اسدالله افلاکی: مدیریت منابع طبیعی در کشور ما بیش از 85 سال سابقه دارد اما به رغم این پیشینه طولانی به استثنای 4سال که منابع طبیعی از وزارت مستقلی برخوردار بوده است (1346 تا1350) ‌ طی همه این سالیان، این نهاد حیاتی هیچگاه جایگاه واقعی خود را باز نیافته است.

این در حالی است که مدیریت منابع طبیعی، یکی از پیچیده‌ترین و در عین حال دشوارترین مدیریت‌‌هاست چرا که در کنار مدیریت طبیعت، ضروری است انسان‌ها نیز به گونه‌ای مدیریت شوند تا مجموعه فعالیت‌هایی که در عرصه‌های مختلف به انجام می‌رسد به تخریب طبیعت منجر نشود. 

اجرای دقیق قوانین مرتبط با منابع طبیعی و وضع قوانین بازدارنده از جمله کارسازترین اهرم‌هایی است که می‌تواند‌ مدیریت این سازمان عریض و طویل را که حفاظت از منابع پایه کشور را برعهده دارد یاری دهد به ویژه هرگاه اجرای قوانین با پشتوانه محکم قضایی همراه باشد از میزان تخلف، تعرض و تجاوز به اراضی ملی و منابع طبیعی کاسته خواهد شد.

 اما کمرنگ بودن اهرم‌های قانونی طی سال‌های گذشته سبب شد تا به رغم همه تلاش‌های بی‌دریغ مدیران، کارشناسان و جنگلبانان شجاع که گاه چون شهید پیروی و رشیدپور بر سر دفاع از طبیعت جان باختند، عرصه‌های جنگلی و اراضی ملی همچنان محل تاخت و تاز سوداگران ثروت باقی بماند.

 اما آنچه در این میان مایه دلگرمی دوستداران این مرز و بوم است این‌که از چندی پیش مسلح شدن یگان حفاظت در دستور کار سازمان جنگل‌ها و مراتع قرار گرفت و به طور رسمی از سال گذشته مقرر شد نیروی نظامی نیز به کمک جنگلبانان بیاید،‌تخصص و تجربه جنگلبانان و کارکنان پیشکسوت حفاظت که سالیان سال وظیفه حفظ و صیانت و رویارویی با متخلفان و معترضان عرصه‌های جنگلی و منابع طبیعی را برعهده داشته‌اند، چنانچه از پشتوانه یک نیروی نظامی کارآمد که همواره در عرصه‌ها حضورمستمر داشته باشد، برخوردار شود می‌تواند مجال تعرض و تجاوز را به حداقل برساند.

مهندس کاظم نصرتی نصرآبادی، رئیس جامعه جنگلبانی  ایران می گوید: «به استناد قرآن کریم، منابع طبیعی جزو انفال است و این از وظایف حاکمیتی دولت است که منابع طبیعی را حفظ کند به گونه‌ای که از منافع آن عموم جامعه بهره‌مند شوند. قوانین موجود نیز بر این امر تاکید دارد و حفظ منابع طبیعی را جزو وظایف اصلی و اولیه دولت می‌داند.»

 وی با تاکید بر  اهمیت حفظ منابع طبیعی  می‌افزاید: «  منابع طبیعی کشور به ویژه عرصه‌های جنگلی و بیشه‌ها و به طور کلی هر عرصه‌ای که‌ منابع طبیعی تلقی شود قابل واگذاری نیست و نمی‌توان این عرصه‌ها را بی‌حد و حصر واگذار و برای آنها سند صادر کرد. این اعتقاد همه کارشناسان منابع طبیعی است.»

حفاظت، احیا و توسعه وظیفه اصلی سازمان جنگل‌ها

نصرتی می‌گوید:« بنا بر قانون ملی شدن منابع طبیعی، این منابع در شمار اموال عمومی ذکر شده و در اختیار دولت است. براساس همین قانون، ماموریت اصلی سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور، حفاظت، احیا و توسعه منابع طبیعی است ضمن آنکه بهره‌برداری اصولی از این منابع نیز در شمار وظایف سازمان جنگل‌هاست.

 به عبارت دیگر فلسفه وجودی سازمان جنگل‌ها و ظرف اصلی آن حفاظت از منابع طبیعی است. بهره‌برداری از این منابع نیز کار حاکمیتی و حکومتی است به گونه‌ای که منافع این بهره‌برداری باید متوجه عموم جامعه شود.

 اما نکته‌ای که وجود دارد اینکه در دهه‌های اخیر در مناطقی از کشور عرصه‌های طبیعی واگذار و برای آنها سند صادر شد هر چند این واگذاری‌ها براساس طرح بوده اما به دلیل آن‌که از تغییر کاربری این عرصه‌ها مردم متضرر شدند این واگذاری به دور از عدالت بود.»

استقلال منابع طبیعی اولویت اول

نصرتی معتقد است:«اگر ظرف و ماموریت اصلی سازمان جنگل‌ها و مراتع، حفاظت است و طبق قانون این وظیفه به سازمان واگذار شده، شایسته نیست که سازمان جنگل‌ها در اجرای وظایف حاکمیتی یا اختیاراتش شریک داشته باشد.

 البته بحث مشارکت مردمی متفاوت از این موضوع است یعنی همه کارشناسان متفق‌القول تاکید می‌کنند که حفاظت منابع طبیعی با مشارکت مردم امکان‌پذیر است اما این‌که دستگاه‌های دیگر تحت هر عنوانی بخواهند به نوعی در اختیارات سازمان دخیل شوند مغایر با ماهیت و اهداف سازمان جنگل‌هاست.

 با این همه، دستگاه‌های دولتی،‌نهادها و سازمان‌ها‌ باید بدون آنکه در اختیارات سازمان سهیم شوند ضمن حفظ استقلال سازمان، در حفاظت از منابع طبیعی کشور دخیل باشند یعنی به شیوه‌ای وظایف خود را انجام دهند که کمترین تخریب متوجه
محیط زیست و منابع طبیعی کشور شود.»

رئیس جامعه جنگلبانی تصریح می‌کند:«چنانچه سازمان جنگل‌ها به نوعی عمل کند که نهادهای دیگر در حیطه اختیارات آن دخالت کنند این مسئله در دراز مدت مشکلاتی ایجاد خواهد کرد که حل آن بسیار دشوار خواهد بود. کما اینکه در گذشته‌های دور و به منظور کمک به حفاظت از منابع طبیعی و محیط‌زیست، گارد جنگل تشکیل شد اما پس از چند سال،‌ناگزیر این تشکیلات منحل شد. این تجربه‌ای است که باید مدنظر قرار گیرد.»

نصرتی وجود یگان حفاظت و دفتر حفاظت را برای سازمان ضرورتی اجتناب‌ناپذیر می‌داند و می‌گوید: «یگان حفاظت باید به گونه‌ای ساماندهی شود که در اختیار سازمان وزیر نظر مدیران سازمان باشد. به عبارت دیگر به عنوان عامل حفاظتی، همکار و تحت فرمان سازمان انجام وظیفه کند تا در مواردی که این یگان مورد نیاز است به کمک نیروهای سازمان بشتابد و در موارد دیگر در اختیار سازمان باشد.

 «یگان حفاظت» با چنین خط‌مشی و ماهیتی هرگاه در کنار نیروهای تخصصی جنگل قرار بگیرد  عملکرد مفیدی خواهد داشت اما اگر آرام آرام بخواهد در اختیارات سازمان جنگل‌ها شریک بشود در دراز مدت مشکل آفرین می‌شود و از جمله تبعات ناگوار آن ایجاد اختلاف در بدنه سازمان خواهد بود‌که این به نفع منابع طبیعی نخواهد بود. باید توجه داشت نه تنها  حفاظت از منابع طبیعی با حفاظت از یک سازمان‌ یا ساختمان بسیار متفاوت است بلکه یک وظیفه خاص و یک کار تخصصی است.

بر این اساس،‌باید افرادی در رأس یگان حفاظت قرار بگیرند که علاوه بر آشنا بودن با قوانین منابع طبیعی از دانش و تخصص لازم برای برخورد با عرصه‌های طبیعی و موضوعات مرتبط با آن برخوردار باشند در غیر این صورت بر معضلات موجود افزوده خواهد شد. چنانکه دردهه 40 بیش از 800 قطعه به مساحت 10هزار هکتار زمین در شمال واگذار شد و این معضلی است که به رغم گذشت این همه سال تبعات نامطلوب آن همچنان باقیمانده است.»

نکته پایانی

رئیس جامعه جنگلبانی ایران در پایان تاکید می‌کند:«سازمان‌هایی مثل سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگل و مراتع، باید یگان حفاظت ویژه خود را داشته باشند، یگانی که در اختیار این سازمان‌ها باشد و هرگونه سیاستگذاری و برنامه‌ریزی برای این یگان‌ها نیز باید در سازمان‌های یاد شده انجام شود.

 با چنین رویکردی، می‌توان امیدوار بود که این یگان از کارایی لازم برای دفاع از عرصه‌های طبیعی برخوردار باشد. به دیگر سخن هرگاه یگان حفاظت براساس سیاستگذاری و برنامه‌ریزی سازمان جنگل‌ها فعالیت کند ‌ به عنوان ضمانت اجرایی می‌تواند در کنار دیگر کارکنان منابع طبیعی در حفاظت از انفال نقشی کارساز ایفا کند.»

 Aflaki@hamshahri.org