آدمهاي يك محيط، در يك لحظه و درهرحالتي كه هستند ثابت ميمانند تا يكي از همه فيلم بگيرد. نتيجه اين فيلم ميشود چالش مانكن كه خيلي هم ديدني و بعضا مسحوركننده است. همين جذابيت است كه ايرانيها را قانع كرده پرسرعتتر از خيلي كشورها به اين چالش بپيوندند؛ از هنرپيشههاي سينما گرفته تا بازيكنان تراكتورسازي تبريز پس از به ثمر رساندن گل؛ از دانشجويان منتظر استاد گرفته تا پرسنل اتاق زايمان با مشاركت يك كودك تازه به دنيا آمده! و اما حالا نوبت به دانشآموزان مدارس رسيده كه در غيبت و يا با حضور معلم، اقدام به توليد فيلمهاي چالشي كنند.
البته اين مشاركت دانشآموزي چندان غريب نيست، چراكه نخستين بار هم اين چالش توسط دانشآموزان فلوريدا ابداع شده است. چالشهاي مدرن عموما اهداف معيني را تعقيب ميكنند، اما به مرور دچار پوچي ميشوند؛ درست مثل چالش سطل آب سرد براي توجه دادن به ابعاد يك بيماري خطرناك كه پس از چندي به كل كلهاي دختر و پسري انجاميد؛ اما چالش مانكن از همان نخست، هدف روشن و تأثيرگذاري در سبك زندگي نداشته است و تنها دليل موجه آن ميتواند ثبت يك لحظه از زندگي روزمره آدمها باشد.
البته مشاركت برخي معلمان در چالش مذكور ستودني است! چراكه احتمالا ميخواهند دانشآموزان را با يك امر اجتماعي آشنا ساخته و به بهانه اين فيلم براي آنان از سواد رسانهاي بگويند! اما اولياي تربيت در مواجهه با پديدههاي مدرن، بايد هوشمندي به خرج داده و با عنايت به ابعاد پنهان سبك زندگي جوانان، آنان را گام به گام به مسئلههاي بالاتر سوق دهند.
آموزش و پرورش ايران، در اين روزگار با چالشهاي جدي مواجه است. ناكارآمدي نظام آموزشي در مهارت افزايي دانشآموزان، آشوب مفهومي كتابهاي درسي، فقر اقتصادي آموزش و پرورش در تأمين معلمان دلسوز، نارضايتي والدين از وضعيت تربيتي فرزندان و دهها اختلال ديگر گواهي ميدهد كه بايد در مسير تمدني، مشاركت معلمان و دانشآموزان براي مسائل مهمتر بهكار گرفته شود.
چالش مانكن دير يا زود فروكش كرده و جاي خود را به يك پديده نوظهور ديگري خواهد سپرد، اما آنچيزي كه باقي خواهد ماند چالشهاي آموزشي و هدر رفت توان و عمر دانشآموزان عزيز ماست؛ چالشي كه همگان بايد در حل آن به مشاركت بپردازند.