درحاليكه اگر بدون تعصب به رفتارهاي خود نظر كنيم ما هم در تعامل با ديگران بيعيب و نقص نيستيم و چنانچه بخواهيم رفتارهاي نامناسب و اشتباهات خود را اصلاح كنيم فرصت عيبجويي از ديگران را پيدا نخواهيم كرد.لذا امام سجاد(ع) ميفرمايند: «براي انسان همين عيب بس كه عيبي كه در ديگران ميبيند در خويش نبيند». جناب صائبتبريزي با الهام گرفتن از كلام حضرت اينگونه به زبان شعر ميسرايد:
«با صد چراغ ميطلبم عيب خويش را
كو فرصتي كه فرق كنم خوب و زشت خلق؟»
مثلا اگر من با بداخلاقي همسرم مواجه شدم بايد به اين فكر كنم كه شايد ريشه و علت كجرفتاري او عيبي است كه درون من نهفته و از آن بيخبرم.در واقع اين عيوب من است كه روح لطيف او را آزار ميدهد.در همين رابطه امامزينالعابدين ميفرمايند: «برعهده شوهر است كه با همسر خويش مهربان بوده و با او انيس و همدم باشد تا زمينه بداخلاقي او را فراهم نسازد». آيا ما از خود در رفتار با والدين، هيچ نقصي نشان نميدهيم و حقوق آنها را بهطور كامل شناسايي كرده و رعايت ميكنيم؟ قرآن با درنظر گرفتن اين حقوق ميفرمايد: «از روي مهرباني بال تواضع براي آن دو بگستران».
همچنين در برخورد با همسايه اگر آزاري از آنها به ما رسيد به اين فكر كنيم كه در آينده ممكن است شرايطي برايم پيش آيد كه از آنها انتظار صبوري داشته باشم. مثلا در جشن تولد فرزندم، سر و صداي ناشي از شادي بچهها امكان دارد آنها را گلهمند كند پس من امروز نسبت به آزار ناخواسته آنها بردبار باشم. با اين منطق امام چهارم ميفرمايند: «از لغزش همسايه درگذر و اگر ندانسته به تو بدي كرد، از خود متانت نشان ده و بردبار باش». صرفنظر از عيوب اساتيد و معلمان! خودم را جاي آنها قرار داده و به اعمال خود با روحيه انتقادي بنگرم. شايد علت عدمفهم صحيح و كامل مطالب درسي، ريشه در حواسپرتي و خستگي ناشي از كمخوابي من داشته باشد. از اين بابت حضرت ميفرمايند: «سر كلاس تمام توجه خود را به استاد بسپار و مجلس او را محترم بشمار».
كسب روحيه «عيبجويي از خويش» در ما ميتواند جامعه آرماني و بهشت زميني را براي يك جامعه به ارمغان آورد.