گويي هيچكدام انتظار نداريم كه يك بازيگر توانا در زندگي خصوصياش دچار شكست و اشتباه شود درحاليكه مهارت بازيگري و مهارت همسرداري 2مقوله كاملا مجزا هستند و يك بازيگر موفق، لزوما يك همسر موفق نيست.
اكثر ما انتظار نداريم كه يك ورزشكار حرفهاي وارد عرصه تجارت شود و قوانين كسب و كار را خوب بلد باشد. گاهي فكر ميكنيم كه يك ورزشكار هميشه بايد ورزشكار بماند و فقط ورزشكار باشد؛ درحاليكه اينگونه نيست. زندگي ابعاد فراواني دارد كه نميتوان يكي را بزرگ كرد و ابعاد ديگر را ناديده گرفت.
عقل، انسان را كامل ميخواهد به هنگام نقص، علامت هشدار را بهصدا درميآورد. عقل به انسان دستور ميدهد كه در تمام ابعاد انساني و نيازهاي بشري، خودت را كامل كن و رشد كاريكاتوري و تكبعدي را كنار بگذار. درست است كه شاخص شدن در تمام امور ممكن نيست و يك فوتباليست حرفهاي نميتواند همزمان در مسابقات ژيمناستيك المپيك هم مدال بياورد اما شاخص شدن غير از كامل شدن است.
ما امروز با دانشجوهايي مواجه هستيم كه براي وارد شدن به دانشگاههاي برتر كشور چند سال از جواني خودشان را در زمينه درس خواندن متمركز ميشوند و خانوادهها به عمد يا به سهو، رشد جوانشان را در ابعاد ديگر مورد نياز يك جوان متوقف ميكنند؛ بلكه او در كسب علم شاخص شود. بنابراين امروز با چند ميليون دانشجو و طلبه يك بعدي مواجه هستيم كه در تمام عمرشان سادهترين كارهاي روزمره را حتي براي يكبار هم انجام ندادهاند و اين نقيصه بزرگ هنگام ازدواج و زندگي مشتركشان بروز ميكند.
عقل، تك بعدي رشد كردن را نقص ميداند و ما امروز با حوزه و دانشگاه و بازاري و ورزشكار و مسجدي و سياسي و بازيگر تكبعدي مواجهيم. انسان تك بعدي، نميتواند به جامعه كمك كند و انگار پهناي باندش تنها در يك كار خلاصه ميشود؛ زيرا از يكطرف دانش و فهم كافي و از طرف ديگر توان كافي براي كارهاي مختلف را ندارد. به حكم عقل، روح و بدن را همزمان و همهجانبه بايد پرورش داد و اين يكي از رموز موفقيت است.