اگرچه مهارت گفتوگو كردن بايد از خانواده و دوران خردسالي آغاز و در اين نهاد مقدس تمرين شود تا فنون لازم آن آموخته شود ولي ادامه آن در جامعه و محيط زندگي بسيار حائز اهميت است. رونق تكنولوژيهاي ارتباطي مانند گوشيهاي همراه و پيدايش انواع كانالهاي اجتماعي و ساير مباحث در اين زمينه، منجر به فرورفتن فرد در خود و تلفن همراه شده و ارتباطات بين فردي را در محيط زندگي به حداقل ممكن رسانيده و اين مسئله باعث بروز افسردگي مزمن فردي و درنهايت بيماري افسردگي اجتماعي شده است.
افسردگي اجتماعي امروزه بهعنوان يك معضل بسيار جدي، تهديدي اساسي براي همه ابعاد و اركان جامعه محسوب ميشود و ميبايست به صورت جدي براي مقابله و درمان آن اقدامات زيربنايي انجام داد. مداخله عواملي فراواني در فرايند زمان بستر پيدايش اين مسئله اجتماعي را پديد ميآورد. آلودگيهاي هوا كه امروزه مشكل همه كلانشهرهاست اعصاب و روان شهروندان را فرسوده كرده و منجر به بروز اين بيماري ميشود.
آلايندههاي صوتي، ديگر پديده تلخ زندگي شهري است كه امروزه تخريب بسيار مهمي را بر ساختار رواني به شهروندان وارد ميكند. پليديهاي بصري و آشفتگيها و بينظميهاي مبلمان شهري نيز باعث ويراني روانبند افراد ميشود. سيستمهاي فاضلاب شهري نيز امروزه در برخي از نقاط منجر به پيدايش مشكل آلودگي شده است. همه اين عناصر مزاحم روحي و رواني در زندگي شهري ميتواند با كاهش آستانه تحمل شهروندان، زمينه افسردگي فرد را پديد آورد كه با رشد و توسعه آن، بيماري بيگانگي اجتماعي و بيتفاوتي فردي نسبت به مسائل پيراموني را بهوجود آورد.
در خود فرورفتن و خنثي شدن از علائم افسردگي اجتماعي است كه آسيبهاي جدياي برپيكر جامعه وارد ميسازد، مسئوليتپذيري اجتماعي را كاهش داده، اعتماد عمومي را ويران ميكند و باعث كاهش نشاط و پويايي اجتماعي ميشود. اين پديده تلخ مانع رشد و پيشرفت فردي و اجتماعي شده و خلاقيت و نوآوري را به ويراني ميكشاند. رسالت بسيار حياتي شهرداريها در درمان و بهبود اين بيماري مزمن بركسي پوشيده نيست و ايجاد پاتوقهاي اجتماعي براي انجام گفتوگوهاي آزاد جمعي به دنبال نهادينهسازي فرهنگ گفتوگوي خانوادگي، امروزه در برخي از مناطق شهر تهران از اقدامات مانايي براي ارتقاي سلامت اجتماعي است. آرامسازي فضاهاي عمومي نيز ازجمله تلاشهايي است كه ميتواند زمينه نشاط اجتماعي را تقويت كند و منجر به تقليل افسردگي اجتماعي شود.
افزايش بوستانها و زيباسازي فضاهاي شهري، اصلاح معماري و تاكيد بر طراحي نماهاي مناسب براي بناها، پاكسازي معابر و خيابانها، افزايش فضاي سبز و... از ديگر كوششهايي است كه ميتواند با افسردگي اجتماعي مقابله كرده و سرمايه غني ارتباطات اجتماعي را تقويت كند. اين امر همبستگي اجتماعي و پيوندهاي گروهي و انسجام جمعي را رونق بخشيده و همدلي و همزباني و هماهنگي و همكاري و مشاركتهاي اجتماعي را افزايش ميدهد و پايتختنشينان را از عناصر بيتفاوت و خنثي و بيگانه با جامعه كه صرفا ساكن هستند به شهرونداني پويا، فعال، مسئول و متعهد تبديل ميكند.