هرچند در گذر سالها از اين جذابيت كاسته شده و اگر كمي حساسيت داشته باشيم با مشاهده آنچه بر سر منطقه شمالي كشور آمده، دچار تأسف ميشويم. روند تخريبياي كه در استانهاي مازندران و گيلان شاهدش هستيم در صورت تداوم، كار را به جايي ميرساند كه نهايتا اين خطه سرسبز هم به مرور شبيه مناطق بياباني ميشود.
هشدارهاي كارشناسان حوزه محيطزيست در اين سالها به جايي نرسيده و متأسفانه ما به دست خودمان در حال تخريب يكي از بكرترين و زيباترين مناطق طبيعي آسيا و شايد كل جهان هستيم. از كه بايد گلايه كنيم وقتي خودمان به طبيعت رحم نميكنيم؟ قدر خاك حاصلخيز شمال را نميدانيم و سالهاست كه روند تبديل طبيعت سرسبز به بتن و بعد ويلا عادتي شده كه گويي نميتوان نقطه پايان بر آن گذاشت.
چهره مقصران را هم نميشود در سيماي فلان فرد يا سازمان و نهاد شناسايي كرد؛ چون ما با مجموعهاي درهمتنيده و گسترده مواجهيم كه دستاندركار تبديل جنگل به بيابان هستند. بديهي است كه جز با اجراي بيكم و كاست قانون نميتوان اين روند تلخ و تأسفبار را متوقف كرد. كاش كمي بيشتر احساس مسئوليت كنيم. كاش در اين موضوع بهصورت جدي تأمل كنيم كه تا چند سال ديگر چه چيزي از شمال باقي ميماند كه ما در ايام تعطيلات براي تفرج و تمدد اعصاب مسافرش شويم؟ در يك كلام كاش كمي به طبيعت رحم كنيم. با اين كار درواقع به خودمان و نسلهاي آتي رحم كردهايم.
يك مثال ساده و ملموس نشان ميدهد گاهيوقتها چقدر نسبت به طبيعت كملطفي ميكنيم. كافي است هنگام تردد در جادههاي سرسبز شمال كمي به اطرافمان نگاه كنيم و ببينيم چقدر زباله در گوشه و كنار پراكنده شده است؛ بهخصوص انبوه كيسههاي پلاستيكي كه همه ميدانيم چقدر براي طبيعت زيانآور هستند، ولي باز هم هنگام حركت در جاده از بيرون انداختن آنها در محيط ابايي نداريم. اينكه طبيعت را با توليد و پخش انبوه زباله آلوده نكنيم، واقعا كار سختي نيست. براي ما كه ملتي با پيشينه غني فرهنگي هستيم و خودمان به اين پيشينه چندهزارساله افتخار ميكنيم، زيبنده نيست كه مسئلهاي به اين سادگي را رعايت نكنيم. تصوير زشت طبيعت و سواحل دريايي آكنده از كيسههاي پلاستيكي زيبنده ما ايرانيها نيست.
- نويسنده و كارگردان سينما