قرآن به انسانها میآموزد که از تمام هستی خود، اعم از علم و عقل و اندیشه و نیروهای جسمانی و معنوی و موقعیتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود باید انفاق کنند و بالاتر از آن از هرچه که دوست دارند و محبوبترین موجودی آنان است در راه خدا، برای دیگران ببخشند.
این صفت پسندیده برکات و آثار مثبت فراوان فردی و اجتماعی برای مسلمانان دارد.در این مقاله موضوع احسان را در آینه آیات قرآن کریم و روایات وارده از اهل بیت(ع)بررسی میکنیم.
ابان بن تغلب، از یاران نزدیک امام صادق(ع) ، میگوید: با امام صادق (ع) در مکه بودم. همراه آن حضرت، مشغول طواف کعبه شدیم. در این وقت، یکی از شیعیان از من تقاضا کرد که همراه او برای بر آوردن حاجتی که داشت برویم.
من به طواف ادامه دادم، او اشاره کرد، ولی من به او توجه نکردم؛ زیرا دوست داشتم امام صادق (ع) را تنها نگذارم. او بار دیگر اشاره کرد، امام متوجه اشاره او شد، به من فرمود: او با تو کاری دارد؟ گفتم؛ آری. فرمود: او کیست؟ گفتم: از دوستان ماست، شیعه است.
امام که متوجه شده بود او کار لازمی دارد و نیازمند به احسان و نیکوکاری من است، فرمود: نزد او برو. عرض کردم: طواف را قطع کنم؟ فرمود: آری برو، گرچه طواف واجب باشد.
عواقب ترک احسان
ترویج فرهنگ احسان و توجه به منبع درآمد و مورد مصرف آن و ترغیب و تشویق مسلمانان به این امر حیاتی، ره آوردهای بسیار مثبتی برای جامعه ما دارد که راهکارهای صحیح و اصولی و اهتمام ویژه متمکنان را میطلبد.
امام باقر(ع) به حسین بن ایمن در مورد انفاق که یکی از مصادیق بارز احسان است، فرمود: «ای حسین! انفاق کن و به عوضی که خدا میدهد یقین نما که هیچ مرد و زنی نیست که از انفاق مال در راهی که خدا را خشنود میکند سر باز زند مگر آن که چند برابر آن رادر راهی که خدا را به خشم میآورد هزینه خواهد کرد.»
حضرت علی(ع) نیز فرمود: «من هرگز ثروت انباشتهای را در دست کسی ندیدم مگر اینکه در کنار آن حقوق تضییع شدهای بود.» بنابراین احسان علاج بسیاری از مشکلات جامعه است و با فرهنگسازی در مورد آن میتوان به یکی از اهداف آسمانی قرآن دست یافت.
آداب احسان
در سیره اهل بیت(ع) درباره احسان و اطعام نکات ظریفی وجود دارد که دقت بیشتر مؤمنین را میطلبد. در این جا به مواردی اشاره میکنیم:
الف- احسان قبل از در خواست
احسان و هدیه دادن علاوه بر احساس لذت، عشق و محبت هدیهشونده را به انسان زیاد میکند و موجب، استحکام ارتباط قلبی میشود. از اینرو نشانه احترام به شخصیت طرف مقابل است و کسی که مورد احسان قرار گرفته از اینکه مورد توجه و عنایت بوده لذت میبرد و به این وسیله عزت نفس و روحیه خود اتکایی در او تقویت میشود. امام مجتبی(ع) فرمود: «کرامت و بزرگواری آن است که قبل از درخواست به کسی هدیه دهی و احسان نمایی.»اساساً ارزش واقعی احسان هم در همین است که بدون درخواست انجام شود وگرنه بعد از درخواست ـ گر چه خوب است ـ امّا ارزش قبل از درخواست را ندارد.
ب - احترام به شخصیت افراد
توجه به شخصیت و حیثیت افراد در امر احسان و خدمت رسانی شایان توجه است؛ چرا که اگر در ضمن انجام اعمال خیر، نیکی و احسان، انفاق و امداد و کمک به ارباب رجوع به عزت نفس و آبروی افراد بیتوجهی شود، نه تنها نتیجه مثبت نخواهد داد بلکه مایه انزجار و نفرت نیز خواهد بود.
در این صورت شیرینترین ثمره این عمل خیر به تلخترین خاطرهها تبدیل خواهد شد. به همین جهت حضرت سید الشهداء(ع)به این نکته لطیف توجه خاصی داشته و در مواجهه با نیازمندان این شیوه را رعایت میکرد. دو نمونه از رفتار آن حضرت را در این زمینه با هم میخوانیم:
1 ـ روزی شخصی از انصار برای حل مشکل خود به پیشگاه آن بزرگوار آمد. او هنوز لب به سخن نگشوده بود که امام حسین(ع) از قیافه نگران و سیمای گرفته او، دردها و رنجهای
درونیاش را دریافت و به وی فرمود: «ای برادر انصاری! خواسته ات را به صورت شفاهی مطرح نکن و برای حفظ آبرویت، خواسته خود را بنویس تا انشاءالله من با انجام دادن آن موجبات خوشحالی تورا فراهم آورم. او نیز در نامه چنین نوشت: «یا اباعبدالله! من به فلانی پانصد دینار بدهکارم و او من را تحت فشار قرار داده، با او صحبت کن تا به من مهلت دهد.»
امام نامه اش را مطالعه کرده و سپس به درون منزل رفت و کیسهای حاوی هزار دینار آورد و به مرد انصاری داد و به او فرمود: «پانصد دینار آن را به طلبکار خودت پرداخت کن و با بقیه آن به زندگی ات سامان ده.» و در ادامه افزود: «ای برادر! اگر روزی گرفتار شدی، مشکل خود را جز به سه نفر اظهار نکن: 1 ـ افراد دین دار 2 ـ جوانمرد
2 ـ انسانهایی که دارای شرافت خانودگی هستند. دیندار با حفظ دین خود به تو یاری میرساند. جوانمرد به خاطر وجدان و مردانگی خود به کارت رسیدگی میکند و افراد اصیل و شریف نیز میدانند که تو با رفتن نزد او از آبرویت مایه گذاشتهای و برای انجام خواستهات میکوشند و آبرو و شخصیت تو را حفظ میکنند.»
ج -گشاده رویی و رفتار دلپذیر
اگر انسانِ نیکو منش، احسان و اطعام خود را با گشاده رویی و رفتاری دلپذیر همراه نسازد، احسان او چندان ارزشی نخواهد داشت؛ اما اگر او با اخلاق زیبا ظاهر شود، اثر عملش را چندین برابر خواهد کرد حتی اگر در ظاهر نتواند تقاضای نیازمندان را رفع کرده وبه آنها احسان نماید برخورد محبت آمیز وی احسانی معنوی و دلپذیر خواهد بود.
اگر در مواردی انسان نتواند نیاز حاجتمندی را برآورده سازد، شایسته است که او را با زبان خوش و رفتاری دل انگیز راضی نماید. چرا که برای یک خدمتگزار وظیفه شناس همیشه دادرسی و جواب مثبت به درماندگان میسر نیست ولی او میتواند با رفتار دلپذیر خود مرهمی بر زخم دردمندان بگذارد.
همچنانکه رسول گرامی اسلام (ص)میفرماید: «شما هرگز نمیتوانید همه مردم را با بذل مال راضی کرده و گشایشی در زندگی برایشان ایجاد کنید ولی با اخلاق خوش و رفتار پسندیده آنان را خشنود نمایید.»
امام حسین(ع) گاهی که برایش رفع گرفتاری مستمندان مقدور نبود، با گشاده رویی و رفتاری خوشایند مراجعین را راضی میکرد. روایت زیر یکی از این موارد را نشان میدهد:
روزی آن حضرت نشسته بود که فرد نیازمندی به آن بزرگوار مراجعه کرد و اظهار داشت:ای پسر رسول خدا! به دادم برس! فلان شخص از من طلبکار است و میخواهد من را زندانی کند. امام حسین(ع) فرمود: «به خدا قسم! الآن هیچ پولی ندارم که بدهی تو را پرداخت نمایم.» مرد بدهکار گفت: پس حد اقل با او گفتوگو کن شاید رأیش عوض شود.
امام فرمود: «من هیچ گونه آشنایی با طلبکار تو ندارم، اما از پدرم امیرمؤمنان(ع) شنیدم که میگفت رسول خدا(ص) فرموده است: « هر کس در راه حل مشکل برادر ایمانی خود تلاش نماید چنان است که نه هزار سال خدا را عبادت کرده در حالی که روزها را روزه گرفته و شبها را به عبادت گذرانیده باشد.» به همین جهت اگر نتوانیم خدمتی به نیازمندان بکنیم، حداقل رفتار خوشایند ما میتواند تا حدودی از آلام درونی افراد دردمند کاسته و موجب آسایش خاطر آنان باشد.
د- راهنمایی و زمینهسازی
احسان به نیازمندان همیشه با کمکهای مادی موقت اثربخش نیست؛ بلکه باید در جاهای مناسب نیازمندان را راهنمایی و برای رشد دائمی و پایدار آنان زمینهسازی کرد تا فرد نیازمند شخصا و با تلاشهای خود به جایی برسد و نیازهایش را برای همیشه بر طرف کند. سیره رسول خدا در این زمینه روشنگر راه ماست.
حضرت رسول اکرم(ص) با استفاده از فرصتهای مناسب برای شکوفایی نیروهای درونی و استعدادهای نهفته افراد، زمینهسازی میکرد و از این طریق، در آنان انگیزه تولید و کسب درآمد را تقویت ونیاز هایشان را بر طرف میکرد. روایت زیر، نشانگر این روش رسول خدا(ص) است:
مردی از اصحاب در تنگنای زندگی قرار گرفت. وی که دارای شغل مناسبی نبود و بسیاری اوقات از بیکاری رنج میبرد، خانه نشین شد. روزی همسرش به وی گفت:ای کاش به محضر پیامبر(ص) میرفتی و از او درخواست کمک میکردی! مرد با پیشنهاد همسرش و به امید احسان نبوی به حضور رسولالله(ص) رفت. هنگامی که چشم حضرت به او افتاد، فرمود: «هرکس از ما کمک بخواهد، ما به او یاری میکنیم؛ ولی اگر بینیازی بورزد و دست حاجت پیش مخلوقی دراز نکند، خداوند او را بینیاز میکند.»
او پیش خود فکر کرد که مقصود پیامبر(ص)، من هستم و بدون این که سخنی بگوید، به خانه برگشت و ماجرا را برای همسرش بازگو کرد. زن گفت: رسول خدا(ص) از حال تو خبر ندارد.[ او را از وضع زندگی نکبت بار و پرمشقت خود آگاه کن.]
مرد ناچار برای بار دوم به حضور پیامبر(ص) رفت اما قبل از این که حرفی بزند، پیامبر(ص) همان سخن قبلی را تکرار کرد بازهم بدون اظهار حاجت، به خانه برگشت. ولی چون خود را همچنان در چنگال فقر و بیکاری، ضعیف و ناتوان میدید، برای سومین بار با همان نیت به مجلس رسول اکرم(ص) رفت. باز هم لبهای رسولالله(ص) به حرکت در آمد و با همان آهنگ که به دل، قوت و به روح، اطمینان میبخشید همان جمله را تکرار کرد.
سائل این بار اطمینان بیشتری در قلب خود احساس نمود؛ حس کرد که کلید مشکل خویش را در همین جمله یافته است. وقتی که خارج شد، با قدمهای مطمئن تری راه میرفت. با خود فکر میکرد که دیگر بهدنبال کمک خواستن از بندگان نخواهم رفت. به خدا تکیه میکنم و از نیرو و استعدادی که دارم بهره میگیرم و از او میخواهم که من را در کارهایم موفق گرداند و از دیگران بینیاز سازد.
با این نیت، تیشهای عاریه گرفت و به جانب صحرا رفت. آن روز مقداری هیزم جمع کرد و فروخت و لذت حاصل از دسترنج خویش را چشید. روزهای دیگر به این کار ادامه داد تا به تدریج توانست از حاصل درآمد خویش، ابزار کار را فراهم نماید. بازهم به کار خود ادامه داد تا صاحب سرمایه و شتر و غلامانی شد.
وی در اثر تلاش و کوشش شبانه روزی، یکی از افراد ثروتمند گردید. روزی به محضر پیامبر(ص) آمد و وضعیت خود را به آن حضرت گزارش داد که چگونه در آن روز فلاکت بار به محضر حضرت آمد و چگونه سخن پیامبر(ص) وی را به تحرک و کار واداشت. پیامبر(ص) فرمود: «من که به تو گفتم؛ هرکس از ما کمکی بخواهد، ما به او کمک میکنیم؛ ولی اگر بینیازی بورزد، خدایش او را کمک خواهدکرد.»