ارديبهشت ماه، فصل يكهتازي گلها و شكفتن لالههاست. روييدن لالهها همزمان با فرارسيدن بهار و شكفتن شكوفه درختان ميوه، نويد شادابي و سرزندگي را در وجودمان شعلهورتر ميكند. ارديبهشت كه ميآيد، لالهها دوباره نغمه خوش زندگي را برايمان تداعي ميكنند و رويش لالههاي سرخ و سفيد، چشم هزاران بيننده را بهخود جذب ميكند. طي سالهاي اخير چشمان مردم تبريز به ديدن لالههايي مزين ميشود كه يك شهروند خوشذوق و خلاق تبريزي در حياط خانه پدري كاشته و اين حياط ۷۰۰متري را به باغي از لالههاي زيبا و دلنواز تبديل كرده است؛ لالههايي كه ميشكفند و گل لبخند را بر لبان شهروندان مينشانند. در سال۱۳۵۷ و زماني كه صادق اقدميفرد، پسر بچه ۷سالهاي بيشتر نبود شايد هيچكدام از ساكنان خانه فكر نميكردند كه ۴دهه بعد، اين خانه دلباز و دلگشا با حياط اندروني و بيروني و مزين شده با شمعدانيهاي قرمز با آن حوض فيروزهاي رنگ با پنجرههاي چوبي و مشجر ارسي و درختان تنومند ريشهدار سر به فلك كشيده، به خانه لالهاي تبريز مشهور شود.
خانه باغ لاله كه شهردار تبريز، شهرداران مناطق و بسياري از مسئولان، مردم و گردشگران براي بازديد و ثبت يك خاطره فرحبخش در دفترچه خاطرات ذهن، پرسانپرسان خود را به كوچه تاريخي صدرتبريز ميرسانند تا شاهد گل لبخند آقاي اقدمي فرد باشند. طي 5- 4 سال اخير، تبريزيها يك خاطره مشترك دارند و آن ارديبهشتماه دلنواز اين خانه باصفاست كه آوازه آن كوچه به كوچه و شهر به شهر گشته است و شهروندان با قدم زدن در اين خانه زيبا لحظات خوبي را براي خود ثبت ميكنند. صادق اقدميفرد يك شهروند ۴۶ساله تبريزي است كه به فصل گل لاله متولد شده و شايد همين موضوع باعث شده است كه او اينقدر واله و شيداي اين گل باشد. اين شهروند طبيعت دوست و خوش ذوق تبريزي، براي چندمين سال متوالي با پرورش چندين هزار بوته گل لاله ايراني، حياط خانه پدري خود را به يك باغ گل لاله، نرگس، سنبل و... تبديل كرده است. او عاشق گل و گياه و طبيعت است و بهطور ويژه علاقه خاصي به گل لاله دارد؛ بهطوري كه در بحث كاشت، تكثير و نگهداري گل لاله به يك متخصص در اين زمينه تبديل شده است. او سابقه ۲۰سالهاي در پرورش و توليد گل لاله دارد. خيلي ساده و صميمي پاي حرفهايش نشستم و باهم گفتوگو كرديم. در همراهي و همكلامي با اين شهروند خوش ذوق تبريزي با ما همراه باشيد.
- كاشت گل لاله در حياط خانه پدري چگونه آغاز شد و اين خانه چگونه به خانه باغ لالهاي تبريز مشهور شده است؟
سال۱۳۵۷ بود و همه ما در خانه پدربزرگم يكجا زندگي ميكرديم. آن سال پدربزرگم كسالت داشت و دوست وي براي عيادتش يك گلدان گل لاله همراه با پياز آن براي پدربزرگ هديه آورده بود. اين گلدان لاله، لاله ايراني خيلي زيبا و باكيفيتي بود. اين گل برخلاف لالههاي عقيم وارد شده از كشور هلند، قابليت تكثير بالا داشت و به همين دليل هرساله پياز اين گل زيباي ايراني تكثير ميشد. پدرم اين گل لاله را همراه با پياز در حياط خانه كاشت. سال بعد متوجه شديم تعداد اين گلها خيلي زياد شده است.
آن موقع من هفت ساله بودم ، در همان خانه قد كشيدم و بزرگ شدم. به مدرسه و بعد هم به خدمت سربازي رفتم؛ البته در تمامي آن دوران، عشق و دوستي طبيعت در وجود من بود و روح من با همنشيني با خاك و گلهاي زيبا آرام ميشد.
- يعني در كودكي و نوجواني نيز عاشق و علاقهمند به طبيعت بوديد؟
يادم ميآيد وقتي كوچك بودم در آن حياط قديمي باصفا، لابهلاي آجرها، علفهاي هرز ميروييد و من علفهاي هرز را با دقت تمام از لاي آجرها درآورده و در جاي مناسب ميكاشتم. حتي پدرم در باغچههاي حياط گوجهفرنگي ميكاشت و من از روي علاقه، گوجهفرنگيها را درآورده و در گوشه ديگر حياط ميكاشتم و بعدها متوجه ميشدند كه جاي گلها را من عوض كردهام.
همچنين در دوران خدمت سربازي كه در شهرستان سردشت بودم، در مناطق اطراف پادگان از گلهاي خودرو كه در طبيعت روييده بود مواظبت ميكردم. حتي انواع مختلف گلها را براي فرمانده پادگان تهيه ميكردم؛ بهطوري كه اتاق فرمانده با گلهاي زيباي مختلف تزئين شده بود. آنزمان هم با انواع مختلف گلها سر و كار داشتم.
- آيا بعد از خدمت سربازي نخواستيد كه يك گلخانه راهاندازي كنيد؟
ايجاد و راهاندازي گلخانه به سرمايه نياز داشت و من سرمايهاي براي خودم نداشتم. از آنجا كه برادرم در كار طلاسازي بود من نيز در كنار او به شغل طلاسازي مشغول شدم ولي همچنان عشق به گل و گياه و طبيعت در وجود من بيشتر ميشد. بعد از كاركردن در طلاسازي كمكم با درآمدي كه كسب كردم سراغ گلهاي كمياب رفتم و انواع گلهاي كمياب و خوب را خريدم؛ گلهايي مانند كاكتوس، شمعداني و پيچ شمعداني را خريدم و جمعآوري كردم. پس از آن با گلخانهها آشنا شدم و هر كجا گلهاي خوبي ميديدم ميخريدم. به اين صورت سال به سال گلهايم افزايش پيدا كرد.
- الان در حياط خانه پدري شما در چه طرحها و رنگهايي گل لاله وجود دارد؟
هم اكنون گلهاي لاله در 3رنگ زرد، قرمز و مخلوط زرد و قرمز در آن خانه وجود دارد.
- تعداد گلهاي لاله؟
طي اين ۹ سال حدود ۹۰ هزار گل لاله و پياز لاله در حياط خانه پدري رشد كرده.
- آيا جز گل لاله، گلهاي ديگري نيز در آن خانه پرورش دادهايد؟
بله، گل نرگس، سنبل، كلاغك، شمعداني و كاكتوس هم پرورش داده و تكثير كردهام. پرورش و نگهداري بيش از 70گونه منحصربهفرد كاكتوس در طرحهاي متنوع، نگهداري، پرورش و تكثير 20گونه گل شمعداني و پيچشمعداني كمياب و زيبا، نگهداري 5 نوع گلنرگس به تعداد 3هزار عدد، سنبل در حدود هزار عدد، شمعدانيهاي پاكوتاه هلندي و... از ديگر كارها و اقداماتي است كه در اين راستا انجام دادهام.
- شما سال۹۳ بهعنوان شهروند نمونه انتخاب شديد. در اينباره نيز توضيح بدهيد.
سال۹۳ از سوي شهرداري تبريز بهعلت تلاشهاي فراواني كه در حوزه فضاي سبز انجام داده بودم و گلهاي لاله را در انواع طرحها و رنگها كاشته و پرورش داده و تعداد آنها را افزايش داده بودم بهعنوان شهروند نمونه انتخاب و معرفي شدم.
- برخورد شهروندان و گردشگراني كه از اين باغ گل بازديد ميكنند چگونه است؟
قبل از اينكه اين لالهها رسانهاي شوند كسي از اين موضوع خبر نداشت و بازديدي صورت نميگرفت اما بعد از اطلاعرساني گردشگراني كه براي بازديد ميآيند همه آنها در نگاه اول واله و شيفته لالهها ميشوند. كسي باور نميكند كه من طي اين چند سال براي اين گلها اين همه زحمت كشيدهام.
- هر سال چقدر براي كاشت و توليد گل لاله هزينه ميكنيد؟
هر سال حدود ۵۰۰هزار تومان براي خريد پيازهاي جديد با رنگهاي مختلف هزينه ميكنم. البته بايد گفت مهماناني كه براي بازديد از اين همه زيبايي به اين خانه ميآيند هم سهمي از اين گلها دارند و دست خالي بازنميگردند. من گلهاي لالهاي را كه در گلدانهاي كوچك كاشتهام تقديم آنان ميكنم.
لذت بخشترين قسمت كارم زماني بود كه با پول توجيبيها و پساندازهاي دوران كودكي 20جعبه بوته گل بنفشه خريدم و آنها را با عشق و علاقه تمامنشدني در همان حياط با صفا كاشتم.
- آقاي اقدميفرد اگر خاطره جالبي از حضور شهروندان داريد، بيان كنيد.
حضور مديران و مسئولان شهري برايم خاطره جالبي بود. در كنار آنها حضور گردشگران و مردمي كه به بازديد ميآمدند، همه آنها از ديدن اين همه گل متعجب شده و هيچكدام از آنها باور نميكردند كه اين همه گل در انواع مختلف را من پرورش دادهام.
- وقتي در سطح شهر ميبينيد كه افراد اقدام به چيدن گل يا تخريب فضاي سبز ميكنند چه احساسي به شما دست ميدهد؟
وقتي با چنين صحنههايي مواجه ميشوم از ته دلم بسيار آزردهخاطر و ناراحت ميشوم؛ از اينكه فرهنگ شهرنشيني برخي از افراد آنقدر پايين است كه اقدام به كندن گلها كرده و آن را از زمين بيرون ميآورند يا شاخههاي درختان را ميشكنند. من اگر در سطح شهر درختاني را ببينم كه خشكيده شده و نياز به اصلاح داشته باشند به شهرداري اطلاع داده و خودم هم در جهت اصلاح آنها همكاري ميكنم.
- شما در همين محل زندگي ميكنيد؟
نه. هماكنون من هم مثل خيليها آپارتماننشين هستم. ولي آپارتماننشيني هم نتوانسته من را از طبيعت و گلهاي دوست داشتنياش دورنگهدارد؛ چرا كه در آپارتمان خود انواع مختلف گلهاي زيبا را نگهداري ميكنم.
گل و گياه، روح آدمي را شاداب و جوان نگهميدارد. اگر در خانه، گل و گياه وجود داشته باشد به شرط اينكه در كاشتن، آبياري و مراقبت گلها حضور فعال داشته باشيم، روحيه پرخاشگري بين اعضاي خانواده تضعيف ميشود.
- با وجود اينكه شما يك فرد عاشق گل و گياه هستيد چگونه خود را با زندگي آپارتماننشيني وفق دادهايد؟
من هم از سر ناچاري آپارتماننشين شدهام و حتما اگر سرمايهاي داشته باشم يك خانه با حياط دلباز و دلگشا تهيه ميكنم. البته همانطور كه گفتم در آپارتمان نيز همچنان به نگهداري انواع گلها ميپردازم.
- ميخواهيد اين كارتان را ادامه بدهيد؟
من الان ديگر عملا به يك كارشناس خبره در زمينه پرورش انواع گلها تبديل شدهام. برنامههايي براي آينده اين كار دارم. حياط اين خانه كوچك است و جوابگوي اين همه گل لاله و بازديدكنندگان آن نيست. اگر مكاني خاص و بزرگتر به اين منظور اختصاص يابد، ميتوان انتظار نفع مادي را هم داشت.
لالههايي كه من كاشتهام لالههاي اصيل ايراني هستندكه قابليت تكثير دارند. احتمالا در شهر يا جاهاي ديگر لالههايي كاشته ميشوند اما هيچكدام قابليت تكثير ندارند. متاسفانه هم اكنون آن خانه قديمي و باصفا توسط وراث به فروش گذاشته شده و درصورت فروش، ديگر جايي براي كاشت و تكثير گلهاي لاله ندارم. بنابراين نياز به مساعدت و همكاري بيش از پيش مسئولان شهري دارم تا اين همه زيبايي زير خروارها خاك سرد دفن نشود.
اما متاسفانه بسياري از وعدههاي خوشآبورنگي كه مسئولان به من داده بودند توخالي از آب درآمده است.
- چه وعدههايي دادهاند؟
طي اين چند سال اخير بسياري از مسئولان از جمله شهردار تبريز، شهرداران مناطق، مسئولان جهادكشاورزي و منابع طبيعي، سازمان پاركها و فضاي سبز و خيلي از مسئولان ديگر آمدهاند و همه آنها به نوعي قول دادهاند چند هكتار زمين در اختيار من قرار دهند تا بتوانم اين زمين را به باغي پر از گل تبديل كنم و انواع مختلف گلها در آنجا پرورش، توليد و تكثير شود ولي هيچكدام از آنها به حرفها و وعدههايي كه داده بودند عمل نكرده و هيچ حمايتي صورت نگرفته است. نهتنها چند هكتار بلكه حتي يك متر نيز به ما تعلق نگرفته است.
در اينجا بايد از مهندس مسعود برزگر جلالي، رئيس سازمان عونبنعلي تشكر كنم كه وي در هر زمان تنها حامي من بود. سال گذشته، شهرداري تبريز با استفاده از طرح من تبريز را به شهر گلهاي لاله تبديل كرده بود؛ چرا كه در تمامي بوستانها، پاركها، مركز شهر، بوستان ائلگلي و... گلهاي لاله كاشته بود و اين اقدام شهرداري موجب زيباسازي چهره شهر و رضايتمندي شهروندان شده بود.
اكنون با زياد شدن تعداد گلها در حياط كوچك خانهام، با نبود زمين مناسب براي پرورش مواجه شدهام. من سابقه 20سالهاي در پرورش گل لاله دارم و از مسئولان درخواست ميكنم زميني در اختيارم قرار دهند تا پرورش لاله را در آن زمين ادامه دهم.
- سمفوني لالهها
از قدم زدن و تماشاي حياط رويايي اين خانه كه همچون باغي پر از گلهاي زيباي بهاري است سير نشده و هر لحظه بيشتر محو تماشا ميشوي. هر كجا را كه نگاه ميكني گلهاي رنگارنگ چشمانت را مينوازد. تنوع گلها در طرحها و رنگهاي مختلف حاكي از زحمت چندين سالهاي است كه اين شهروند خلاق و خوشذوق تبريزي طي اين سالها كشيده است.
اينجا انگار جشنواره لالههاي رنگارنگ برپاست و جلوهگري رنگها همچون رنگين كماني بر باغ گلهاي لاله سايه افكنده و شهروندان و گردشگران را به ضيافتي ديدني دعوت ميكند؛ تجربهاي بديع و بكر كه گويي سياحتي در قطعهاي از بهشت است.
اگر چرخي در اين خانه باغ زيبا بزنيد علاوه بر لالههاي رنگارنگ كه مختص اين فصل است، گونههاي منحصربهفرد كاكتوس، شمعداني، سنبل، شمعدانيهاي پاكوتاه هلندي و... نگاههايشان را به سوي شما جلب ميكنند. باران، گونههاي لالههاي گلگون تازه متولد شده از دل خاك را نوازش ميدهد؛ سبزهها بستر گستراندهاند، باد براي لالهها لالايي سر ميدهد، پرندگان سمفوني بهار ميسرايند، همهچيز بهاري و زنده است، اينجا جشن لالهها برپاست.
حكايت فعاليتهاي او تنها به كاشت گلهاي خانه پدري خلاصه نميشود بلكه او در هر جاي بيروح و مردهاي كه قابليت شادابشدن و تبديل شدن به سرسبزي و طراوت را داشته باشد دست بهكار شده و آن محل بيروح و مرده را به شادابي و نشاط تبديل ميكند و شاهد اين ادعا نيز حياط مدرسه دخترانه فاطميه است كه دختر وي در آنجا تحصيل ميكند. او با تخليه زباله و نخاله و سپس با كاشت درخت و فضاي سبز حياط مدرسه را به يك فضاي شاداب تبديل كرده است.
او قدردان همسرش نيز است و ميگويد: «همسرم در تمامي فعاليتهايي كه دارم همراهم بوده و مرا حمايت كرده است و مطمئنا در كنار تلاش و پشتكار خودم بدون همراهي، موافقت و حمايت او نميتوانستم موفق شوم».
نظر شما