اميدوارم حالت دوم هيچوقت برايت پيش نيايد، چون در رودربايستي گير ميكني و مجبور ميشوي كوتاه بيايي. آنوقت پشيمان ميشوي و به جان خودت غر ميزني كه كاش آنجا نرفته بودم، كاش فلاني را نديده بودم يا اينكه راحت به او ميگفتم: نه!
گاهي آن آدم محترم ميفهمد كه مجبور شدهاي قبول كني و كوتاه آمدهاي و شايد بگويد: «اگر دوست نداري، مجبور نيستي قبول كني. تعارف نكني ها!»
مشكل اينجاست كه آدم رويش نميشود بهشان بگويد: «منصرف شدم!» چون ممكن است به طرف بربخورد.
مسئله فقط نه گفتن نيست، توانايي نه شنيدن هم هست. بعضيها نميتوانند نه را بپذيرند. بعضيها نه شنيدن را بياحترامي به خودشان تلقي ميكنند. به نظر من دليلش اين است كه ما از عالم و آدم توقع داريم كاري خلاف ميل و خواستهمان نكنند.
اي كساني كه توانايي نه شنيدن نداريد، خوب گوش كنيد: نه! نه! نه!
مرضيه كاظمپور
خبرنگار جوان از پاكدشت