اين برنامه كه با عنوان «جنگ دنياها» در سال1938پخش شده، تأثيرات وحشتناكي در مخاطبان خود ايجاد كرده است. اين برنامه راديويي در قالب يك نمايشنامه خيالي، به گزارش حمله مريخيها به زمين مبادرت كرده و از مردم ميخواهد به پناهگاهها بروند. بازيگران اين نمايش راديويي، بهصورت لحظه به لحظه پيشروي نيروهاي مريخ در شهرهاي آمريكا را گزارش كرده و با پخش گزارشي از وزارت دفاع آمريكا، حكومت نظامي اعلام ميكنند. عموم مردم كه چند دقيقه ديرتر از شروع نمايشنامه، راديو را روشن كردهاند، متوجه خيالي بودن اين برنامه نشده و بهخاطر اضطراب ناشي از تبعات جنگ جهاني، حرفهاي آن را باور كرده و عكسالعمل نشان ميدهند.
صداي مجري (كه يكي از صداپيشگان راديو است) بهشدت ميلرزد و با حجمي از ترس و نگراني، اخبار لحظهبهلحظه حملات شيميايي مريخيها و كاربرد اشعههاي سوزان را به اطلاع مردم رسانده و موجي از ترس را در شنوندگان پخش ميكند. با پايان برنامه، گوينده راديو اعلام ميكند كه اين صرفا يك برنامه نمايشي بوده، اما ديگر دير شده است، چون مردم وحشتزده، همه برقها را قطع كرده و به پناهگاهها رفتهاند و گروهي ديگر در تماسهاي مكرر با اداره پليس، پرسيدهاند در برابر حمله فضاييها بايد چه كنند؟! اين برنامه راديويي مثال خيلي خوبي است براي فهميدن قدرت و تأثير رسانه در زندگي مردم! مكلوهان، نظريه پرداز معروف ارتباطي، رسانهها را به 2دسته «سرد» و «گرم» تقسيم ميكند.
رسانه گرم اشاره به رسانههايي دارد كه مخاطب در برخورد با آنها، احتياج به تمركز فراوان ندارد؛ چراكه نحوه عرضه پيام، از وضوح بالا برخوردار است. اين رسانهها تكحسي بوده و كاربران نيازي به تمركز شديد حواس ندارند؛ بهترين نماينده اين نوع از رسانه، «راديو» است. در نقطه مقابل، رسانه گرم است كه مشاركت زيادي را از ناحيه مخاطب طلب كرده و فهم پيامهاي آن احتياج به مشاركت، فعاليت و درگيري مخاطب دارد؛ مثل «روزنامه». اما به هر حال هر دو نوع رسانه توانايي بسياري در تهييج و يا فريب مخاطب دارند. مخاطب ناآشنا با ترفندهاي رسانهاي، بهتدريج و مثل موم در دستان رسانه، دچار تغيير در سبك زندگي ميشود. بازخواني برخي توليدات رسانه اي با نگاه نقادانه، ميتواند به مخاطب، ايمني بيشتر و سلامت بهتري را هديه دهد.