ترويج فعاليتهاي ورزشي، حمايت از محيطزيست، مديريت مصرف انرژي در منزل و محل كار، انجام سفر با دوچرخه و پرهيز از تشريفات و تجملات و مقابله با مصرفگرايي در زندگي، ازجمله اموري است كه اين زوج داوطلبانه به آنها مشغول شدهاند. احسان متولد 1363 است، مهندسي عمران خوانده و كار اصلي او عكاسي صنعتي و تبليغاتي است. شيما نيز متولد1365 و كارشناس كامپيوتر است و علاوه بر كمك به همسرش، ورزش را بهصورت حرفهاي دنبال ميكند. اگر ميخواهيد با فعاليتهاي عامالمنفعه و رويكرد جديدي كه اين زوج براي زندگي خود انتخاب كردهاند آشنا شويد، پيشنهاد ميكنيم خواندن اين گفتوگو را از دست ندهيد.
- ممنون كه در اين گفتوگو شركت ميكنيد. ابتدا درباره فعاليتهايي كه انجام ميدهيد بگوييد. ماجرا از چه قرار است؟
احسان: برنامههايي كه من و همسرم دنبال ميكنيم در 2 بخش قابل تعريف است؛ اول مربوط به سبك زندگي است كه در آن بهدنبال اصلاح ايدهها و رفع ناهنجاريهاي روزمره هستيم و دوم مربوط به دوچرخهسواري و فعاليتهاي ورزشي است.
- گفتيد در زمينه ترويج سبك زندگي بهتر كارهايي انجام دادهايد. منظورتان چيست؟
احسان: خانوادههاي من و همسرم، در يك نكته اتفاق نظر اساسي دارند؛ عدمتحميل نظرات به فرزندانشان و نبود الزامي براي پيروي از رويههاي مرسوم در شيوه زندگي؛ بر همين اساس ما سعي كرديم براي هر تصميمي در زندگي خود، فارغ از توجه بهنظر ديگران و يا رسوم رايج، بهدنبال دليل و منطقي براي آن باشيم. ازدواجمان ساده برگزار شد و در شروع زندگي مشترك، از حداقل وسايل لازم براي منزل استفاده كرديم. همين حالا هم بيشتر وسايلي كه در خانه ما وجود دارد، پس از ازدواج و به بهطور مشترك با همسرم تهيه شده. حتي بعضي از تزيينات و دكوراسيون منزل را خودمان ساختهايم. ميتوانم با اطمينان بگويم وسيلهاي كه از آن استفادهاي نميشود، در منزلمان وجود ندارد. فكر كرديم براي ترويج سادهزيستي بايد از خودمان شروع كنيم و همين كار را انجام داديم. حتي سعي ميكنيم از مصرف غذاهايي كه چربي و حجم بيشتري دارند پرهيز كنيم و بدن خود را با كمخوراكي و حذف وعدههاي غذايي سنگين، سالم نگه داريم؛ براي مثال، شبها كه بدن در حال استراحت است ميتوان در وعده غذايي شام به صرف ميوه و شير اكتفا كرد و از انباشت چربيهاي نسوخته در بدن كه طبق نظر متخصصان عوارض زيادي هم دارد جلوگيري كرد. غذاي شام در منزل ما هم چيزي در حد يك ميانوعده است، نه خوراكيهاي پختني و پرحجم.
شيما: پذيرايي ما از مهمانان هم به همين صورت است. يعني هيچوقت براي ميزباني از دوستان و اقوام، خود را به دردسر و زحمت بيش از حد نمياندازيم و بدون رودربايستي همان غذاي آنروزمان را به ايشان تعارف ميكنيم. يا اگر ميوه و خوراكي مناسب خودمان باشد، همان را براي پذيرايي از مهمان نيز ميآوريم و دنبال تهيه ميوه مجلسي يا غذاي خاصي نيستيم. اين تأثير خوبي روي روابط ما داشته، بهطوري كه احساس ميكنم مهمانان احساس راحتي دارند و صميميت در ديد و بازديدهايمان نسبت به زماني كه دنبال تعارف و تشريفات خاص هستيم، بيشتر قابل لمس است.
- اينكه دما و روشنايي خانهتان هم بهصورتي متفاوت بهنظر ميرسد، به همين دليل است؟ آيا هدفي خاص را از اين شيوه تنظيم نور و دما در خانه دنبال ميكنيد؟
احسان: بله ميدانم كه ممكن است از نظر شما اينجا كمي تاريك و سرد بهنظر برسد اما اين هم يكي از نكاتي است كه سعي كردهايم با تمرين آن، به مصرف كمتر انرژي كمك كنيم. مسئله ما اين است كه وقتي ميشود با پوشيدن لباس مناسبتر گرم شد چرا بايد گاز بيشتري بسوزد؟ يا وقتي در قسمت ديگر منزل كسي نيست چرا بايد بدون دليل همهجا روشن و پر نور باشد؟ راستش را بخواهيد بيشتر از اينكه به هزينه قبضها فكر كنيم بر مصرف بيرويهاي كه ميتوان جلوي آن را گرفت و منابعي كه ميشود براي نسلهاي آتي ذخيره كرد تمركز كرديم. با يك حساب سرانگشتي متوجه شديم كه اگر مصرف انرژي جهت روشنايي بيش از حد نياز و گرمكردن خانهها در زمستان يا برعكس خنككردن آن در تابستان متوقف شود، ظرف چندماه از هدررفتن حجم بزرگي از سوختهاي فسيلي جلوگيري خواهد شد. تصور كنيد اگر اين رويه فراگير شود چه هديه ارزشمندي براي فرزندانمان بهجا ميگذاريم.
شيما: نهتنها زماني كه خودمان در خانه هستيم بلكه هنگام ميزباني از دوستان و اقوام هم وضع دما و نور خانه ما تقريبا همين است. زيرا دوست داريم آنان هم ببينند و لمس كنند كه ميشود به اين شيوه هم زندگي كرد و واقعا مشكلي پيش نميآيد. (لبخند ميزند و با نگاه به همسرش ميگويد): البته حمايت مادرشوهرم از من نقش مؤثري در اين تصميم دارد، زيرا هيچ وقت از من نخواسته بهخاطر يك مراسم يا مهماني، تغيير خاصي در وضع اينجا ايجاد كنم و همينجا از ايشان تشكر ميكنم.
- چرا درحاليكه شما از اهداف اجتماعي و روابط بهتر انسانها صحبت ميكنيد، خيلي از شهروندان با هيجان دنبال به روزكردن مبلمان و دكوراسيون منزل يا تغيير گوشي و ماشين هستند يا براي خريد پوشاك و لوازم برند و خارجي رقابت دارند؟
احسان: بهنظرم نداشتن اعتماد به نفس در افراد باعث ميشود آن را در استفاده از كالاهاي لوكس يا برگزاري مهمانيهاي پرخرج جستوجو كنند. ولي من فكر ميكنم ما در هر سطحي كه هستيم بايد خود واقعيمان باشيم و به چيزي فراتر از آن تظاهر نكنيم. نكته ديگر منفعتطلبي است كه خيلي رايج شده. بسياري از آدمها در هر موقعيتي فقط به لذت، موقعيت و رفاه خودشان فكر ميكنند. شايد آنطور كه بايد، به ما آموخته نشده كه براي حفظ منافع جمعي، از برخي امتيازات و راحتطلبيهاي شخصي صرفنظر كرده و به منافع محيطزيست، ديگران و نسلهاي آينده توجه كنيم.
شيما: فكر كنم افرادي كه شما اشاره كرديد در واقع زندگي را با ميدان رقابت اشتباه گرفتهاند. هر كسي دوست دارد محبوب باشد و مورد تكريم و احترام ديگران قرار بگيرد، اما راه درستش در ايجاد صميميت و روابط صادقانه با ديگران است، نه فخرورزيدن به قدرت خريد يا چيزهايي از اين دست.
- شما با دوچرخه سفر ميكنيد. درست است؟
احسان: بله، با موافقت و علاقه همسرم، تصميم گرفتيم به جاي استفاده از خودرو يا قطار و هواپيما، با دوچرخههاي خودمان سفر كنيم. دوچرخه وسيلهاي بهمراتب كارآمدتر، راحتتر و متناسب با زيست محيط انسان است و اگر دربين تعداد قابل توجهي از مردم جايگزين خودروهاي بنزيني و وسايل گازسوز شود، آثارسازندهاي براي جامعه خواهد داشت؛ هم در زمينه تعاملات اجتماعي و هم در حفظ محيطزيست.
دوچرخهسواري روشي بهتر براي زندگي و نه فقط سفر است. زيرا شما ياد ميگيريد با گذشتن از كنار مردم به آنها سلام كنيد و احترام بگذاريد و ميبينيد چقدر به گرمي و مهرباني از سلام و حضور شما استقبال ميشود. زماني كه قبلا با خودرو به همين شهرها سفر ميكرديم و اصلا چنين لذتي را تجربه نميكرديم. بهخصوص وقتي به مناطق طبيعي و جنگلي، مزارع و دشتها سفر ميكنيد و از وسيلهاي غيردودزا، بدون آلودگي صوتي و بدون هرگونه ايجاد مزاحمت براي ساكنان آنجا، استفاده ميكنيد، اهالي آن منطقه برخورد صميميتري دارند و بهخوبي از شما ميزباني و پذيرايي ميكنند.
- چه چيزي باعثشده شما براي پيگيري دغدغههاي عامالمنفعه انگيزه پيدا كنيد؟
احسان: ابتدادر كودكي از طريق فعاليتهاي عمويم كه در يك نهاد مردمي خيريه فعال بود با امور عامالمنفعه آشنا شدم. بعد در دوران دانشجويي، آشنايي با يك گروه كوهنوردي و حضور در سفرهاي دور و نزديك براي صعود به قله، باعث تقويت مهارتهاي ارتباطي و افزايش اعتماد به نفسم شد. در اين گروه چگونگي تعامل با افراد و درسگرفتن از تجربه ديگران را تمرين كردم تا امروز كه سعي ميكنم تجربهخودم را با دوستانم سهيم شوم.
شيما: من از كودكي به فعاليتهاي ورزشي تشويق ميشدم. پدرم بسكتبال را بهصورت حرفهاي دنبال ميكرد و تقريبا هر هفته خانوادگي در يك برنامه كوهپيمايي حضور داشتيم. ورزشكردن در من روحيهاي ايجاد كرد كه بتوانم بهتر با طبيعت و محيطزيست ارتباط برقرار كنم. اما ازدواج با همسرم باتوجه به روحيه مشتركي كه در انتخاب تصميمات برپايه دليل منطقي آن داشتيم، به تقويت اين روحيه و برنامههاي اجتماعي ما منجر شد. در واقع ازدواج ما محصول تفاهم بين خانوادهها درباره موضوعات متعدد بود. تأثيري كه برنامههاي فرهنگي در رابطه من و همسرم گذاشته فراتر از توقع خودمان بود و به كاهش بخش قابل توجهي از چالشها و اختلافات احتمالي بين زن و شوهر انجاميده است.
- بهعنوان سؤال آخر، هركدام بزرگترين آرزوي خود را بگوييد.
احسان: من دوست دارم بتوانم الگوي اجتماعي صحيحي از سبك زندگي براي هموطنانم تهيه كنم و امكانپذيربودن آن را نشان دهم. ميخواهم ثابت كنم كه ميشود با اصلاح برخي ناهنجاريهاي متداول، زندگي خوب، راحت و لذتبخشي را تجربه كرد. اميدوارم در آيندهاي نزديك بتوانم از ظرفيت شبكههاي اجتماعي براي تبليغ و ترويج فعاليتهاي فرهنگي و اجتماعيمان بهخوبي بهره ببرم.
شيما: من هم دوست دارم صرفنظر از تعداد افرادي كه ميتوانيم بر روش زندگي آنها تأثير بگذاريم، بتوانم فرزندانم را طوري تربيت كنم كه مطابق با الگوي صحيح زندگي رشد كنند و علاقه و توانمنديهايشان در مسير خدمت به جامعه باشد تا صرفا كسب منفعت از آن.