خيابان هنگام، بوستان الغدير؛ اينجا هم يكي از پاتوقهاي دوست داشتني براي آدمهايي است كه شايد نقصي جسماني شرايط زندگي را برايشان سخت كرده باشد اما روح بزرگ و استعدادهاي ويژهشان باعث شده تا حالا در كنار هم و در پاتوق پراز انرژي مثبتشان دست به كارهاي بزرگ بزنند. گزارش زير حاصل حضور چندساعته در مركز جامع سلامت، آموزش و كارآفريني معلولان تهران و همراهي در كلاسهاي آموزشي و دورهميهاي صميمي در كنار آنهاست.
- در پاتوق دوست داشتني معلولان چه ميگذرد؟!
به محض ورود به مركز جامع سلامت، آموزش و كارآفريني معلولان تهران متوجه صميميت و فضاي آرام اين مركز ميشويم. خانم منشي كه خودش از كوتاهقامتان است با خوشرويي خيرمقدم ميگويد و از ورودمان استقبال ميكند. در بخشي از سالن ورودي آثار هنرمندان معلول در قفسهاي چيده شده و همين نشان ميدهد كه در اين مركز كارهاي بزرگي انجام ميشود. اما چيزي كه بيشتر جلب توجه ميكند، دوستي و محبت بين كساني است كه حالا مركز تبديل به پاتوقي براي آنها شده. دختري كه خودش به سختي راه ميرود، ويلچر دوست قطع نخاعياش را هل ميدهد. اين تنها بخشي از محبتهاي صادقانه اعضاي معلول مركز است، در ادامه با صحنههاي جالبتري هم روبهرو ميشويم.
در اين مركز كلاسهاي قرآن و احكام، معرق، منبتكاري، پيكرتراشي، خياطي، قاليبافي، نقاشي، ساخت زيورآلات، سفالگري، سوخته چوب، خراش روي فلز، داستاننويسي، كامپيوتر و... برگزار ميشود و ميزان پيشرفت در بعضي از اين كلاسها تا اندازهاي بوده كه شركتكنندگان در كلاسها به درآمدزايي هم رسيدهاند.
احمدرضا مهاجرينژاد، مدير مركز جامع سلامت، آموزش و كارآفريني معلولان تهران در توضيح فعاليتهاي روزمره اين مركز ميگويد:«هماكنون حدود 200نفر از معلولان در اين مركز عضو هستند و تعدادي از آنها بهطور ثابت و تعدادي ديگر در روزهاي متفاوت با اتوبوسهايي كه توسط شهرداريشان بهعنوان سرويس در اختيار معلولان عزيز قرار گرفته از نقاط مختلف تهران به مركز ميآيند».
مهاجرينژاد ادامه ميدهد: «خوشبختانه حدود 100نفر از معلولان عضو مركز پس از حضور چندساله در كلاسها به درآمدزايي رسيدهاند و هماكنون از اين راه به امرار معاش ميپردازند؛ بهعنوان مثال كارهاي هنري اعضاي كارگاه معرق ما به اصفهان صادر ميشود و اين آثار در چندين نمايشگاه با قيمتهاي خوبي به فروش رسيده است. ضمن اينكه برنامه ويژه ما براي آثار هنري بعد از توفيق داخلي، ورود به بازارهاي بينالمللي است كه با توجه به انگيزه و تلاش بچهها مطمئن هستيم كه بهزودي اين اتفاق هم براي اعضاي مركز خواهد افتاد. ضمن اينكه در كارگاه خياطي مركز هم لباسهاي بيمارستاني مربوط به چند بيمارستان مطرح كشور نيز توليد ميشود و كارگاه خياطي ما يكي از بخشهاي فعال اين مركز است».
- كافينتي با مديريت معلولان براي استفاده عموم
يكي از جالبترين بخشهاي مركز كارگاه كامپيوتر و كافينت اين مركز است. اين كارگاه كه ابتدا توسط مهندس كابلي بهمنظور آموزش معلولان راهاندازي شده حالا تبديل به كافينتي شده كه اهالي منطقه هم ميتوانند از آن استفاده كنند. عرفان اطيابي يكي از معلولاني است كه ديپلم كامپيوتر دارد و يكي از اعضاي فعال در اين كارگاه است و به بقيه دوستانش هم كمك ميكند. او با انگيزهاي كه از حضور در كارگاه كامپيوتر بهدست آورده، قصد دارد تحصيلات دانشگاهياش را هم در رشته كامپيوتر ادامه دهد. حديث محمدي هم يكي ديگر از معلولاني است كه با پيشرفت در زمينه كامپيوتر حالا در زمينه وبلاگنويسي فعاليت دارد. فاطمه لطفي هم با وجود مشكلات جسماني و تكلم سختش در حال فراگيري استفاده از اينترنت و فضاي مجازي است. اينها تعدادي از اعضاي كارگاه كامپيوتر مركز هستند كه با كمك استاد كامپيوترشان به پيشرفت خوبي در اين زمينه رسيدهاند.
- كلاس شعر و قصهنويسي؛ شادترين كلاس مركز
تمام اعضاي مركز، كلاس شعر و قصهنويسي را كه توسط استادان نيكپور و پهلوان براي نابينايان برگزار ميشود، شادترين كلاس مركز ميدانند؛ چرا كه معتقدند هر روز در اين كلاس بهانهاي براي جشن گرفتن و خنديدن وجود دارد. افشين نيكپور، استاد قصهنويسي روشندلان مركز با علاقه و عشقي كه به شاگردانش دارد بهصورت افتخاري در اين مركز فعاليت دارد. او درباره فعاليت اعضاي كلاس قصهنويسي ميگويد:«اعتراف ميكنم كه با ديدن استعداد بچههاي روشندل و قدرت تخيل فوقالعادهشان شگفتزده شدهام و انگيزهام براي بودن در كنار آنها دوچندان شده است.
مدتي پيش با همكاري اعضاي كلاس، كتابي 32صفحهاي با 30داستان منتخب از نوشتههاي نابينايان عزيز عضو مركز به خط بريل به چاپ رسيد و افتخار بزرگ براي ما اين بود كه اين كتاب با 2هزار تيراژ ظرف مدت 3 هفته به فروش رسيد. بعد از اين موفقيت قصد داريم دومين كتاب را هم به چاپ برسانيم و هماكنون پيگير مجوزهاي اين كتاب از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي هستيم. ضمن اينكه حدود 70درصد از اعضاي نابيناي كارگاه قصهنويسي تحصيلات دانشگاهي دارند و داستانها در سطح بالايي نوشته شدهاند».
يكي از نكات جالب در كلاسهاي قصهنويسي مركز جامع سلامت، آموزش و كارآفريني معلولان تهران ماجراي ورود استاد كارگاه به فضاي داستان نويسي است. نيكپور در اينباره ميگويد:«واقعيت اين است كه كار اصلي من «مرغداري» است و شايد تا قبل از اين فكرش را هم نميكردم كه روزي بخواهم استاد قصهنويسي اين بچهها باشم. من با خواندن يك كتاب در زمينه قصهنويسي به اين حوزه علاقهمند شدم و به مرور در اين زمينه فعاليتم را جديتر كردم. بعدها آموزش داستاننويسي را در مؤسسه عصاي سفيد كه مخصوص روشندلان است آغاز كردم و هماكنون هم در خدمت اعضاي نابيناي اين مركز هستم».
استاد قصهنويسي نابينايان مركز خاطرهاي جالب از دوران كارش در اين كارگاه داستاننويسي دارد كه معتقد است آن را هيچ وقت فراموش نميكند؛«بچههاي معلول و بهخصوص نابينايان روحيههاي حساس و لطيفي دارند و به همين دليل بايد به نوع برخورد با آنها توجه ويژهاي داشت. يك روز در يكي از كلاسها من از داستان يكي از بچهها تعريف نكردم و اين تشويق نكردن من براي او سنگين تمام شد. درحاليكه اين بيتوجهي من ناخواسته و بدون منظور بود، اين عضو كلاس با حالتي تند و پرخاشگرانه از من انتقاد كرد و به حالت بدي كلاس را ترك كرد. اما همين فرد در جلسه بعدي كلاس با دسته گلي به كلاس آمد و با لحني بسيار شيرين و مودبانه جلوي ساير همكلاسيهايش از من عذرخواهي كرد. لحن اين دوست روشندل به قدري شيرين و گيرا بود كه من شوكه شدم و تنها كاري كه توانستم انجام دهم اين بود كه از جايم بلند شوم و او را تشويق كنم. با دست زدن من همه اعضاي كلاس از جايشان بلند شدند و همكلاسيشان را تشويق كردند. آن روز فضايي در كلاس ايجاد شد كه همه تحتتأثير آن قرارگرفتند و من هم آن روز را هيچوقت فراموش نميكنم. ضمن اينكه بايد بگويم دعاي اين بچهها به طرز عجيبي از سوي خداوند موردقبول قرار ميگيرد و تا به حال امكان نداشته من از آنها بخواهم برايم دعا كنند و گره از كارم باز نشود».
- كارگاه چوب، كارگاه پردرآمد
يكي از كارگاههاي فعال ديگر مركز جامع سلامت، آموزش و كارآفريني معلولان تهران، كارگاه چوب است كه با مربيگري ثريا رضواني اداره ميشود. اين كارگاه با پيشرفت خوب اعضا به درآمدزايي رسيده و به قول استاد كارگاه، بسياري از اعضا هماكنون از شاگردي درآمده و با هنرشان به مرحله امرار معاش رسيدهاند. معرقكاري يكي از فعاليتهاي پرطرفدار كارگاه چوب است كه هنرمندان معلولي مثل مجتبي تارتار كه در حادثهاي يك پايش را از دست داده به سطح بالايي از اين هنر رسيدهاند. رضواني، مربي اين كارگاه درباره شرايط كلاسش ميگويد:«من در اين كارگاه معرق را به سبك خودم آموزش دادم كه سبك خاصي در اين كار است. اين سبك كار براي بچههاي معلول سادهتر است ضمن اينكه هزينهها كمتر و خوشبختانه درآمد بچهها در اين رشته بالاست. ما در نمايشگاههاي تخصصي، توليدات تخصصي داريم كه خوشبختانه فروش آنها براي بچهها خوب است؛ بهعنوان مثال هماكنون در حال توليد پايههاي نگهداري كارت ويزيت به شكل دندان هستيم كه قرار است در نمايشگاه تخصصي دندانپزشكي به دندانپزشكان عزيز عرضه شود».
- توليد لباسهاي بيمارستاني در كارگاه خياطي
اعضاي كارگاه توليدي خياطي مركز جامع سلامت، آموزش و كارآفريني معلولان تهران را اغلب بيماران خاص و مبتلا به اماس تشكيل ميدهند كه بسياري از آنها با فعاليت در اين كارگاه تا حد زيادي بر بيماري مسلط شدهاند و شرايط بهتري دارند. در اين كارگاه حدود 15نفر فعاليت دارند و سرپرستي كارگاه را احلام هلالي بر عهده دارد. خروجي توليدات در طولماه كمتر از 5هزار دست لباس نيست. لباسهاي بيمارستاني هم در بيمارستانهايي مثل بيمارستان چمران، لواساني، انصاري و تعدادي از بيمارستانهاي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي تهران توزيع ميشوند.
- پاتوق معلولان چگونه راه افتاد
احمدرضا مهاجرينژاد، مدير مركز جامع سلامت، آموزش و كارآفريني معلولان تهران حدود 10سالي است كه در حوزههاي مختلف مربوط به معلولان سابقه فعاليت دارد و درحال حاضر هم رابطه دوستانه و صميمانهاي با اعضاي مركز دارد.
او درباره راهاندازي اين مركز و روزهاي اول شروع كار ميگويد:«هدف اصلي و اوليه ما بعد از راهاندازي مركز، شناسايي معلولان منطقه و بيرون آوردن آنها از خانههايشان بود. اين بچهها از طريق فراخوانهايي كه توسط بهزيستي و سراهاي محله صادر شد تا حدي شناسايي شدند و از اين مرحله به بعد وظيفه ما ايجاد انگيزه براي معلولاني بود كه اكثر آنها بهدليل شرايط جسمي نامساعدشان درگير مشكلاتي مثل افسردگي بودند زماني كه اين مركز تاسيس شد ابتدا بهعنوان پاتوقي براي معلولان معرفي شد؛ چرا كه محيط اين پارك و بهخصوص مركز كه براي معلولان طراحي شده بود چه از نظر ارتفاع و دسترسي و چه وسايل بازي و ورزشي مناسب شرايط آنها بود.
بعد از جلب توجه معلولان براي حضور در اين مركز، كلاسهاي آموزشي به شكل منظمتري برگزار شد و خوشبختانه حالا شرايط به مرحلهاي رسيده كه اعضا از حدود 8صبح در مركز حاضر ميشوند و تا بعد از ظهر در كنار يكديگر هستند. با همكاري دولت، شهرداري و تا حدودي بخش خصوصي بسياري از مشكلات ما حل شده، هر چند هنوز هم در بخشهايي مثل تهيه ناهار بچهها دچار مشكل هستيم كه اميدواريم اين مشكلات هم بهزودي حل شوند. ضمن اينكه تمام استادان مركز بهصورت افتخاري و بدون دريافت حقالزحمه در مركز حاضر ميشوند و به بچهها آموزش ميدهند».
مدير مركز جامع سلامت، آموزش و كارآفريني معلولان تهران، خاطرات جالبي از سالهاي حضورش در كنار معلولان دارد خودش معتقد است عميقترين محبتها را از سوي معلولان درك كرده و شيرينترين خاطرهاش را از روزهاي بستري شدنش در بيمارستان و غافلگيرياش توسط اعضاي معلول مركز ميداند:«سال گذشته در اثر يك سانحه پايم دچار شكستگي سختي شد و به همين دليل مدتي در بيمارستان بستري شدم. يكي از روزهايي كه بهشدت از حضور در بيمارستان كلافه بودم، در ساعت ملاقات در اتاقم باز شد و ديدم تعداد زيادي از بچههاي معلول با چند اتوبوس و با وجود سختيهايي مثل بالا و پايين آمدن از پلههاي بيمارستان خودشان را به بيمارستان رساندهاند. آن روز يكي از زيباترين خاطرات تمام عمر من رقم خورد و من به اندازهاي تحتتأثير اين محبت بچهها قرار گرفته بودم كه ناخودآگاه اشك ميريختم».