انسان اراده دارد و ميتواند اراده خودش را در امور مختلف زندگي اعمال كند. خوشبختترين انسان كسي است كه قدر اراده خودش را بداند و از اين نعمت بزرگ الهي به بهترين وجه استفاده كند. انساني كه با خدا و به سوي خدا زندگي ميكند ارادهاش را در مسير كمال انسانيت بهكار ميگيرد و براي همين است كه با عقل و اخلاق همراهي ميكند. انسانِ باخدا، بدون تفكر قدم از قدم بر نميدارد؛ يعني اراده انسان در اين سبك زندگي، عاقلانه و اخلاقمدارانه به كارگرفته ميشود.
احتياط شرط عقل است و عاقل كسي است كه براي هر قدمي كه برميدارد حساب و كتاب دارد. عقل حكم ميكند كه: «اگر راه را نميداني حركت نكن و اگر به مقصد شك داري ادامه نده.» عقل در تصميمگيري، تفكر را لازم ميداند و براي همين است كه انسانِ عاقلِ متفكر هيچگاه ضرر نميكند. تفكر در سبك زندگي بدون خدا، جاي خودش را به پيروي از هواي نفس ميدهد. علتش اين است كه در اين نوع زندگي، عقلانيت و اخلاق در جايگاه حقيقي خودش نيست و تفكر كه بايد پاي عقل را به متن زندگي انسان باز كند، جاي خودش را به آزادي شهوت و غضب ميدهد.
اطرافيانتان را يك لحظه بررسي كنيد. هركسي كه بيچاره شده است از يك لحظه بيفكري به آنجا رسيده. تفكر در لحظات سرنوشتساز و هنگام تصميمگيري، انسان را از بيچارگي بازداشته و سعادتمند ميكند.
شيطان اگر در زمان امتحان الهي يك لحظه تفكر كرده بود، به اين شقاوت ابدي مبتلا نميشد. آدم اگر يك لحظه تفكر كرده بود فريب شيطان را نميخورد و از بهشت زيباي خدادادي به زمينِ خاكي زحمت و مشقت تبعيد نميشد. بنياسرائيل اگر يك لحظه تفكر كرده بودند، بهجاي عبادت خداوند بيهمتا و خالق آسمان و زمين، گوسالهپرست و مرتد نميشدند.
طلاق در جامعه ما سرسامآور است و لذتهاي خياباني در كمين مرد و زن هستند. روي آوردن به يك لحظه تفكر عاقلانه، درمان تمام اين زلزلهها و آسيبهاست. تفكر، غضب را آرام ميكند و موجب ميشود دست انسان به قتل و طلاق آلوده نشود. تفكر، شهوت را آرام ميكند تا انسان گرفتار بيعفتي نشود. تفكر حكم عقل است براي انسان حيران بين 2سبك زندگي باخدا و بدون خدا.