مردمي كه همواره سعي ميكنند شاديشان را بهخصوص در مناسبتهاي مختلف مانند اعياد بزرگي چون عيد نوروز با يكديگر و بهخصوص با محرومان و بچههاي كم سن و سال كه بيشك بارها چشمتان به آنها خورده است تقسيم كنند؛كودكاني با لباسهاي مندرس و زهوار در رفته در سر چهارراهها كه حتي در زمهرير زمستان هم بايد به هر دليلي كاركنند و حتما با ديدنشان كامتان تلخ ميشود و با خود زير لب زمزمه ميكنيد كه اي كاش ميتوانستم باري از دوش كوچك و نحيفشان بردارم! راستي حالا كه زمستان در گذر است و بهار در پيشرو، بياييد قدمي به مهر برداريم. ما در واپسين ماههاي سرد سال همراه با بنياد «فرزندان ايرانزمين» به ميان كودكان و خانوادههايي رفتهايم كه از خيلي داشتهها و نعمتها محرومند تا در اين شبهاي سرد سال آنها نيز طعم خوش شادي را مزمزه كنند. با ما همراه شويد تا بيشتر درباره اين گروه جوان و خير بدانيد.
اگرچه اواسط دومينماه سرد سال است اما شمارش معكوس براي عيد نوروز براي بنياد فرزندان ايرانزمين كه در تبوتاب تهيه، خريد و فراهمكردن مايحتاج محرومان و نيازمندان براي اين عيد باستاني و سنت قديمي است از مدتها قبل آغاز شده تا كودكان كم سن و سالي كه همه ما بارها و بارها سر خيابانها و پشت چراغهاي قرمز آنها را ديدهايم به همراه خانوادههايشان سهمي از اين ايام خاص سال داشته باشند.«سوين عليمرادي» يكي از افرادي است كه در گروه فرزندان ايرانزمين مشغول فعاليت است. او ميگويد: مهم نيست چرا و به چه دليل اين كودكان از امكانات محرومند. درحاليكه اغلبشان هم پا به پاي خانوادههايشان حتي با يدك كشيدن عنوان كودك كار كار ميكنند. مهم اين است كه سرنوشتشان چنين رقم خورده است و ما در اين ميانه بايد قدمي برداريم! شايد بتوانيم براي تغييري هر چند كوتاه مثمرثمر باشيم.
اما اين بنياد چگونه شكل گرفت؟ عليمرادي ميگويد: فرزندان ايرانزمين براي نخستين بار در زلزله ورزقان جان گرفت. وقتي متوجه زلزله شديم با گروهي از دوستان كه دانشجو بودند به ورزقان رفتيم و توانستيم بخش قابلتوجهي لباسگرم و مايحتاج اوليه را براي مردم زلزلهديده فراهم كنيم. اين طرح در سالهاي بعد همچنان توسط مردم و خيريني كه در آن سال با ما همراه شده بودند پيگيري شد. كار همچنان توسعه پيدا كرد و بعدها و طي سالهاي مختلف مردم با عنوان پروژه شب چله با هزار بافتني و جمعآوري وسايل گرمايشي از ابتداي پاييز از شهرستانهاي تهران، تبريز، شاهرود، اصفهان، گرمسار، بابل، رشت، كاشان و... به ياري ما آمدند. وسايلي كه در آن شهرستانها جمع شد توسط خيرين به مناسبت شب يلدا به نيازمندان اهدا شد. البته از سال 1386 يك بنياد بزرگ فرهنگي- آموزشي پژوهشي و خيريه بنا شد كه بسياري از كارها در آن امكان انجام شدن داشت. سال 1389تا 1390 تئوريها و طرحهاي كلي انجام كارهايي كه موردنياز بود و جذب نيروهاي متخصص و آشنايي هرچه بيشتر با افراد باسابقه و استادان اهل فن و بادانش و فعال، ادامه داشت و پس از آغاز غيررسمي در سال 1390در تهران «فرزندان ايران زمين» در 21مردادماه 1391همزمان با رويداد زمين لرزه ورزقان و آسيبديدن حدود 300روستا در نواحي گستردهاي از آذربايجان شرقي، پا به عرصه فعاليتهاي گسترده نهاد. بيژن راد، دبير كل بنياد فرزندان ايران زمين كه مسئوليت اين پروژهها را برعهده دارد نيز ميگويد: خوشبختانه مردم بسيار خوبي داريم كه با هر نوع كمكي با ما همراه ميشوند و دست نياز ما را رد نميكنند. همواره بيش از انتظار شاهد حضور مردم هستيم و بيش از آنچه نياز است تهيه ميشود. خوشحاليم كه ميتوانيم قدمي براي اين خانوادهها و بهخصوص براي روستاهاي كمبرخوردار از امكانات در هر جايي از اين كشور برداريم.
- ياريگر يكديگر باشيم
اما چگونه اين هدايا در اختيار شهروندان اين روستاها قرار ميگيرد؟ راد در اينباره ميگويد: اين روستاها قبلا از طريق دوستان ما شناسايي ميشود. تعداد خانوارها، نيازها و خواستههايشان برآورد شده و بعد از اعلام آمارها كار ما شروع ميشود و متناسب با هر نوع نياز قدمبرميداريم تا بتوانيم كاري انجام دهيم كه بيشترين تأثير را در زندگي آنها داشته باشد؛ ضمن اينكه اين خانوادهها رها نميشوند بلكه همچنان در فهرست ما ثبت ميشوند، با آنها درارتباط هستيم و به هنگام نياز همواره كمكشان ميكنيم؛ مثلا به مناسبت عيد نوروز،ماه رمضان، شب يلدا و فرارسيدنماه مهر سراغشان ميرويم؛ در واقع به نوعي آنها را تحت حمايت و پوشش خيرين بنياد درميآوريم. ضمناينكه خيرين همواره در تمام مراحل كار همراه ما هستند و خودشان هم حضور دارند. بهطور مثال روستاي سيمون قلعه از توابع شهرستان اسلامشهر يكي از روستاهاي محرومي است كه مردمش با كشاورزي روزگار ميگذرانند. اگرچه اين روستا با مركز اين شهرستان بزرگ تنها 10دقيقه فاصله دارد اما تنها سهمشان از امكانات برق بود. نه خيابان و نه جاده آسفالت و نه مدرسه و نه مكاني براي آموزش داشتند. بچههاي كوچكشان حتي از داشتن كفش محروم بودند و با دمپايي و پاي برهنه مجبور بودند كه مسافت خانه تا مدرسه را كه يك ساعت بود در سرماي صبح پياده طي كنند اما با پيگيريهاي بنياد و به همت مسئولان و شهرداري نهتنها خانههايشان بازسازي شد بلكه مشكلاتشان نيز رفع شد و اين همان آرماني است كه ما به دنبال آن هستيم.
نظر شما