مسئله، مسئله حضور در محضر است و مشاهده جمال محبوب. گویی گوینده از خود در محضر بیخود شده و جواب دعوت را تکرار میکند و دنباله آن سلب شریک به معنای مطلق آن مینماید که اهل الله میدانند نه شریک در الوهیت فقط؛ گرچه سلب شریک در آن نیز شامل همه مراتب تا فنای عالم در نظر اهل معرفت است و حاوی جمیع فقرات احتیاطی و استحبابی است؛ مثل«... الحمدلک و النعمه لک... » و حمد را اختصاص میدهد به ذات مقدس؛ همچنین نعمت را و نفی شریک میکند و این نزد اهل معرفت، غایت توحید است و به این معناست که هر حمدی و هر نعمتی که در جهان هستی تحقق یابد، حمد خدا و نعمت خداست؛ بدون شریک و در هر موقف و مشعری و وقوف و حرکتی و سکون و عملی، این مطلب و مقصد اعلی جاری است و خلاف آن شریک بهمعنای اعم است که همه ما کوردلان به آن مبتلا هستیم».
***
«مراتب معنوی حج که سرمایه حیات جاودانه است و انسان را به افق توحید و تنزیه نزدیک مینماید، حاصل نخواهد شد مگر آنکه دستورات عبادی حج بهطور صحیح و شایسته و موبهمو عمل شود. بعد سیاسی و اجتماعی آن حاصل نمی گردد مگر آنکه بعد معنوی و الهی آن جامه عمل پوشد و لبیکهای شما جواب دعوت حق تعالی باشد و خود را مَحرم برای وصول به آستانه محضر حق تعالی نمایید و - لبیکگویان - برای حق، نفی شریک به همه مراتب کنید و از «خود» که منشأ بزرگ شرک است به سوی او- جل و علی- هجرت نمایید. امید است برای جویندگان، آن موتی که دنبال هجرت است، حاصل آید و اجری را که علیالله است دریافت نمایند. اگر جهات معنوی به فراموشی سپرده شود، گمان نکنید که بتوان از چنگال شیطان نفس رهایی یافت و تا در بند خویشتن خویش و هواهای نفسانی خود باشید نمیتوانید جهاد فی سبیلالله و دفاع از حریمالله نمایید».
صحیفه نور، ج 19، ص42و44