کمتر از 2ماه از انتصاب رئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور میگذرد.
وی که پیش از این معاونت آبخیزداری این سازمان را برعهده داشت در پی استعفای غیرمنتظره و پر از اما و اگر مهندس خداکرم جلالی بر صندلی ریاست سازمان جنگلها تکیه زد تا سازمانی را مدیریت کند که بیش از 140میلیون هکتار از عرصههای کشور را تحت پوشش خود دارد و مهمترین مسئولیت آن حفاظت از آب و خاک کشور است.
اما رئیس جدید در این برهه از زمان با مشکلات متعددی مواجه است، او از یک سو باید بتواند با نگاهی کلان و به دور از بخشینگری، پاسخ کسانی را بدهد که وی را متهم میکنند در حوزه مدیریتش بیش از منابع طبیعی بر حوزه تخصصی خود یعنی آبخیزداری تکیه میکند و از سوی دیگر بکوشد از سازمان عریض و طویل جنگلها در مراجع کلان تصمیمگیری و سیاستگذاری کشور دفاع کند. آنچه در پی میآید، گفتوگوی همشهری با دکتر فرود شریفی پس از انتصابش به ریاست سازمان جنگلهاست.
- طرح ادغام منابع طبیعی در ادارات کل جهاد کشاورزی استانها باعث نگرانی کارشناسان و علاقهمندان به منابع طبیعی کشور شده، نظر شما دراینباره چیست؟
تمام تلاش ما این است که منابع طبیعی با اقتدار وظایف خود را دنبال کند، یعنی احیا و حفاظت بیش از پیش و با جدیت دنبال شود تا سازمان بتواند با اقتدار با زمینخواری مقابله کند و حفاظت از انفال، جنگلها و مراتع را به خوبی انجام دهد و با احیای آبخیزها مانع هدر رفت آب و خاک شود.
طبعاً تحقق این اهداف به ابزارهایی نیاز دارد که از آن جمله میتوان به منابع انسانی و نیروهای کارآمد و متخصص اشاره کرد، اما مهمتر از همه، استقلال کاری، اقتدار حاکمیتی در انجام وظایف و وجود اعتبارات و اختیار مکفی است که در این میان نقش اثرگذار و تعیینکننده دارد.
- پس شما بر استقلال منابع طبیعی تأکید دارید؟
این نکتهای است که وزیر محترم جهاد کشاورزی بر آن تأکید دارد، در مراسم معارفه هم اعلام کرد تأکید بر حفاظت و احیای جدیتر از گذشته است و قرار است از گشت و مراقبت یگان هوایی استفاده شود و در بهرهبرداری هم بیشتر به بهرهبرداری محصولات فرعی، دارویی، صنعتی، غیرچوب و علوفه پرداخته شود. ضمن آنکه در بحث تشکیلات هم بر استقلال منابع طبیعی تأکید داشت.
ما هم در همان راستا تلاش میکنیم و امیدواریم که بخشهای عملیاتی ما قویتر از گذشته فعالیت کنند. به ویژه تأکید ما در شهرستانهاست، چرا که اگر تعداد نیروهای ما در آنجا کم شود به یقین لطمه میبینیم.
یعنی هم امر حفاظت و حفظ اراضی لطمه میبیند و هم امر احیا و توسعه فعالیتهای جنگلکاری و آبخیزداری و مرتع و بیابانزدایی با مشکل مواجه می شود.به اعتقاد من، منابع طبیعی به هر نحوی که تضعیف بشود چه از بعد اقتدار و چه از بعد تشکیلات و قانون، خسارات جبرانناپذیری را در پی میآورد.
بنابراین تقویت منابع طبیعی یک وظیفه ملی است. ما از تحول استقبال میکنیم، اما تحولی مثبت که کارآیی بیشتری را در پی داشته باشد به طوری که بتوان بهتر از گذشته کار کرد، اما هر تغییری را تحول مثبت تلقی نمیکنیم.
انتظار هم داریم به کمک همه دلسوزان و کارشناسان، و قوای سهگانه استقلال و اقتدار منابع طبیعی تقویت بشود، بهویژه بخشهایی که به احیا و حفاظت مربوط میشود نزدیکترین جبهه به کار ماست و تقویت آن در اولویت قرار دارد.
- اخیراً برخی وظایف شورای عالی محیطزیست به کمیسیون زیربنایی محیطزیست منتقل شده، این رویکرد واکنشهای مختلفی را در پی داشته است اما مهمترین دیدگاه بر این نکته تاکید دارد که یک کاسه شدن سازمان محیطزیست و منابع طبیعی و سازمان گردشگری میتواند از بخشینگری در طرحها و فعالیتهای مرتبط با منابع طبیعی و محیطزیست جلوگیری کند و در نهایت مانع از تخریب طبیعت شود. به نظر شما این دیدگاه تا چه حد میتواند پاسخگو باشد؟
اظهار نظر درباره چنین طرحی نیازمند بررسی و کار کارشناسی است. در گذشته هم در برنامه سوم توسعه روی این مباحث کار شد، حتی پیشبینی شده بود که وزارت آب، منابع طبیعی و محیطزیست تشکیل بشود، اما به دلایلی این موضوع تحقق پیدا نکرد.
در آن زمان هم این طرح موافقان و مخالفان متعددی داشت، اما به نظر من تشکیلات صددرصد کار نیست. یعنی هم با تشکیلات متفاوت میتوان کار خوب انجام داد و هم با تشکیلات منسجم، بنابراین تشکیلات چندان تعیینکننده نیست.
نکته دیگر اینکه طرح این مباحث با توجه به شرایط کنونی کشور خریداری ندارد، چرا که همه این مباحث باید در مجلس طرح و بررسی بشود و از آنجا که چند ماه بیشتر به پایان دوره مجلس هفتم باقی نمانده، شاید بهتر باشد فعلاً به این مباحث پرداخته نشود.
- یکی از مشکلاتی که منابع طبیعی با آن مواجه است سدهایی است که احداث میشود، سدهایی که اغلب تخریب منابع طبیعی را در پی داشته، برای نمونه سد کارون چهار که هماکنون در دست احداث است در صورت آبگیری باعث نابودی 2200 هکتار از جنگلهای بلوط منحصر به فرد میشود . منابع طبیعی برای رویارویی با این مسئله چه تدبیری اندیشیده است؟
با توجه به شرایط اقلیمی کشور و اینکه ما کشوری خشک و نیمهخشک هستیم نباید اجازه بدهیم نزولات آسمانی هدر برود؛ اما احداث سد به دلایل مختلف از جمله هزینه بالا، تبخیر زیاد و تبعات ناگوار زیستمحیطی، بهترین گزینه برای این کار نیست.
به عبارت دیگر در مباحث حفظ آب، احداث سد باید آخرین گزینه باشد. ممکن است یک جایی بخواهیم انرژی برقابی تولید کنیم که این در جای خودش قابل توصیه است، اما مشکلی که ما در کشور داریم این است که برای احداث سد بیشتر جنبههای مهندسی صرف قضیه در نظر گرفته میشود، مثلاً این که سازه سد در این مکان و نقطه پایدار هست یا نیست، در حالی که پایداری سد باید از زوایای مختلف بررسی و در نظر گرفته شود.
از سوی دیگر، در بعد اقتصاد، باید خساراتی را که احداث سد بر منابع طبیعی وارد میسازد مثلاً نابودی جنگلهای منحصر به فرد و گاه غیرقابل جایگزین در محاسبات اقتصادی لحاظ شود تا مشخص شود که استحصال یک مترمکعب آب با چه هزینهای امکانپذیر است. وقتی این هزینهها محاسبه شود چه بسا تصمیمگیریها شکل دیگری پیدا کند.
به طور قطع سدسازی با رویکرد کلاسیک و به هر قیمتی با الگوبرداری از مدلهای توسعهای صد سال قبل در دنیا مطرود شده است. تنها اقداماتی که بر محور بهرهبردار و جوامع محلی و در چارچوب ظرفیتها و قابلیتهای حوزههای آبخیز و زمینهسازی کارآفرینی غیرمتمرکز مطابق استعداد مناطق صورت گیرد میتواند به توسعه کیفی منابع انسانی و زیستمحیطی منجر شود.
این در حالی است که گزارش احداث برخی سدهایی که با گذشت حدود ده سال هنوز فاقد شبکه و فاقد بهرهبردار و ارزش افزوده اقتصادی بوده حاکی است که بخشی از سرمایهگذاریهای سنگین در این صنعت، نه تنها تأثیری بر تولید و معیشت مردم نداشته بلکه با شعار ها هم منطبق نیست و ضروری است که مورد بازنگری قرار گیرد.
- بحثی که همواره بین رسانهها و منابع طبیعی وجود داشته این که اصحاب رسانه معتقدند سطح جنگلها پیوسته سیر نزولی طی میکند، اما مسئولان منابع طبیعی نظر دیگری دارند؟ فکر میکنید علت این اختلافنظر چیست؟
من بارها اعلام کردهام که هیچکس نمیتواند منکر کاهش سطح جنگلها و مراتع باشد، اما ممکن است ما در دفاع از عملکردمان روی مسئلهای تأکید کنیم.
بدون شک ازدیاد جمعیت، رشد و توسعه صنعت، احداث جادههای متعدد، بهرهبرداری از معادن و مسائلی از این قبیل روی جنگلها تأثیر منفی برجای گذاشته است. برای مثال، در گذشته مناطقی از کشور مثلاً از سرخس تا شمال خراسان که اکنون خشک و بیابانی است پوشیده از جنگل بود، حتی در عکسهای هوایی قدیم هم این پوشش جنگلی به وضوح مشهود است.
به هر حال واقعیت این است که تا رشد جمعیت هست و تا حفاظت و احیا در حد فعلی است نباید انتظار بهتری داشته باشیم، بلکه باید منتظر وضعیت بدتر از این هم بود، البته در سالهای اخیر تلاشهایی برای حفاظت و احیا صورت گرفته کمااینکه سطح جنگلکاری در مناطق بیابانی افزایش یافته، پاسگاههایی هم برای حفاظت تشکیل شده اما اینها کافی نیست.
نکته پایانی؟
ما از هر انتقاد سازندهای استقبال میکنیم و آن را عامل رفع نقطه ضعفها و تقویت نقاط قوت سازمان تلقی میکنیم.