يكي از اين شمشيرهاي دو لبه، مقايسه كردن است. گاهي مقايسه ميتواند بهخود شخص لطمه وارد كند و گاهي موجب پيروزي و پيشرفت او ميشود. مقايسه آسيبزا مقايسهاي است كه شخص در ماديات زندگي نگاه به بالاتر داشته باشد. اما مقايسه صحيح 2دسته خواهد بود؛ دسته اول، مقايسه انسان با بالاتر از خود است در ارزشهاي حقيقي مثل علم، تقوا ، تلاش و... . و دسته دوم، مقايسه با پايينتر است در زندگي مادي. انسان وقتي داشتههاي مادي خود را با پايينتر از خودش مقايسه ميكند دروازههاي شكر به رويش گشوده خواهد شد چرا كه در اين مقايسه، داشتهها و نعمتهايمان فرصت بروز و ظهور پيدا ميكند.
كسي كه سر پناه كوچكي دارد خود را در مقابل انسانهاي بيخانمان داراي نعمات بيشتري ميبيند و در نتيجه خدا را به پاس اين نعمت شكر ميكند. اين مقايسه علاوه بر ايجاد روحيه شكرگزاري، به فرد كمك ميكند تا بتواند آنچه ضروري زندگي نيست را تشخيص دهد و قناعت را سرلوحه زندگي كند. ضمن اينكه مقايسه با زيردست و ديدن مشكلات آنها، انسان را نسبت به مشكلات زندگي خود بردبارتر ميسازد.گاهي نيز افرادي را كه بالاتر از خود ميپنداريم در بسياري از شاخصههاي خوشبختي پايينتر از ما هستند. اگر به زندگي يك ميلياردر از جهت دارايي و رفاهش بنگريم موجي از افكار نااميدكننده بر ما غلبه خواهد كرد ولي اگر كاستيهايش را ببينيم و كنار داشتههاي خود بگذاريم به آنچه داريم رضايت خواهيم داد!
چه بسيارند سرمايهداراني كه سلامت و آرامش زندگي خود را از دست دادهاند و روزوشب را با قرصهاي رنگارنگ سر ميكنند و از نعمتي مثل دوستاني كه صادقانه و بدون چشم به اموال انسان، او را مورد حمايت و محبت خود قرار ميدهند محرومند!پس ميتوان داشتهها را ديد و ديدهها را به روي نداشتهها بست و در مقابل، آرامش و بردباري و قناعت را بهدست آورد.