وقتي با كسي براي يك عمر عهد و پيمان ميبنديد تا در همه شرايط زندگي شريك هم باشيد، اينكه بدانيد در عين همراهي و شراكت، به چه مناسباتي از زندگي هم وارد شويد و كجاي راه بايد بايستيد و جلوتر نرويد، چه چيزهايي را بگوييد و چه چيزهايي را نه، يك توانايي مهم در زندگي مشترك است. يكي از اين موقعيتهايي كه بايد بدانيد با آنچه كنيد، داستان خواستگاري رفتنها و خواستگار آمدنها و حتي آشنايي و عشقهاي قبل از ازدواج در زندگي شما و همسرتان است.
- عشق اول يا آخر؟
اين طبيعي است كه هر فردي دوست داشته باشد در زندگي همسرش يگانه فرد مورد علاقه او باشد. هر آدمي دلش ميخواهد نخستين و آخرين عشق زندگي همسر خود بوده و احساس كند در قلب او يكهتازي ميكند اما چه دختر و چه پسر ممكن است قبل از ديدن فردي كه با او ازدواج ميكنند، موردهاي ديگري را هم براي زندگي مشترك درنظر گرفته باشند و يا در محيط كار و تحصيل به كسي علاقهمند شده باشند اما شرايط براي تشكيل خانواده مناسب نبوده و ازدواجي صورت نگرفته باشد. اينكه شما بر اين موضوع حساس باشيد و دلتان بخواهد نخستين نفري باشيد كه همسرتان براي زندگي درنظر گرفته، يك خواسته عاقلانه و منطقي نيست. مهم اين است كه هماكنون او شما را انتخاب كرده است و آخرين فردي كه به زندگي عاطفي او پا گذاشته و تا آخر عمر با او ميماند و زندگي ميكند، شما هستيد.
- گفتن يا نگفتن؛ دغدغه اين است
فرض كنيد شما دختري بوديد كه در سال دوم دبيرستان، پسر همسايهتان به شما علاقهمند بود و خانوادهاش هم براي خواستگاري اقدام كردند اما به دلايل مختلف اين ازدواج رخ نداد، لازم نيست همه اين جريان را مانند يك فيلم سينمايي براي همسرتان تعريف كنيد. ممكن است افراد زيادي از شماخواستگاري كرده باشند، ليست آنها را براي همسرتان نگهداري و يادآوري نكنيد و از شرايط و حرفها و اتفاقاتي كه بينتان رخ داده براي او نگوييد. اگر همسرتان درباره خواستگارهايتان پرسيد ميتوانيد خيلي خلاصه و اجمالي تنها اشارهاي به بعضي موارد كنيد و زود از آن بگذريد.
حال از آن طرف قضيه اگر شما بهعنوان يك پسر در دانشگاه احساس كرديد يكي از همكلاسيهايتان براي زندگي مشترك مناسب است و به خواستگارياش رفتيد اما بهدليل مخالفت خانوادهها و يا هر علت ديگري نتوانستيد باهم ازدواج كنيد، دليلي ندارد براي همسرتان تمام اين جزئيات را تعريف كنيد و حتي بگوييد كه همهچيز تا شب خواستگاري خوب بود و وقتي خانوادهاش مهريه بالايي گفتند، مجبور شديد باوجود علاقهاي كه داشتيد، پا پس بكشيد. اين حرفها حس خوبي در همسرتان ايجاد نميكند. اينكه همسر شما نداند شما قبل از او چندبار به خواستگاري رفتهايد چيزي از صداقتتان كم نميكند.
- جاذبهاي كه دافعه ميشود
اگر شما مراحل خواستگاري را پشت سر گذاشتهايد و در روزهاي اول بعد از ازدواج به سر ميبريد، ديگر زمان مناسبي براي اينكه بخواهيد از گذشتهاي كه داشتهايد براي همسرتان تعريف كنيد، نيست. اگر اين كار را در روزهاي اول آشنايي انجام ميداديد، ميتوانست به بهانه صداقت و كمك كردن به همسرتان براي انتخاب يا عدمانتخاب شما باشد اما حالا ديگر براي اين كار دير شده است. اگر روابط نامناسبي جز خواستگاري كردن ساده و آشنايي داشتيد و خودتان هم پشيمان شده، توبه كرده و تصميم گرفتهايد روال زندگيتان را تغيير دهيد، بعد از ازدواج نيازي نيست به آنها اشاره كنيد. بعضي از آقايان فكر ميكنند اينكه با دخترهاي ديگري رابطه داشتهاند، دليلي بر جذابيت آنهاست. اين را به همسرشان ميگويند تا خانم آنها بداند شوهرش چقدر خواهان داشته و حواسش باشد كه به اندازه كافي در زندگي و رابطه خوب باشد وگرنه ممكن است شوهرش را از دست بدهد. بعضي خانمها هم فكر ميكنند اينكه مدام از عاشقان سينهچاكشان تعريف كنند يعني خواستني هستند و اين باعث ميشود شوهرشان دست و دلش بلرزد و بيشتر هوايشان را داشته باشد. اگر شما هم جزو اين دسته هستيد، اشتباه ميكنيد. همسران براي ساختن زندگي و ابراز عشق واقعي نياز به آرامش دارند. آنها بايد بتوانند به همسرشان اعتماد كنند. اينكه همسر شما حس كند شما قبل از او با افراد زيادي بودهايد باعث نميشود كه او فكر كند شما خيلي جذاب هستيد بلكه ممكن است همسرتان را نسبت به شما دلسرد يا حتي بدبين كند.
- ازدواج دخترعمو، پسرعمو و آسمانها
اگر قبل از اين قرار بوده با دختر عمويتان ازدواج كنيد و همه فاميل هم اين را ميدانستند يا حتي با كسي از اقوام نامزد كرده و تا پاي ازدواج هم رفته بوديد اما به هر دليلي به هم خورده است و ميدانيد كه دير يا زود اين حرف به گوش همسرتان خواهد رسيد، بهتر است خودتان اين موضوع را براي او بگوييد. صداقت در زندگي مشترك لازم است اما در تعريف چنين ماجرايي ميتوانيد كمي داستان را تغيير دهيد و احساساتتان را كمي سطحيتر و عاديتر بيان كنيد. سعي كنيد برخورد و رفتارتان بهگونهاي باشد كه كمترين حساسيت را در همسرتان ايجاد كنيد. شما نميتوانيد با فاميلتان به اين خاطر كه روزي قرار بوده وصلتي بينتان رخ دهد قطع رابطه كنيد. البته اگر با اختلاف بزرگ ترها ازدواجتان به هم خورده باشد، ممكن است چند سالي رفتوآمدها كم يا قطع شود اما بهطور كل اين اتفاق نخواهد افتاد پس بهترين راه اين است كه باهمسرتان طوري صحبت كنيد تا حساسيت او كم شود و مطمئن شود آن مسئله، در همان تاريخ تمامشده و حالا او تنها مالك قلب شماست.
براي رسيدن به آرامش و امنيت در زندگي مشتركتان در گذشته يكديگر جستوجو نكنيد. اين كار در مراحل خواستگاري براي كمك به انتخاب، كار غلطي نيست اما وقتي باهم ازدواج كرديد ملاك اصليتان «حال» همسرتان باشد و امروز و آيندهتان را درنظر بگيريد.