اگر شبكههاي اجتماعي نبودند آنگاه نيلوفر و كبوتر و دنيا و كبرا، شهرزاد قصههاي هزار و يكشب قبادهاي عصر امروز نميشدند. اگر شبكههاي اجتماعي نبودند حتما امروز حماقتهاي يك پسر تلگرامي روشني بخش محافل دوستانه و فرادوستانه نبود. اگر شبكههاي اجتماعي نبودند...
اين جملهها را به همين شكل ميتوان ادامه داد تا پيشپاافتادگي اين جهانِ برساخته تكنولوژيهاي رسانهاي جديد، بيشتر و بيشتر آشكار شود. اما آيا همه واقعيت همين است؟ در همين يك هفته گذشته دستكم 2 اتفاق رخ داد كه نشان داد از ظرفيت اين فضا تا چه اندازه ميتوان براي رونق مهرباني و گسترش «معروف» بهره برد. با انتشار تصاوير مردم نيكورز شهر روانسر ديديم كه از نظر آنها لذت مشاهده بخشش يك اعدامي، بسيار شيرينتر از ديدن صعود او بر قله دار است. آنها آدمهاي معروفي نبودند كه رسانههاي رسمي خبر نشستنشان بر در خانه آن خانواده عزادار را پوشش بدهند اما عملِ «معروف»شان سراسر شبكههاي اجتماعي را چنان درنورديد كه عامي و بازاري، وكيل و وزير بر اين نيكورزي آنها احسنت گفتند.
آن امام جماعت امامزاده اهل ابن علي و مدرس يكي از مدارس جنوب شهر تهران نيز نشان داد جامعه ما، امروز تا چه اندازه تشنه ديدن مهر انساني است. در زمانه رونق عصبيت و خشونت، نشستن او در پشت ديوار شيشهاي بخش ويژه مراقبت از كودكان سرطاني در بيمارستان كودكان مفيد براي آموزش درسهاي عقبمانده به دانشآموز بيمارش، دقيقا همان تصوير زيبايي بود كه بدان نياز داشتيم و اگر نبودند شبكههاي اجتماعي، قطعا از ديدن آن محروم ميشديم.
امروز، قدرتِ داشتن رسانه در شبكههاي اجتماعي توزيع شده است. اگرچه هنوز هم ميتوان اين قدرتِ توزيع شده را كنترل و هدايت كرد و ما معمولا در زميني بازي ميكنيم كه قواعد بازي چندان در اختيار ما نيست، ولي با همه اين احوالات امكان توليد و گسترش محتوا بهطور متمركز در اختيار عده خاص و معدودي قرار ندارد. ما كاربران و بازيكنندگان نقش مهمي داريم؛ هم ميتوانيم گستراننده تصوير مهرباني باشيم و هم ميتوانيم رونقبخش حماقت و پيشپاافتادگي. انتخاب شما، كداميك است؟ هر پيروي، تأييد و نظر ما بازار عدهاي را گرم ميكند و تنور گروهي را داغ. ديدهشدن هر جرياني در دست ماست. پيروي، اقبال و نظر شما بسيار گرانبهاست. آن را به هر كس و چيزي به سادگي نفروشيد.