شخصيت «آنشرلي» كه كارتونش را بارها از تلويزيون ديدهايم، يكي از معروفترين مصاديق شخصيت اين نوجوانان است. اين نوجوانان علاقه و توانايي اين را دارند كه ساعتها گوشي تلفن بهدست با دوستشان صحبت كنند و معمولا در جواب «با كي حرف ميزني؟» خواهند گفت: «با دوستم» كه البته راست ميگويند. و اگر دوباره بپرسيد كه: «الان 2ساعت شده، چي ميگيد؟» او حتما پاسخ ميدهد: «درباره درس صحبت ميكنيم، سؤال درسي ميپرسم/ ميپرسه» كه خب معلوم است كاملا راست نميگويد و اينجاست كه والدين نگران و بيقرار ميشوند و معمولا كار به بحث و جدل ميكشد. اما با اين معضل بايد چه كرد؟ چرا برخي نوجوانان تا اين اندازه به حرفزدن علاقهمند ميشوند؟ آيا بايد براي آنها نگران بود؟ آيا اين خصيصه تا بزرگسالي با آنها خواهد ماند؟ در ادامه به پاسخ اين پرسشها ميپردازيم.
- درگوشي با پدر و مادرها
پرحرفي بهتر است يا افسردگي؟
اينكه نوجواني زياد حرف بزند، اصلا چيز عجيب و غريبي نيست، حتي اگر شما همين چند سال قبل او را جزو كودكان كمحرف دستهبندي ميكرديد. پرحرفي نوجوان هر چه باشد بهتر از گوشهگيري و افسردگي دوران نوجواني است زيرا باعث تخليه هيجانات دروني آنها ميشود. نوجواني خودتان را به ياد بياوريد، همه ما در دورهاي به دلايل متفاوت، به حرفزدن با دوستان و همسن و سالهايمان علاقه داشتيم. پس تا حدي اين حرف زدن نبايد شما را برآشفته كند. در وهله اول بهتر است درك كنيد كه فرزند شما نياز به حرفزدن دارد اما شما بايد راههاي درست مهار اين نياز را به او ياد بدهيد و با مهرباني با او رفتار كنيد.
هيجان دنياي جديد
نوجواني آغاز مسير بزرگسالي است. همانقدر كه وقتي كودك قدمهاي اولش را برميدارد و براي اولينبار ميتواند كليد برق را روشن كند، از شادماني بيخواب ميشود و دلش ميخواهد اين كار را بارها تكرار كند و هيجان زده شود، برخي تجربههاي دوره نوجواني به همين ميزان پر از هيجان است. شايد با خودتان بگوييد دختر نوجوان من درباره چيزهايي پرحرفي ميكند كه اصلا برايش جديد نيست و تا پيش از اين هم با آنها روبهرو بوده، بله، ممكن است حرفزدن مدام او با دوستش درباره اتفاق جديدي نباشد، اما برداشت و نوع مواجهه و درك تازه نوجوان از يك پديده بهزعم شما تكراري، جديد و هيجانانگيز است.
- چرا نوجوان زياد حرف ميزند؟
من فكري توي سرم دارم
نوجوان ممكن است فكري توي سرش داشته باشد؛ راهي، ايدهاي، برنامهاي كه دلش ميخواهد درباره آن پرحرفي كند و چهكسي بهتر از يك دوست و همكلاسي براي شنيدن اين ايدهها و برنامههاي او؟ بنابراين يكي از دلايل پرحرفي نوجوانان بهخاطر فكرهاي جديد و ايدههاي خلاقانهاي است كه حرفزدن از آن فقط با يك همسال جذاب است نه با بزرگسالاني كه همهچيز برايشان تكراري و ملالآور است و در بيشتر موارد حوصله شنيدن حرفهاي فرزند نوجوان خود را ندارند.
من نياز به تعريف دارم
نوجوان دوست دارد ديده شود، دوست دارد تحسين و ستايش شود، دوست دارد از زيباييهاي ظاهرياش كه گمان ميكند بهخاطر تغييرات بلوغ دارد به خطر ميافتد، بهبه و چهچه بشنود. بهخاطر نبوغش در درس و هنر و... تقدير شود. حتي اگر اين تعريف و تمجيد را از شما دريافت كند، باز هم نياز دارد كه به وسيله همسالانش ستوده شود. گروه همسالان، بهويژه ميان دختران نوجوان، اين نياز را هم به خوبي ارضا ميكنند. بيشتر به همين علت است كه آنها علاقه دارند ساعتها از آخرين خريدهاي رنگيشان، آخرين مانتو و روسري و كفشي كه خريدهاند، تغييرات ظاهريشان، موفقيتهاي علمي و... صحبت كنند؛ ريز به ريز و نكته به نكته.
حرف ميزنم و ميشناسم
تا به حال نشده كه دلتان از چيزي گرفته باشد، يا عصباني و ناراحت باشيد و نياز به حرفزدن داشته باشيد؟ تا به حال نشده حين درد دل كردن با يك دوست يا يك مشاور، راهحل را پيدا كنيد؟ خب اين حق را به فرزندتان هم بدهيد كه نياز دارد با كسي كه حوصلهاش را دارد و او را درك ميكند، از ريز به ريز احساسات و افكارش صحبت كند. او حين صحبت كردن، خودش را ميشناسد، شخصيتش را واكاوي ميكند و بهدنبال هويتش ميگردد. در واقع حرفزدن براي او يك وسيله هويتيابي است.
عاشق شدهام
نوجواني يعني احساساتيترين دوره زندگي. اين است كه بسيار ميبينيد نوجواني دلباخته معلم يا همكلاسي يا حتي يكي از افراد فاميل شده و براي حرف زدن مداوم با او تلفن از دستش نميافتد. مثلا معلم يا دوستش را همين چند ساعت پيش در مدرسه ديده و هنوز پايش به خانه نرسيده باز هم دارد شمارهاش را ميگيرد. در اين شرايط راهي نداريد جز كنار آمدن با احساسات نوجوانتان. اين نوع دوستداشتن و عشقها اگر حالت مرضي و وابستگي شديد ايجاد نكند، آسيب ويژهاي ندارد و خيلي زود از سر نوجوان شما ميافتد.
- چه كنيم؟
آتش دعوا را روشن نكنيد
اين طبيعي است كه اگر كسي- حتي اگر فرزند شما باشد- 2ساعت با تلفن صحبت كند، شما را بيقرار و نگران و كلافه كند، بهويژه والدين كه در چنين شرايطي در چندراهي پرسيدن و نپرسيدن درباره هويت فرد پشت تلفن، ميمانند و نگرانيشان دامنهدار ميشود. اما با تمام اينها، راهحل قطعا بحث و جدل نيست. شما ميتوانيد بپرسيد كه با چهكسي صحبت ميكند، حتي بپرسيد كه از چه چيزي حرف ميزنند كه ساعتها برايش وقت لازم دارد؟ اما هرگز اين مسئله را دستمايه يك دعواي خانگي نكنيد. خودتان را كنترل كنيد و با خوشرويي و لحني صميمانه سؤالاتتان را بپرسيد، حتي از طنز استفاده كنيد. فقط مراقب باشيد كه نوجوان تصور نكند داريد او را مسخره ميكنيد.
كنترل كن، ياد بگير
در زماني غير از زمان حرف زدن فرزندتان با دوستانش، درباره خودكنترلي و اينكه يكي از نشانههاي باشخصيتي آدمها، كنترل احساسات است با نوجوانتان به اندازه سن و سالش صحبت كند. مراقب باشيد كه پرحرفي او را در اين حين سرزنش نكنيد، يا او را بابت اين كارش شرمنده و خجالتزده نكنيد. غيرمستقيم از مزاياي كمحرفي، فكركردن به جاي حرفزدن و... صحبت كنيد. احاديث و روايات و سخنان بزرگان را درباره خاموشي و كمحرفي در محافلي كه نوجوان حضور دارد، غيرمستقيم عنوان كنيد. بزرگسالاني كه سنجيده سخن ميگويند را بهعنوان الگو معرفي كرده و از آنها تعريف كنيد. در عين حال كاري نكنيد كه نوجوان گمان كند براي مورد توجه قرار گرفتن بايد لال شود و هيچ كدام از حرف ها و احساساتش را بروز ندهد.
يك الگوي خلاف
اگر خودتان آدم پرحرفي هستيد و كنترلي روي احساساتتان نداريد، گوشي تلفن از دستتان نميافتد و روزانه تا داستان همه اتفاقات روز را با كل فاميل و دوست و آشنا در ميان نگذاريد، دلتان آرام نميشود، پس چطور توقع داريد نوجوان شما چيزي خلاف آنچه هستيد بشود؟ اول در رفتار خودتان دقيق شويد و خودتان خودكنترلي را ياد بگيريد و تمرين كنيد ، مطمئن باشيد معضل نوجوان شما هم آرام آرام حل خواهد شد.
يك جاده جايگزين
به هر حال دختر يا پسر نوجوان شما به حرفزدن نياز دارد و شما نميتوانيد اين نياز را نابود كنيد. اما ميتوانيد راههاي جايگزين را به او پيشنهاد كنيد. مثلا نوشتن، خاطرهنويسي، داستاننويسي و... راه جايگزين خوبي براي حرفزدن بيش از حد است. خلق يك اثر هنري ميتواند جايگزين حرفزدن باشد. راههاي جايگزين را به او پيشنهاد دهيد و امكاناتش را برحسب سليقه و علاقهاش فراهم آوريد.