راست ميگويند، سيره ايشان گواه همين معناست و حتي در قرآن خدا به همين صفات نيز ستوده شده است. اما آنان كه تنها و تنها بر اخلاق محمدي تأكيد دارند و مدافع اسلام رحماني هستند، لطفا اين را هم بگويند كه پيامبر ما، پيامبر قيام و عدالت هم بود، پيامبر مبارزه، مجاهده، ايستادگي و مقاومت هم بود.
دشمني با پيامبر از كجا آغاز شد؟ او كه در طول 40سال و در تمام مدت زيستنش در شهر مكه، محبوب قلوب همگان بود، امين بود، مهربان و خوش اخلاق و اهل مدارا بود، پس چرا به ناگاه اين همه دشمن قسم خورده، در برابرش صف كشيدند؟
ماجرا درست از آن نقطهاي آغاز شد كه او به رسالت رسيد تا عدالت را برقرار كند، مردم را به سمت نيكيها بكشاند، در برابر بديهايشان قيام كرده و با رسمهاي غلط پدرانه و جهلهاي كهنه مبارزه كند. اين قيام و استقامت، شروع صف كشيها بود. در بلندي ميايستادند و بر سرش شكمبه شتر ميريختند، به سمتش سنگ ميانداختند و دندانش را ميشكستند، شبانه به خانهاش ميريختند تا ترورش كنند؛ اما پيامبر در برابر اين هجمه و محاصره و بايكوت چه كرد؟ عقب نشست؟ فقط خوشاخلاقي كرد؟ يا نه، دست به شمشير برد و در راه خدا غضبناك شد و دست بهكار مبارزه شد؟
حضور مستقيم ايشان با آن همه قداست و مهرباني، در 28غزوه و جنگ، در بدر و احد و احزاب و حنين، گواه كدام معناست؟ اينكه گفتهاند در جنگها شجاعتر از محمد(ص) نديدهايم از چه رويكردي حكايت دارد؟ البته قابلانكار نيست كه ايشان در سرتاسر مبارزات، مهربان و رئوف و با انصاف بود اما هرگز در برابر دشمنان و كفار و منافقان كوتاه نيامد.
حال اين ميراث، قرن به قرن و سينه به سينه، به فرزندش رسيده است؛ به او كه صاحب دوران و زمان است؛ او كه ميخواهد جهان را از عدل و داد پر كند؛ او كه ميخواهد دوستان خدا را عزيز و دشمنان خدا را ذليل كند. اصلا چرا او در پرده غيبت، پنهان شده است؟ چون منتظر ياراني غيور و مبارز و با تقواست تا در جهانيترين قيام تاريخ، يارياش كنند. حضرت بقيهالله (عج) هم مهربان است، هم اهل جهاد و مبارزه؛ پس ما منتظران نگران، هم بايد مهربان باشيم و اهل جهاد و مبارزه.