع ميشود. بهخاطر اين همه احترام و مراقبت از يك گاو است كه انتظار ميرود به تنهايي، روزي 60- 50كيلو شير توليد كند. براي همين است كه اين حيوان نجيب، قيمتي شده است و در اين بازار ركود، 7-6 ميليون تومان ميارزد.
به هرتقدير، اين بازديد خارقالعاده، مهيا نشد؛ چون هم پيادهروي دور گاوداري يك ساعت طول ميكشيد، هم جايي براي گپ و گفت وجود نداشت و هم اينكه فضا آنچنان خوشبو و معطر نبود كه قابل تحمل باشد؛ قاعدتا نويسندههاي تازه كار، تاب و توان اين همه مشقت را نداشتند و ممكن بود عطاي نويسندگي را به لقايش ببخشند.اما به بركت اين تلاش ناكام، حداقل نويسندههاي نوآموز ناچار شدند در محل كارگاه، چندصد كلمه درباره گاوها نگارش كنند تا شايد كمي خلاقيت و قدرت سوژهيابيشان توسعه يابد.