دوست داشتم بهش بگويم عاشق جورابهاي لنگهبهلنگه و صورت ككمكي و موهاي نارنجي «پيپي جوراببلند» بودم در سريالي كه آنوقتها از تلويزيون پخش ميشد. فكرش را هم نميكردم كه روزي سر از اينجا دربياورم و بشوم مهمانش، مهمان آستريد ليندگرن.
اينجا «يونيبكن» است در استكهلم و به موزهي آستريد ليندگرن معروف است، اگرچه آنچه اينجا ميبينيم، منحصر به آثار آستريد نيست. بيست سال پيش، وقتي هنوز آستريد زنده بود، اينجا بنا شد و او اصرار داشت يونيبكن جايي باشد براي نمايش آثار همهي نويسندهها و تصويرگرهاي سوئدي.
يونيبكن هم موزه است، هم پارك بازي بچهها، هم جايي براي كتاب خريدن و كتاب خواندن و هم نمايشگاه.جايي كه هم بچهها بهشان خوش ميگذرد، هم بزرگترها كه خودشان با بسياري از اين شخصيتهاي داستاني خاطره دارند.
نام اين مكان از يكي از داستانهاي آستريد ليندگرن گرفته شده است. از داستان «مديكن» كه در شهر يونيبكن ميگذرد.
- كتاب و مجسمه
در كتابي كه در دست آستريد است آخرين جملهي داستان برادران شيردل نوشته شده است: «بله يوناتان، بله. من نور را ميبينم...»
- با «لاسه» و «مايا »عكس بگيريد
اين ماكت از روي مجموعهداستان «بنگاه كارآگاهي لاسه و مايا» ساخته شده است. كتابي نوشتهي «مارتين ويدمارك» و تصويرگري «هلنا ويلز». آدمها با اين ماكت عكس ميگرفتند و من از آنها.
- از روي بالكن خانهي پيپي
پيپي جوراببلند از معروفترين شخصيتهاي داستانهاي كودكان است و مهمترين كتاب آستريد ليندگرن. يك دختر 9 سالهي عجيب و غريب كه با ميمون و اسبش در خانهي بزرگي تنهايي زندگي ميكند. درست مثل همين خانه كه در عكس ميبينيد. وارد خانه شدم، از پلهها بالا رفتم، به وسايل پيپي دست زدم، در كمدها را باز كردم. به ظرفها و لباسهايش نگاه كردم.
- مواظب جيبهايتان باشيد!
فروشگاه يونيبكن از آن جاهاي خيلي خيلي هيجانانگيز است. پر از كتاب به زبانهاي گوناگون و پر از يادگاريهايي كه با شخصيتهاي داستانها درست شده است. انواع عروسك و ظرف و نوشتافزار و... خيلي متنوع و خيلي هيجانانگيز و كمي هم گران!
- قطار قصههاي آستريد
اينجا ميشود سوار يك قطار شد و صاف رفت در قلب داستانهاي آستريد ليندگرن؛ داستانهايي مثل «كارلسون روي پشتبام»، «رونيا، دختر راهزن»، «اميل و برادران شيردل». قطار من را از قصهاي به قصهاي ديگر برد و يك قصهگو توي گوشي قصهها را روايت كرد. اين تصوير صحنهاي از داستان برادران شيردل است.
- ديدار با آلفونس ابري
باورم نميشد كه ميتوانستم «آلفونس اُبري» را از نزديك ببينم. نزديك نزديك كه نه، چون آلفونس توي هليكوپترش در هوا بود! «گونیلا بری ستروم» اين شخصيت را خلق كرد و داستان آن را نوشت و تصويرگري كرد.
- سلام آقاي پترسون
اين هم آقاي پترسون و گربهي بامزهاش فيندوس در مزرعهشان. مجموعه كتابهاي «پترسون و فيندوس» را «سون نوركويست» نوشته و تصويرگري كرده است.
- شايد ايران!
جايزهي آستريد ليندگرن از مهمترين جایزههای ادبيات كودك و نوجوان است كه از سال 2002 ميلادي، پس از مرگ آستريد سالانه به نويسنده يا تصويرگر يا پروژهاي در زمينهي ادبيات كودك و نوجوان اهدا ميشود.
برندهي سال گذشتهي اين جايزه هم اين خانم است؛ «مگ روسوف»، نويسندهي آمريكايي.
«فرهاد حسنزاده» را هم كه ميشناسيد. او براي سال 2017 ميلادي نامزد كانديداي همين جايزه است. آرزو كنيم برنده شود.