مگر نه اين است كه خداوند فرمود وضعيت هيچ گروهي را تغيير نميدهد مگر اينكه ابتدا خود را تغيير دهند؟ اگر هر رأيدهندهاي تفكرش را براساس خيرخواهي براي دين و جامعهاش تغيير دهد، آنگاه خداوند از اين قطرات كوچك، سيلي عظيم ميسازد كه بناي ظلم و مشكلات را برچيند و پايهگذار تغييري اساسي به نفع جامعه و مردم شود.
اگر بخواهيم براساس تفكري الهي نامي را بر برگه رأي خود رقم بزنيم، بايد ملاكهاي الهي را بشناسيم و به آن عمل كنيم. همانگونه كه اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: آنكه به كارگروهي راضي باشد همانند انجامدهنده آن خواهد بود؛ يعني اگر من بدانم به كسي رأي ميدهم كه منافع اندكي از مردم را بر منفعت اكثريت مقدم ميكند و به آنان ستم روا ميدارد و با اين حال به او رأي دهم در ظلمش سهيم خواهم بود! وبالعكس اگر مبناي رأي ما كاهش فاصله طبقاتي و محروميتزدايي و توجه به مستضعفين باشد و با همين نيت رأي بدهيم، صرفا در اين كارهاي ارزشمند عمل سهيم هستيم و نه در اشتباهات و خطاهاي احتمالي فرد منتخبمان.
خداوند بارها پيامبراكرم(ص) را ميستايد و او را بهترين الگو ميخواند و از ويژگيهاي بارز آن حضرت، اصرار بر هدايت مردم و پرهيز از خشونت و سنگدلي بيان ميكند، پس ملاك ديگر انتخاب ما بايد اهتمام كانديدا به هدايت صحيح و مناسب مردم باشد.
فرمايشات حضرت اميرالمؤمنين(ع) در نهجالبلاغه و مخصوصا توصيههايشان به مالكاشتر را ميتوان منسجمترين چشمانداز انتخاب اصلح دانست، كه از اين منبع عظيم ميتوان به ملاكهاي اثرگذاري اشاره كرد؛ «مدارا و سعهصدر در مواجهه با مردم» و نه متهمكردن منتقدان و توهين به آنان. «در ميان مردم بودن و پنهان نشدن از ديدگان» و نه آنكه به دليل دورياش از مردم و واقعيات جامعه، زمينه خيانت و ظلم به مردم را فراهم كند. «كيفررساني شديد خيانتكاران و نشاندن آنان در مقام خواري و ذلت!» و نه توجيه فساد و حمايت از خائنان! چرا كه فرمود؛ «خيانت وزير، فساد تدبير را در پي دارد»!
انتخاب آسانتر است اگر از چراغ هدايت بهره بگيريم.