تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۳۹۶ - ۰۷:۱۵

همشهری دو - محمدرضا حیدری: سال‌هاست یادگاری‌های سبز او در کوهستان‌های کهگیلویه و بویراحمد خودنمایی می‌کنند و سایه آنها استراحتگاهی است برای هر مسافر خسته‌‌ای.

اين گزارش، داستان زندگي انساني است كه همه وجودش را وقف سرسبزي زمين كرده؛ روايت عاشقي است كه با كاشتن بذر مهرباني، بيابان خشك را به جنگلي سرسبز تبديل كرده. قهرمان اين داستان، مرد 61ساله‌اي از اهالي روستاي چيتاب شهرستان بويراحمد است كه پس از سال‌ها عشق و سوز معلمي و آميخته‌شدن آن با روح و منش پهلواني در ورزش كشتي، اينك و در اين بحبوحه بحران زيست‌محيطي به قهرمان و الگويي تمام عيار از دوستي و عشق به طبيعت و محافظ محيط‌زيست تبديل شده است. محمد حسين آريا كه 30سال در سنگر تعليم و تربيت و در كسوت دبير ورزش با همه وجود براي نشاط و سلامتي دانش‌آموزان منطقه محروم بويراحمد تلاش كرده، پس از بازنشستگي وارد عرصه درختكاري شده و كوهستان منطقه چيتاب كه پيش از آن بدون هيچ پوشش گياهي بوده را با كاشت بيش از 100هزار اصله نهال جان دوباره‌اي بخشيده است. او امروز الگويي براي دوستي با طبيعت است. قهرماني در رقابت‌هاي كشتي كشور، افتخاري است كه او از آن هميشه ياد مي‌كند اما باارزش‌ترين مدال زندگي‌اش را خدمت به طبيعت منطقه و كاشت صدها نهال و بذر درختان مي‌داند. اين معلم بازنشسته سال‌ها همراه با پسرش در كوهستان‌ها و در سرما و گرما تنها به عشق زندگي‌بخشيدن دوباره به طبيعت به دل كوه زده و بي‌توجه به خطرات و مشكلات، بذر مهرباني كاشته است.

  • از قهرماني تا معلمي

از كودكي علاقه زيادي به ورزش كشتي داشت. قبل از انقلاب با دنياي كشتي آشنا شد و به سرعت در باشگاه‌هاي منطقه محروم ياسوج شروع به فعاليت كرد. قهرماني استان و پس از آن كشور گوشه‌اي از كارنامه درخشان اوست. محمدحسين آريا از روزهايي مي‌گويد كه براي قهرماني در ورزش تلاش كرده: 61 سال قبل در همين منطقه به دنيا آمدم و كودكي‌ام در روستا و همراه با محروميت سپري شد. روزهايي كه به‌خاطر محروميت و نبود مدرسه، بسياري از دانش‌‌آموزان ترك تحصيل مي‌كردند اما من به هر سختي كه بود ادامه تحصيل دادم و آرزو داشتم يك روز بتوانم به‌عنوان معلم به دانش‌آموزان روستايي خدمت كنم. در كنار درس، علاقه زيادي به ورزش، به‌خصوص ورزش اول كشورمان كشتي داشتم. هر بار خبر موفقيت كشتي‌گيران ايران را مي‌شنيدم آرزو مي‌كردم من هم يكي از آنها باشم. سرانجام براي رسيدن به اين موفقيت وارد گود شدم و توانستم به سرعت موفق شوم.

سال54 براي نخستين‌بار در رقابت‌هاي قهرماني كشتي آزاد استان به مقام قهرماني رسيدم و پس از آن در رقابت‌هاي قهرماني كشور حضور پيدا كردم و در وزن 62كيلوگرم قهرمان كشور شدم. يكي از دغدغه‌هاي زندگي‌ام، كم‌اهميت‌بودن زنگ ورزش در مدارس اين منطقه بود. دوست داشتم يك روز بتوانم به‌عنوان دبير ورزش به دانش‌آموزان شهر و روستايم خدمت كنم. مدتي بعد وقتي به استخدام آموزش و پرورش درآمدم به‌عنوان دبير ورزش مشغول فعاليت شدم و سال‌ها در روستاهاي محروم منطقه بويراحمد و منطقه چيچاق در ياسوج سعي مي‌كردم با شناسايي استعدادهاي دانش‌آموزان در رشته‌هاي مختلف ورزشي، آنها را پرورش بدهم. در اين سال‌ها كشتي‌گيران بسياري را در همين مدارس شناسايي كردم و آموزش دادم و تعدادي از آنها نيز در رده‌هاي مختلف ملي به موفقيت‌هايي دست پيدا كردند. 35سال در كنار اين بچه‌ها بودم و هيچ‌گاه اجازه ندادم زنگ ورزش مدارس تعطيل شود. بسياري از آنها زيرنظر من كشتي آموختند و اعتقاد داشتم زماني اين بچه‌ها مي‌توانند ذهني سالم داشته باشند كه بدن آنها سلامت باشد. در كنار آن نيز در داوري كشتي فعاليت داشتم و توانستم به‌عنوان يكي از داوران كشتي مسابقات زيادي را قضاوت كنم. عشق معلمي هر روز در وجودم شعله مي‌كشيد و از اينكه بچه‌ها ورزش را دوست داشتند و با علاقه زياد تمرينات را پيگيري مي‌كردند خوشحال بودم.

  • بلوط و قحطي

يادآوري خاطرات 27سال قبل و نخستين روزهايي كه بذر بلوط را در كوه‌هاي زاگرس كاشت هنوز هم برايش تازگي دارد. هنوز هم با حرارت از معجزه زنده‌ماندن مناطق زاگرس‌نشين به‌خاطر وجود درخت بلوط مي‌گويد و معتقد است اگر بلوط نبود در زمان قحطي دوره ناصري، مردم اين مناطق نيز از بين مي‌رفتند. اين دوستدار طبيعت از روزهايي كه شروع به كاشت بذر بلوط و نهال درخت كرد اينگونه مي‌گويد: هميشه در راه رفتن به مدرسه وقتي از منطقه كوهستاني مي‌گذشتم با ديدن اين منطقه كه خالي از درخت و گياه بود به اين فكر مي‌افتادم كه چرا نبايد اين منطقه خوش آب و هوا، سرسبز باشد و چرا نبايد درختي در اين مسير وجود داشته باشد. در مناطقي كه پوشش جنگلي وجود دارد قحطي و سيل نتوانسته آسيبي به‌وجود بياورد. همانگونه كه جنگل مأمني براي حيوانات و گياهان است، در زندگي انسان نيز نقش مهمي دارد. در سال‌هاي 1288تا 1307شمسي بحران خشكسالي همه ايران را فراگرفت كه از آن با نام قحطي ناصري (زمان ناصر الدين شاه) ياد مي‌شود. در آن سال‌ها وضعيت بسيار بدي سراسر ايران را فراگرفت و قحطي، هزاران نفر از مردم در نقاط مختلف كشور ازجمله كاشان را در كام مرگ فرو كشاند. مردم گرسنه بودند و گندم براي پخت نان وجود نداشت. روزانه ده‌هانفر بر اثر گرسنگي از بين مي‌رفتند و كسي نمي‌توانست كاري انجام بدهد. در آن شرايط غيرعادي مردم حاضر بودند هر خروار گندم (بين 100تا 150 كيلوگرم) را با حدود يك هكتار باغ معاوضه كنند تا از اين طريق بتوانند شكم خود و اهل خانه را سير كنند. در آن سال‌ها و در آن شرايط بغرنج، تنها استان‌هايي كه توانستند با كمترين خسارت جاني و مالي آن وضعيت را پشت سر بگذارند كهگيلويه و بويراحمد، ايلام و چهارمحال و بختياري بودند؛ آن هم فقط به‌دليل وجود انبوه درختان بلوط. مردم شهرها و روستاهاي اين استان با استفاده از ميوه درخت بلوط آرد تهيه كرده و با آن نان مي‌پختند. نان بلوط يكي از مقوي‌ترين و بهترين نان‌هاست و اين نان جان هزاران نفر را از مرگ نجات داد. اين نان به اندازه‌اي خوشمزه و با قوت و پرانرژي است كه اگر يك قرص نان بلوط را براي صبحانه بخوريد تا غروب احساس گرسنگي نخواهيد كرد. اين درخت بلوط و ميوه آن بود كه جان هزاران نفر را نجات داد. متأسفانه، با بي‌توجهي‌اي كه امروز نسبت به درختكاري و مهرباني با درختان و همچنين كاشت نهال يا بذر بلوط از سوي مردم انجام مي‌گيرد در 300سال آينده چيزي به نام بلوط وجود نخواهد داشت و اگر بازهم قحطي گريبان مردم ايران را بگيرد ديگر بلوطي نخواهد بود كه آنها را از مرگ نجات بدهد.

  • آغاز يك راه طولاني

27سال قبل با از بين رفتن بخشي از جنگل‌هاي بلوط در كوه‌هاي زاگرس، به‌خصوص استان كهگيلويه و بويراحمد و همچنين تماشاي فيلمي قديمي از پوشش انبوه جنگل‌هاي اين مناطق، به اين فكر افتادم تا در اين زمينه دست به‌كار شوم و كاري انجام بدهم. هر روز به مناطق صعب‌العبور كه فاقد پوشش گياهي و درخت بود مي‌رفتم و در آنجا بذر بلوط مي‌كاشتم يا با كاشت نهال درختان ميوه و پيوندزدن آنها سعي مي‌كردم پوشش گياهي سبز و بادوامي را به آن منطقه بدهم. در اين 27سال در مناطق كوهستاني منطقه چيتاب ازجمله نرماب، دشت راق، دشتك، تل‌قوچي، پهنه كي شيخ، دره خل، كوه سيوك و كوه ره‌باريك بيش از 100هزار اصله انواع درخت بلوط، زالزالك، بادام تلخ، بادام‌شيرين، ارزن، تاگ، انجير كوهي و گياهاني كه در معرض خطر نابودي قرار دارند، ازجمله بيلهر و بن سرخ كاشتم و ده‌ها هزار بذر بلوط را در اين مناطق در زمين‌هاي ناهموار قرار دادم تا چند سال بعد شاهد رشد درخت بلوط تنومندي آنجا باشم. عشق و دلبستگي به طبيعت موهبتي الهي است و جسم و روح من آنچنان با كوه و صحرا عجين شده كه جدايي از آن براي من بسيار سخت و سنگين است و امري محال به‌نظر مي‌رسد. وقتي به دل طبيعت مي‌رفتم و مشغول كاشت بذر و نهال درخت مي‌شدم احساس آرامش مي‌كردم. طبيعت ثروت ملي است و در آن صلح و صفا و عشق را مي‌توان با همه وجود حس كرد. از 11سال قبل كه بازنشسته شدم همه زندگي‌ام را وقف كاشت نهال و بذر درختان در مناطق كوهستاني و صعب‌العبور كردم و بذر درختان مناطق سردسير را به مناطق گرمسير و بذرهاي درختان گرمسيري را به مناطق سردسير مي‌بردم تا بتوانم توازني در پوشش گياهي منطقه ايجاد كنم. زندگي و طبيعتي كه امروز داريم مديون گذشتگاني است كه بذر اين درختان را براي ما كاشتند تا ما امروز بتوانيم از آنها استفاده كنيم. آنها كاشتند تا ما استفاده كنيم و ما هم مي‌كاريم تا آيندگان از آن استفاده كنند.

  • يك خانواده طبيعت دوست

در اين سال‌ها 2 پسر و همسرم هميشه همراه من بوده‌اند و اگر همراهي آنها نبود شايد نمي‌توانستم اين راه را ادامه بدهم. همسرم هميشه از من حمايت كرده و امروز در كنار او و 2پسر و 5 دخترم و 9 نوه‌اي كه خدا به من داده است احساس خوشبختي مي‌كنم و وقتي به مناطق كوهستاني مي‌روم و زير سايه درختاني كه سال‌ها قبل بذر آنها را كاشته‌ام و امروز به درختان تنومندي تبديل شده‌اند استراحت مي‌كنم احساس آرامش خاصي پيدا مي‌كنم. هر روز صبح وقتي براي كاشت بذر و نهال از خانه بيرون مي‌آيم همسرم بقچه غذا را آماده مي‌كند و آن را به‌دست من و پسرانم مي‌دهد. محمدكريم و محمدرضا هميشه همراهم هستند و با كمك آنها بذرهاي بلوط و همچنين نهال‌هاي درختان ميوه را در تپه‌ها و دامنه‌هاي كوه مي‌كاريم. چند سال قبل تصميم گرفتم تا بذرهاي بلوط را به شكل نام ‌الله در منطقه نرماب بكارم. بعد از مدت‌ها جانمايي سرانجام موفق شدم بذرها را طوري در زمين قرار دهم كه اين امر محقق شود. امروز در اين منطقه درختان سرسبز رشد كرده و اگر از بالا به آن نگاه شود اين نام مقدس به خوبي نمايان است. در اين سال‌ها بارها مسئولان منابع طبيعي و محيط‌زيست از من تقدير كرده‌اند اما هرگز كمكي نخواستم و بهترين پاداش من زماني است كه مسافران و يا توريست‌ها براي گردش به اين منطقه مي‌آيند و از سايه و يا ميوه‌‌هاي اين درختان استفاده مي‌كنند.

  • سختي‌هايي كه شيرين بودند

رفتن به مناطق صعب‌العبور در ميان برف و كولاك و روبه‌روشدن با حيوانات وحشي بخشي از سختي‌هايي است كه محمدحسين آريا آنها را يادآوري مي‌كند: هرچه قدر سختي‌ها بيشتر مي‌شد نتيجه كار براي ما شيرين‌تر بود. گاهي اوقات براي رفتن به مناطقي كه پوشش گياهي در آنجا وجود نداشت 50كيلومتر از خانه دور مي‌شديم تا بتوانيم در آنجا بذر بلوط يا نهال بكاريم. سرما و گرما براي من فرقي نمي‌كند و هنوز هم با همه وجود اين كار را انجام مي‌دهم. يك‌بار كه همراه 2 پسرم براي كاشت بذر به منطقه كوهستاني نرماب رفته بوديم در ميان برف و كولاك لاستيك ماشين پنچر شد. از تلفن همراه نيز نمي‌توانستيم استفاده كنيم. محمدكريم و محمدرضا ماشين را هل مي‌دادند و من پشت فرمان بودم. به هر سختي كه بود 40كيلومتر با لاستيك پنچر در جاده برفي حركت كرديم تا به شهر رسيديم. بارها با حيوانات وحشي مانند خرس و گرگ مواجه شده‌ايم اما بدون اينكه آسيبي به آنها بزنيم دور مي‌شويم. طي اين سال‌ها هميشه به كساني كه به كوهستان‌ها سفر مي‌كنند پيشنهاد داده‌ام كه هر كدام از آنها مقداري بذر همراه خودشان به كوهستان ببرند و آنها را در زمين بكارند. اگر مردم و به‌خصوص كوهنوردان و مسافران مناطق كوهستاني اين كار را انجام بدهند در آينده شاهد رشد درختان بسياري در اين مناطق خواهيم بود.

  • رنج و عشق يك عاشق

پسر از عشق پدر به طبيعت مي‌گويد

محمدرضا آريا فرزند چهارم خانواده است و در كنار تحصيل در رشته مهندسي عمران سال‌ها در كنار پدر به مناطق كوهستاني رفته و با كاشت نهال و بذر بلوط نقش مهمي در سرسبزي منطقه داشته است. او كه امروز فارغ‌التحصيل كارشناسي مهندسي عمران است پدر را معلم بزرگ زندگي‌اش مي‌داند و مي‌گويد: هيچ‌گاه در راه زنده نگه‌داشتن طبيعت و كاشت نهال و بذر، چهره پدر را خسته نديدم. از كودكي هميشه به جاي اينكه فقط پدر ما باشد با من و برادرم دوست بود و ما را همراه خودش به ورزش يا به دل طبيعت مي‌برد. خانه پدري‌ام در روستاي چيتاب قرار دارد و اين روستا 40كيلومتر تا ياسوج فاصله دارد. پدرم 30سال به‌عنوان دبير ورزش در آموزش و پرورش خدمت كرد. بيشتر مردم روستاي ما دامدار و كشاورز هستند و از كودكي هميشه در دل طبيعت بودم. بهترين روزهاي زندگي‌ام وقتي بود كه همراه پدر به كنار رودخانه كبكيان مي‌رفتيم و پدر براي ما از اهميت محيط‌زيست و طبيعت و حفظ درختان مي‌گفت. اگر شاخه درخت بلوطي مي‌شكست پدر بلافاصله آن را مي‌بست و مي‌گفت اين درختان زندگي هزاران نفر را نجات داده‌اند و نبايد اجازه بدهيم اين درختان كه زندگي آيندگان به آنها وابسته است از بين بروند. هر وقت به كوهستان يا دشت مي‌رفتيم پدر همراه خود بذرهاي بلوط مي‌آورد و به ما مي‌داد تا آنها را در زمين بكاريم. چند سال بعد وقتي در آنجا نهال بلوط رشد مي‌كرد پدر با نشان‌دادن آن مي‌گفت اين نتيجه تلاش شماست. همه اعضاي خانواده ما ورزشكار و كوهنورد هستند و عاشقانه به طبيعت خدمت مي‌كنيم. اين خدمت نيز نشات گرفته از زندگي در دل طبيعت است. از آنجا كه پدر در كودكي در ميان عشاير زندگي كرده و آنها هميشه در منطقه كوهستاني و دشت زندگي مي‌كنند پدرم عاشق طبيعت است. چون نهال درختان را بايد در مناطقي بكاريم كه گوسفندان كمتر در آنجا تردد داشته باشند گاهي اوقات مجبور مي‌شويم به مناطق صعب العبور برويم و بارها نيز دچار دردسر شده‌ايم. گاهي شوق و خستگي ناپذيري پدر، ما را خسته مي‌كند اما او مثل روزهاي جواني‌اش با اشتياق به كارش ادامه مي‌دهد. برادر بزرگ‌ترم معاون بهزيستي استان است و با وجود مشغله زياد بازهم پدر را همراهي مي‌كند. اين روزها همه مردم استان، پدرم را مي‌شناسند و مي‌دانند كه او با كاشت بيش از 100هزار نهال و بذر بلوط سهم زيادي در سرسبزي منطقه داشته است. اگر بخواهم در يك جمله پدرم را تعريف كنم بايد بگويم پدر عاشق واقعي طبيعت است كه همه زندگي‌اش را وقف طبيعت كرده و درختان را مانند فرزندانش دوست دارد.

  • آخرين آمارها از وضعيت فضاي سبز در كشور

۱۴.۳‌میلیون
هكتار جنگل

84 میلیون
هكتار جنگل

۳۲میلیون
هكتار جنگل

2000مترمربع
سرانه ما نسبت به جهان از نظر جنگل حدود ۲ هزار متر مربع و درجهان حدود ۶ هزار متر مربع است.

4300مترمربع
از نظر بیابان سرانه کشور ۴۳۰۰ متر مربع و سرانه جهاني ۲ هزار متر است

۹ تن گازکربنیک
سرانه توليد گازکربنیک در كشور ما ۹ تن و میانگین جهانی حدود ۶ تن است و این به دلیل مصرف بالای انرژی فسیلی است.

۷.۵ میلیون هکتار
۷.۵ میلیون هکتار کانون های بحرانی در کشور وجود دارد.

۱۸ متر
 به طور متوسط ۱۸ متر در کل کشور سطح آب سفره های زیرزمینی پایین آمده است.

۲۵ درصد
حدود ۲۵ درصد کشور بیابانی است و حدود ۸ میلیون هکتار بیابان زدایی انجام شده است.

منبع: خداکرم جلالی
رئیس سازمان جنگل ها مراتع و آبخیزداری کشور

  • قهرمان طبيعت چيتاب

مسئولان از معلم طبيعت‌دوست مي‌گويند

عزت‌الله بهشتي فرد، مديركل منابع طبيعي استان كهگيلويه و بويراحمد، اقدام ابتكاري اين معلم فداكار را نسخه‌اي شفابخش براي حفاظت از جنگل‌ها و منابع زيست‌محيطي مي‌داند و مي‌گويد: محمدحسين آريا به هيچ‌وجه بازنشسته نشده و همانطور كه سال‌ها در سنگر تعليم و تربيت و معلمي باعث خير و بركت براي مردم منطقه بود اكنون نيز در مكان ديگر و ارزشمندي به نام حفاظت از عرصه‌هاي طبيعي و محيط‌زيست سرمشق و الگويي تمام عيار براي هر دوستدار طبيعت است. او امروز توانسته با درك عميق شرايط، روي يكي از اساسي‌ترين و مهم‌ترين نيازهاي روز جامعه بشري، يعني حفظ محيط‌زيست موجي از حساسيت و تحريك‌پذيري در لايه‌ها و شبكه‌هاي مختلف اجتماعي را به‌وجود آورد. تمامي اصول فني در كاشت نهال و درخت از سوي اين دوستدار طبيعت نيز رعايت شده است.

او ادامه مي‌دهد: مشاركت‌هاي مردمي و استفاده از ظرفيت محلي‌هايي كه اينجا زندگي مي‌كنند از مهم‌ترين و اساسي‌ترين راهكارهاي حفاظت از منابع طبيعي و جنگل‌هاست. بيش از 88درصد از مساحت 15هزار و 517كيلومترمربعي اين استان منابع طبيعي و جنگل است. منطقه كوه نرماب چيتاب نسبت به ساير مناطق از پوشش جنگلي كمتري برخوردار است و اكنون با هنر و خلاقيت اين دوستدار واقعي طبيعت بيش از 15گونه از درختان و گياهان دارويي و خوراكي در حال رويش در اين منطقه هستند.

بهشتي‌فرد با بيان اينكه بيش از 40هزار هكتار از عرصه‌هاي جنگلي استان در معرض بيابان‌شدن است و حدود 80هزار هكتار نيز به بيماري خشكيدگي بلوط مبتلا شده، مي‌گويد: بدون همراهي، مشاركت و همكاري مردم، حراست و صيانت از منابع ملي و طبيعي ناممكن است.