ديدم آزادراه تهران - پرديس، چه پلها و تونلهاي زيبايي دارد. به دوستم گفتم: چه پلها و تونلهاي خوبي دارد اين مسير! بلافاصله گفت: از احمدينژاد طرفداري نكن! گفتم: تعريف از زيبايي پلهاي آزادراه، طرفداري از احمدينژاد است؟ گفت: بله، براي اينكه اينها را احمدينژاد افتتاح كرده است. اين نوع داوري را بسيار ديدهايم.
در مطبوعات و صداوسيما، در محافل اجتماعي و حتي در جمعهاي دوستانه، كساني هستند كه نميتوانند بدون دستهبندي سياسي و جناحي ببينند، فكر كنند و ارزيابي كنند. برجام بد است، چون دستاورد جناح رقيب است. پس هواپيماي جديد هم بدتر از هواپيماي قديمي و فرسوده است، چون خريد هواپيماي جديد، از تبعات برجام است.
مترو بد است، چون حاصل مديريت جناح رقيب است. پس بهتر است كه اعتبارات مصوب آن را نپردازيم، تا كار جناح رقيب لنگ بماند. بايد چشممان را به روي تأثيرات مثبت مترو بر ترافيك و كاهش آلودگي و سرعت تردد مردم، ببنديم و در عوض ذرهبين بهدست بگيريم و ببينيم از صدها پله برقي ايستگاههاي مترو، كدام يك كار نميكند تا بهانهاي براي عيبجويي پيدا كنيم. بايد از ميان ميليونها صفحه كتاب كه منتشر ميشود،
جستوجو كنيم و يكي دو سطر ناهنجار بيابيم و آن را درشتنمايي كنيم، تا بگوييم كه وقتي كار بهدست دوستان جناح ما نيست، اصلا خوب نيست واي امان! به داد فرهنگ مملكت برسيد و كاري كنيد كه كار را دوباره به دوستان ما بسپارند. چون رئيس فلان دانشگاه از جناح دوستان ما نيست،
پس بايد به كمين بنشينيم و چند نفر اجير كنيم كه موبايل و دوربين بهدست در برنامههاي فرهنگي دانشگاه حاضر باشند و به شكار صحنهها بپردازند تا اسناد و اسباب بهانهجويي و پروندهسازي را مهيا كنند. اصل اين است كه كار را از دست رقيب بگيريم. حالا اگر در اين ميان چند دانشجو هم قرباني و از تحصيل محروم شدند، چه اهميتي دارد؟ مهم اين است كه فلان روزنامه نبايد دست جناح رقيب باشد، پس ما ميتوانيم با بهانهجويي، طنزنويس و كاريكاتوريست روزنامه را به دردسر بيندازيم و برايش پرونده بسازيم، تا مقدمات تعطيلي روزنامه يا انتقال مديريت آن به دوستان و ياران موافق ما فراهم شود.
چشم باز و گوش باز و اين عمي/ حيرتم از چشم بندي خدا
چگونه ممكن است كه انسان، در سراشيب ستيزه و لجاجت به جايي برسد كه زشتي را به زيبايي، ترجيح بدهد؟ آلودگي برايش بهتر از پاكي باشد و دروغ را بيش از راستي بپسندد؟
- شاعر، طنزپرداز و مدرس دانشگاه